گیلان نشاط
 

محل درج آگهی و تبلیغات
 

زندگی یعنی:  بخند هر چند که  غمگینی.ببخش هرچند که  مسکینی .  فراموش کن هرچندکه دلگیری . آری اینگونه

***نسیم معرفت**

بسم الله الرحمن الرحیم


*گاهی رنج و زحمتِ زنده نگهداشتن خون شهید، از خود شهادت کمتر نیست.

مقام معظم رهبری حضرت آیت الله خامنه ای

 

مکتب متعالی و نورانی اسلام و اهلبیت (علیهم السلام) در طول تاریخ با مجاهدت ها و ایثار ها و شهادت ها همراه بوده وخواهد بود.  اسلام وقرآن و آیین راستین محمدی (صَلّی الّلهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ) از آغاز ظهور تا کنون مواجه با خصومت ها و دشمنی های سرسختانه دشمنان و مستکبرین بوده وبعدها نیز چنین خواهد بود.  اسلام و قرآن هیچگاه  دعوت به جنگ  نکرده ونمی کند  مگر زمانی که دشمنان اسلام آغاز به جنگ نمایند و یا توطئه بزرگی بر ضد اسلام وبشریت طراحی شده باشد که در این صورت مسلمین و مردم مُجاز خواهند بود که در برابر متجاوزین به عنوان دفاع و جهاد ، ایستادگی و مقاومت و مقابله نمایند .  باب جهاد وشهادت برای مقابله با مستکبرین و متجاوزین و دشمنان اسلام وقرآن همیشه باز است و ملت ایران و پیروان اسلام و اهل بیت (علیهم السلام) با الگو گیری از قیام اباعبد الله الحسین ( علیه السلام) همیشه و در همه حال برای حفظ وحراست و پاسداشت از حریم دین و قرآن و ارزش های اسلامی و دینی وانقلابی آماده جهاد و شهادت و ایثار و جانبازی وفداکاری هستند. ملت شریف ایران که به اسلام و دین محمدی (صَلّی الّلهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ) و مکتب نورانی اهلبیت(علیهم السلام) عشق می ورزند  هیچگاه خواهان ذلت پذیری و ظلم و ستم نبودند و در طول تاریخ نیز ثابت کردند که در برابر متجاوزین و ستمگران ساکت نخواهند ماند. زمانی که بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران حضرت امام خمینی ، نهضت و قیام خود را بر ضد حکومت فاسد و فاجر ستمشاهی آغاز نمود ، ملت مجاهد وشهید پرور ایران با مال وجان و تقدیم هزاران شهید و جانباز از نهضت و قیام مقدس امام خمینی حمایت و پشتیبانی کردند و بعد از انقلاب نیز در همه عرصه های دشوار و در همه سختی ها وفشار ها و در برابر همه دشمنان اسلام و انقلاب از خود مقاومت نشان دادند و از انقلاب و ارزش های اسلامی وانقلابی و آرمان های امام خمینی ره دفاع کردند. زمانی که  صدام تکریتی با تحریک استکبار جهانی  برای نابودی انقلاب اسلامی به جمهوری اسلامی ایران حمله کرد ، باز ملت شریف ایران و اقشار مختلف و مردان و زنان و جوانان  این آب و خاک در برابر ارتش متجاوز صدامی ایستادگی کردند و با رشادت ها و ایثارگری ها  و جانبازی ها و شهادت ها از اسلام و قرآن و انقلاب و جمهوری اسلامی ایران دفاع نمودند. هر استانی از استان های ایران وهر شهری از شهر های ایران و بلکه شاید هر روستایی از روستاهای این کشور عزیز  در بردارنده شهید ویا شهدایی  است که  برای حفظ اسلام و قرآن و انقلاب و ارزش های اسلامی و دینی و انقلابی  جان عزیز خود را فدا کردند. گاهی بعضی خانواده ها چندین عزیز خود را تقدیم اسلام و قرآن و انقلاب نمودند و بر این فداکاری ها افتخار می کردند. استان گیلان نیز یکی از استان های ایران اسلامی است که مردم شریف آن در طول تاریخ عشق و ارادت خود را به اسلام و قرآن واهل بیت (علیهم السلام) ثابت نمودند ودر راه مبارزه با ظلم وستم بسیار خوب  درخشیدند. آنها در نهضت جنگل که یکی از عرصه های پیکار با ستمگران و متجاوزین بود از خود رشادت ها و فداکاری ها نشان دادند که در تاریخ ایران وگیلان ثبت شده است. در راه حمایت از نهضت وقیام امام خمینی و نیز پشتیبانی از نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران از هیچ  خدمت و کوششی دریغ نورزیدند . مردم گیلان در جنگ تحمیلی نیز برای دفاع از اسلام و قرآن و کشور  از جهات مختلف ( کمک های مالی و معنوی و...)بسیار خوش درخشیدند و هزاران شهید و جانباز تقدیم نمودند. کگنره  هشت هزار شهید استان گیلان که در تاریخ چهاردهم اردیبهشت 1395 در میدان شهدای ذهاب رشت با حضور سردار سلیمانی و حضرت آیت الله نوری همدانی و آیت الله زین العابدین قربانی و خانواده های شهداء و جانبازان و ایثارگران وسایر اقشار برگزار شد ، نشان دهنده آن است که مردم استان گیلان همیشه در خدمت اسلام و قرآن و اهل بیت (علیهم السلام) و نظام مقدس جمهوری اسلامی بوده وخواهند بود و لحظه ای در حفظ و حراست از ارزش های شهداء  و ارزش های دینی کوتاهی و غفلت نخواهند کرد. همیشه از خط اصیل بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران حضرت امام خمینی و آرمان های پاک او و نیز از ولی فقیه زمان مقام معظم رهبری حضرت آیت الله خامنه ای حمایت کرده و در پشتیبانی از ولایت مطلقه فقیه هیچگاه کوتاهی نخواهند کرد. در پایان یادی می کنم از مرحوم آیت الله صادق احسانبخش امام جمعه سابق رشت و نماینده حضرت امام خمینی در استان گیلان که  اَلحَق والأِنصاف خدمات ارزنده ای در جمیع جهات برای مردم گیلان انجام داد.  

والسلام

سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی

چهاردهم اردیبهشت 1395 .

روز سه شنبه

25 رجب المرجب 1437 ه.ق

شهر مقدس قم

 


**پیام استادسیداصغرسعادت میرقدیم به مناسبت کنگره هشت هزار شهیدگیلان

(پایگاه اندیشوران حوزه)

 

 

 


زندگی یعنی:  بخند هر چند که  غمگینی.ببخش هرچند که  مسکینی .  فراموش کن هرچندکه دلگیری . آری اینگونه

***نسیم معرفت**

 

 حدیث


 قال علی (علیه السلام) :

مَن صَلّى عَلى مُحَمَّدٍ النَّبی(ِّ صلى الله علیه و آله )سَمِعَهُ النَّبیُّ ورُفِعَت دَعوَتُهُ.

 هر کس بر پیامبر، محمّد (صلى الله علیه و آله)، درود فرستد، پیامبر ص  آن را مى‌شنود و دعایش [به درگاه خداوند] بالا برده مى‌شود.

منبع :الخصال ص 630 ح 10 .



دوستان سلام علیکم

وقتی این حدیث شریف فوق الذکر را در یکی از گروه های مجازی ارسال کردم  یکی از اعضاء آن گروه چنین مرقوم فرمود !!  :

این حدیث قران را نقض میکند . الله میفرمایند هر چه قدر مردگان را خطاب کنیم صدای زندگان را نمی شنوند. تردید است علی ع چنین کلامی گفته باشد.

کاش میشد مجموعه ای از احادیث و روایات ضعیف و مردود و غیر متواتر از کتب حذف میشدند. اهل سنت این کار را کرد ولی ما نکردیم.

 
 
و همان لحظه به لطف خدا بنده نیز چنین جواب دادم :
 

سلام وادب

عزیزم مشخص است که جنابعالی بدون هیچ تخصصی در باره احادیث ویا آیات قرآن نظر می دهی. حدیث شناسی وتفسیر آیات قرآن کریم مربوط به متخصص آن ها هست نه امثال جنابعالی.
استناد جنابعالی به آیه ای از قرآن مبنی بر اینکه مردگان نمی شنوند در تضاد کامل با آیات قرآن کریم و روایات وارده است. همین آیه ای هم که استناد فرمودید(  البته آدرس نداده بودید) یعنی آیه 22 سوره مبارکه فاطر(وَ ما یَسْتَوِی الْأَحْیاءُ وَ لاَ الْأَمْواتُ إِنَّ اللَّهَ یُسْمِعُ مَنْ یَشاءُ وَ ما أَنْتَ بِمُسْمِعٍ مَنْ فِی الْقُبُورِ و هرگز مردگان و زندگان یکسان نیستند! خداوند پیام خود را به گوش هر کس بخواهد می رساند ، و تو نمی توانی سخن خود را به گوش آنان که در گور خفته اند برسانی! )  ، مربوط به مردن ظاهری نیست. آیات پیشین و خود این آیه گواه روشن بر این مطلب که کسانی که قلب ودلشان کور است و روحشان تاریک وظلمانی است نمی توانند حقیقت و یا حقایق را بشنوند ودرک کنند. اینها به اختیار خود در قبرهای جهل ونادانی وخودخواهی وتکبر وشرک و... محبوسند ونمی توانند حقایق را بفهمند. ......
اگر فرمایش شما را بپذیریم باید تلقین مردگان را که از مُسلّمات است امری بیهوده بدانیم. آیا شما سوره یس و پیام شهید یس را خوانده ا ید . دقت در آیات وروایات و آیاتی که در باره شهداء وارد شده ونیز حکایات غیر قابل انکار درباره حالات علماء ربانی وغیرهم  که از عالم برزخ گزارش داده اند و نیز سلام هایی که ما به پیامبر (صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَآلهِ وَسَلَّمَ) (خصوصا در نمازهای روزانه ) وایمه (علیهم السلام) می دهیم غلط بودن نظر شما را آشکار می سازد.
..........
درپایان به شما وبرخی افراد که در حیطه دین ومعارف بلند الهیه تخصصی ندارند گوشزد می کنم که اظهار نظر قطعی و مانند آن نکنند.....

موفق باشید

 



زندگی یعنی:  بخند هر چند که  غمگینی.ببخش هرچند که  مسکینی .  فراموش کن هرچندکه دلگیری . آری اینگونه



***نسیم معرفت**


به نام خدا

باسلام وادب

یکی از عزیزان در یکی از گروه های مجازی متن زیر رو همراه با سوال برای بنده داده که پاسخ دهم که بحمدالله پاسخش را ذیلا  دادم.

واما متن ارسالی همراه با سوال:

آیت الله علامه برقعی قمی در خاطرات خود می نویسد : در خاطرم هست که روزی به قصد عیادت از بیماری در صف اتوبوس منتظر بودم که ناگهان یک ماشین شخصی جلوی من توقف کرد و سرنشین آن مرا به اسم صدا زد و گفت : آقای برقعی بفرمایید بالا ، نگاه کردم دیدم واعظ معروف آقای فلسفی است سوار شدم پس از سلام  و احوالپرسی ، ایشان گفت : آقای برقعی کجایید؟ چه می کنید؟ خبری از شما نیست؟
   گفتم : جناب فلسفی به سبب عقایدم تقریبا خانه نشین شده ام و اگر می دانستید که عقایدم چیست ، شاید مرا سوار نمی کردید. گفت : مگر شما چه می گویید؟ گفتم : من می گویم روضه خوانی حرام است ، کمک به روضه خوانی حرام است ، گفت : چرا؟ گفتم : چون روضه خوان ها آنچه را که می گویند ، اکثرا ضد قرآن است و در واقع با پیامبر  و ائمه دشمنی می کنند. آقای فلسفی گفت : حتی من؟! و پرسید : آیا منبر هم حرام است؟  گفتم : آری منبر تو هم حرام است  گفت : چرا؟ برای تفهیم مطلب به او گفتم : آقای فلسفی یادتان هست در دهه عاشورا در بازار به منبر رفته بودی؟  گفت : آری  گفتم : من یکی از همان روزها که از بازار رد می شدم صدای شما را شناختم و ایستادم که سخنان شما را بشنوم ، و شنیدم که می گفتی امام در شکم مادرش همه چیز را می داند ،  گفت : بله این موضوع در روایات ما ذکر شده مقصود فلسفی روایاتی بود که دلالت دارد بر علم امام قبل از تولد ، از جمله روایاتی که می گویند ، ( امام در شکم مادر از طریق ستونهای نور که در مقابل اوست همه چیز را می بیند ) گفتم : ولی این مطلب اولا ضد قرآن است که می فرماید :
 
وَاللَّـهُ أَخْرَجَکُم مِّن بُطُونِ أُمَّهَاتِکُمْ لَا تَعْلَمُونَ شَیْئًا وَجَعَلَ لَکُمُ السَّمْعَ وَالْأَبْصَارَ وَالْأَفْئِدَةَ ? لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ. سوره شریفه نحل : آیه 78 خدا شما را در حالیکه هیچ چیز نمی دانستید ، از شکم مادرانتان بیرون آورد و به شما گوش و چشم و دل داد باشد که سپاسگزاری کنید  ثانیا ، شما در آخر همان منبر گریز به صحرای کربلا زدی و گفتی :  هنگامی که امام حسین (ع) به طرف کوفه می آمد « حر » جلوی او را گرفت و مانع شد که امام به کوفه برسد امام ناگزیر راه دیگری را در پیش گرفت و « حر » نیز آنها را دنبال می کرد تا اینکه به جایی رسیدند  که اسب امام (ع) قدم از قدم برنداشت و هرچه امام رکاب زد و کوشید و نهیب زد و هی کرد مرکبش حرکت نکرد ، امام ماند متحیر که چرا اسب حرکتی نمی کند ، در آنجا عربی را یافت ،  امام او را صدا زد و از او پرسید : نام این سرزمین چیست؟ عرب جواب داد : غاضریه ( قاذریه) ، امام حسین (ع) سئوال کرد : دیگر چه اسمی دارد؟  عرب گفت : شاطی الفرات ، امام پرسید : دیگر چه اسمی دارد؟  گفت : نینوا ، امام پرسید دیگر چه اسمی دارد؟ گفت : کربلا  امام حسین (ع) فرمود : هان ، من  از جدم شنیده بودم که می فرمود خوابگاه شما کربلا است سپس به فلسفی گفتم : آقای فلسفی این امامی که شما در ابتدای منبر می گفتی در شکم مادر  همه چیز را می داند و قرآن می خواند  (چطور ، به اینجا که رسید اول اسبش فهمید و آن سرزمین را شناخت و بعد امام (ع ،  و تازه پس از پرسیدن از یک عرب بیابانی محل را شناخت؟  جناب فلسفی این چه امامی است که شما ساخته اید؟  که نعوذ بالله اسبش پیش از او مطلع می شود؟ آیا این است حب ائمه؟  آیا این است معارف اسلام؟  چرا در مورد روایات بیشتر دقت و تامل نمی کنی



واما جواب بنده

با سلام واحترام

در رابطه با علم معصومین علیهم السلام در کتاب های کلامی و عقاید ونیز تفسیر آیات مربوط به علم غیب و... بحث های مفصل شده است که  تفصیل آن را باید در کتب مربوطه دنبال کرد.
یکی از بحث های جالب در این باره مربوط به اصل علم است که اساسا علم چیست؟ ماهیت علم چیست؟ آیا علم از کیفیات نفسانی است یا از مقوله وجود است؟ ملاصدرا در آثارش قایل است که علم از مقوله وجود است... عده ای زیادی از علماء قایل هستند که علم از کیفیات نفسانی وقایم به نفس است. ...
علم از جهاتی تقسیماتی دارد:
1-علم حسی و تجربی در برابر علم نظری وغیرحسی

2- علم حضوری در برابر علم حصولی وکسبی

3- علم فطری

4-علم لدنی و خدا دادی(علم افاضی)

در آیه 78 از سوره نحل که می فرماید:  خداوند شما را درحالی که هیچ چیز نمی دانستید از شکم مادرانتان بیرون آورد ،  مراد و منظور از آن نفی علم کسبی وحصولی است که بطور متعارف و به تدریج انسان به آن دست می یابد . جنین در شکم مادر در مطلق جهل و نادانی  از حیث علم حصولی وکسبی می باشد  اگر چه مرتبه ای از فهم وعلم حسی و لمسی خواهد داشت . ممکن است سوال شود که چرا جنین وکودک در شکم مادر از علم وآگاهی کسبی وحصولی برخوردار نیست ؟  پاسخش آن است که  ابزار علم وشناخت که مهم ترین آن ها گوش و چشم وعقل است ودر آیه مذکوره(آیه 78 سوره نحل) هم  به آن ها اشاره شده  در شکم مادر برای جنین وکودک ، به فعلیت نرسیده ویا در حد بسیار نازل وضعیف است. با توجه به نکته پیشین  که بیان کردم ، در آیه 78 از سوره نحل ، نفی  مطلق علم وآگاهی حصولی و کسبی در همین مرتبه  از جنین می نماید نه نفی همه مراتب علم زیرا که جنین در شکم مادر از علم فطری بالقوه( فطرت توحیدی و خداجویی و ....)  و علم حسی و لمسی ونیز علم حضوری بالقوه برخوردار است  لذا در بحث های تربیتی طبق آموزه های دینی معتقدیم که مادران در ایام بارداری باید مراقبت کنند. نگاه مادر و خوراک مادر و افعال خوب وبد مادر و تند خلقی وخوش خلقی مادر و.... در بچه وجنین اثر دارد و خوب و شایسته است که مادران در ایام بارداری قراءت قرآن کنند وصدای  متعارف قرآن برای جنین بگذارند و در مجالس اهل بیت علیهم السلام شرکت کنند که همه اینها در جنین اثر دارد. در باره شهید آیت الله مصطفی خمینی نقل شده که ایشان بسیار باهوش و فهیم بود و قدرت فهم ودرک بالایی داشت. یکی از دلایل خاص این هوشمندی و قدرت فهم بالای ایشان آن بود که حضرت امام خمینی وقتی که در منزل برای شاگردان درس می داد مصطفای عزیزش را که درآن زمان تو گهواره بود در اتاق درس خود حاضر می کرد لذا بحث های علمی به گوش این کودک معصوم اثر کرده بود ودر بزرگسالی آثار نبوغ در مصطفی خمینی آشکار شد. 
تااینجا ثابت شد که آیه 78 از سوره نحل ، دال بر نفی مطلق علم در همه مراتب علم  نخواهد بود . وقتی این مطلب روشن شد خواهیم فهمید که فرمایش مرحوم فلسفی که فرمود ایمه علیهم السلام در شکم مادر همه چیز را می دانند در تناقض با این آیه قرآن نیست. علوم ایمه ع   از سنخ علوم عادی  بشری نمی باشد. علوم ایمه ع از نوع( علم افاضی و لدنی) است. اساسا منابع علم امامان علیهم السلام با بشر عادی فرق فاحشی دارد . مثلا معرفت به خداوند که نوعی از علم وشناخت است در ما انسان ها از راه معلول ها می باشد به این معنی که ما از طریق پدیده های عالم و تحلیل اشیاء به خداوند معرفت وشناخت پیدا می کنیم  و به اصطلاح شناخت ما نوعا و یا همه اش( شناخت انی به کسر همزه و تشدید نون) است یعنی شناخت ومعرفت از پایین به بالا  ولی شناخت ومعرفت امامان علیهم السلام به خداوند  از نوع (بک عرفتک ) می باشد و از بالا به پایین است.با توجه به این نکات   همه ایمه علیهم السلام در شکم مادرانشان همه چیز را به اذن الله اگاه بودند. آیه 78 از سوره نحل  نفی علم فطری و حسی و لمسی و حضوری و  نیز نفی علم افاضی ولدنی  نمی کند بلکه فقط وفقط نفی علم حصولی و کسبی برای عموم بشر (بشرعادی غیر معصوم ) می نماید.
یکی از بحث هایی که درباره علم معصومین ع میشود آن است که آیا ایمه ع  علم غیب به همه چیز دارند یا نه؟ در این باره باید عرض کنم که علم غیب مطلق از جمیع جهات مختص به خداوند تبارک وتعالی است وغیر خداوند حتی امامان ع علم غیب مطلق من جمیع الجهات ندارند. آری براساس آیات قرآن خداوند به هرکسی که بخواهد براساس حکمتش علم غیب خواهد داد وبه پیامبر اسلام ص و ایمه ع  آنچنان علم غیب  عطاء فرموده که به احدی چنین عنایت نفرموده است. خداوند هر آن علمی را که در راستای رسالت پیامبر ص و امامان ع باشد به آنها عنایت فرمود.  ممکن است سوال شود که آیا ممکن است امامان ع در باره چیزی علم  و یا علم غیب نداشته باشند؟  پاسخ آن است که طبق روایتی از امام صادق ع آمده است که  امام معصوم هر وقت بخواهد و اراده کند خداوند او را آگاه خواهد کرد .... پس معلوم میشود که گاهی در برخی از امور جزییه که ربطی به مقام رسالت ایمه ع ندارد ممکن است امام معصوم اگاهی نداشته باشد  مثلا در حادثه لیلت المبیت که علی ع جای پیامبر ص خوابیده از حوادث شخصیه ای است که علی ع علم نداشت که در آن شب کشته نخواهد شد واگر علم داشت که شهید می شود نشانه کمال نبود.  البته باز دراین رابطه مطالب ظریف ودقیقی وجود دارد که مجال پرداختن به آن ها نیست. امیدوارم  مطالبی که مطرح کردم تاحدی پاسخ سوال را داده باشد ولی خواهش بنده آن است که حتما مطالب را از روی دقت مطالعه بفرمایید......


زندگی یعنی:  بخند هر چند که  غمگینی.ببخش هرچند که  مسکینی .  فراموش کن هرچندکه دلگیری . آری اینگونه

***نسیم معرفت**

سلام و احترام

***شرک و بت پرستی با ادبیات عصر جدید!!!!!

بررسی یک متن انحرافی که یکی از افراد در یکی از گروه های مجازی ارسال کرده بود. 

واما متن انحرافی

دین باید مشوق زندگی باشد. باید زندگی تو را غنی تر و زیباتر سازد. باید آفریننده باشد، نه انزواطلب. دین نباید حواس تو را پرت کند و راکد سازد، بلکه باید تو را حساس تر سازد. برای من هیچ خدایی غیر از خود زندگی و هیچ معبودی غیر از خود هستی وجود ندارد. پس همه چیز یک جشن الهی است. وقتی می گویم همه چیز منظورم همه چیز است:‌ زندگی و مرگ، پیوند و جدایی، کودکی و جوانی و پیری .... همه چیز یک جشن شادی است. اگر همه چیز را جشن بگیری، یک پرستشگر واقعی می شوی. لازم نیست باوری داشته باشی. هرجا باشی و هرکاری انجام دهی، پرستش تو می شود. نیایش و دینداری تو می شود.

واما بررسی متن انحرافی توسط بنده


متن فوق به حسب ظاهر زیبا است ولی متن انحرافی و دارای اجمال و ابهام و حتی تناقض  می باشد. اگر جمله (لا الا الا الله) را معتقد باشیم با برهان عقلی  نتیجه آن است که معبودی غیر از خدا نیست و جز او قابل پرستش نیست. اینکه در متن گفته شده که (برای من .... هیچ معبودی غیر از خود هستی وجود ندارد)  مراد از هستی چیست؟  اگر مراد هستی محض و وجود صرف باشد  در این صورت آن همان خداوند سبحان است که وجودش صرف الوجود و عین الوجود و هستی محض است و اگر مراد از هستی
اطوار وانواع و پدیده های هستی باشد کما اینکه عبارات بعدی در متن مذکور گویای آن است که مراد نویسنده از هستی همان اطوار وانواع و پدیده های هستی است نه هستی محض  ، در این صورت چنین شخصی غیر خدای سبحان را معبود خود قرار داده است و دچار شرک و انحراف شده است .
بت پرستان عصر جاهلی تعدادی از بت ها را معبود های خود می دانستند ولی بت پرستان عصر مدرن  همه پدیده ها را می پرستند و معبود خود قرار می دهند؟!!   و گفتار انحرافی و کفرآمیز و شرک آلود خود را چنین  بیان می دارند  که ( ...پس همه چیز یک جشن الهی است . وقتی می گویم همه چیز ، منظورم همه چیز است : زندگی و مرگ ، پیوند و جدایی ، کودکی وجوانی و پیری ...  همه چیز یک جشن شادی است. اگر همه چیز را جشن بگیری یک پرستشگر واقعی می شوی!!!لازم نیست باوری داشته باشی!!!! هرجا باشی وهرکاری انجام دهی ، پرستش تو می شود. نیایش و دینداری تو می شود!!! )  درود بر بت پرستان عصر جاهلی که اقلا چند خدایی بیشتر نداشتند ولی بت پرستان عصر مدرن  با متن هایی فریبنده  تشویق به بت های بی شمار می کنند.  اینها می گویند هرکاری انجام دهی وبه هر که رو آوری و به هر چیزی توجه کنی نیایش و دینداری و پرستش توست ونیازی نیست که دین خاصی داشته باشی. میگویند لازم نیست که معتقد به دین محمد صلی الله علیه وآله وسلم باشی. لازم نیست خدای یگانه را بپرستی. همه چیز می تواند در همه حال معبود تو باشد و تو هم در همه حال در نیایشی  پس همه چیز یک جشن الهی است!!!  این همان سخنان کفرآمیز وشرک آلود و گفتار انحرافی است که با ادبیات عصر جدید تبیین شده است....!!!!

سیداصغرسعادت میرقدیم


**در رابطه با مطالبی که در بالا ارائه داشتم یکی دیگر از عزیزان اشکال نمود و بعد بنده نیز پاسخ دادم:


واما اشکال :


سلام بر حاج آقا سعادت، برادر بزرگوار. اینکه گفته میشود اعراب جاهلی بت پرست بودند بر حسب شهادت خدا بت پرست نبودند. ما دستکم دو آیه در قران داریم که می گوید. آنان (اصنام) شفیعان ما هستند در نزد خدا. هوءالا شفعنا عندالله. پیش از ظهور اسلام خدا در نزد اعراب جاهلی شناخته شده بود و فقط بت ها را بعنوان واسطه و توسل بین خودشان و خدا قرار میدادند. مشکل شان با محمد ص بر سر این بود که چرا خدا بین ما بزرگان قریش و محمد ص، محمد را برگزیده در صورتی که ما از هر جهت بر محمد ص برتری داریم و رسول اکرم و رسالتش را دروغ می پنداشتند. یک چنین شکلی را در مسیحیت هم داشتیم و کاهنان دین یهود میگفتند ما به خدا نزدیک تریم تا مریم س و عیسی ع . تنها تفاوت کاهنان و اعراب جاهلی در نوع تفکرشان این بوده که کاهنان دارای کتاب و اهل کتاب بودند. بله اگر وجود این دو آیه نبود بنده هم میگفتم اعراب جاهلی بت پرست بودند. آنان بتان را شفیعان خود نزد خدا قرار دادند. اگر کار آنان بت پرستی بود پس ما هم بت پرست هستیم . اعراب به سیصد و اندی بت قانع بودند اما ما کارمان از هزاران بت هم گذشته. ما هم به حضور انواع بقاع شناخته شده و نشده میرویم و از آنان میخواهیم شفاعت کنند ما را نزد خدا. باز در قران آیات مختلفی داریم که ما را از این اعمال باز داشته. منتهی چون اکثریت مردم از قران بی خبرند و در عمرشان لای کتاب خدا باز نکرده اند تا ببینند خدایشان چه گفته مبادرت به این کار میکنند. تازه آن قران خوانده هاشان هم مبادرت به این کار میکنند از بس که قرنها تو گوششان نسل اندر نسل خوانده شده و عادت کرده اند و تبدیل به ذات و فطرتشان شده. همه اینها در قیامت باید پاسخگوی اعمالشان باشند. بی شک آنجا برای فرار خودشان از مهلکه خواهند گفت ما بی تقصیرین و در دنیا پدران ما و علمای دین ما بما اینطور آموختند و این جوابها هیچ کمکی به آنها نخواهد کرد. ما یک عقب افتادکی فکری دیگری هم داریم که اعراب جاهلی نداشتند و آن اینکه (بویژه در شمال کشور ) درختان را هم شفاعتگر خودشان میدانند. دخیل می بندند . پارچه های سبز دور تا دور تنه درختان بسته اند و به راز و نیاز می پردازند. آیا از نظر حضرتعالی این اعمال از مصادیق چیست؟ در سیاهکل خیابان لشکریان بعد از پل کانال سر خیابان چندین درخت است که همین کار ها را باهاش کرده اند. آنانی که دیده اند که دیده اند و آنانی که ندیده اند چند تصویر از زوایای مختلف می گیرم و می فرستم. این درختان کنار یک خیابان است و مانعی در خیابان است و هیچکس از مسولین از دست مردم ان محل جرات نمیکنند این مظاهر شرک  را قطع کنند. بله حاج آقای عزیز ما هم با اعراب پیش از اسلام هیچ فرقی نداریم.


واما پاسخ بنده :


سلام واحترام

تشکر از لطف شما

در سوره صافات آیه 95 از قول حضرت ابراهیم بت شکن  ع  در خطاب به بت پرستان آن عصر چنین آمده است که :
اتعبدون ماتنحتون  آیا چیزی را که خود با دستان خود تراشیدید و ساخته اید  می پرستید. باید توجه شود که مشکل بت پرستان در عبودیت و ربوبیت بود نه در خالقیت. آنها خدا را خالق می دانستند ولی ربوبیت برای خدا قایل نبودند لذا بتان را اربابان خود می پنداشتند و بت ها را مستقل در تاثیر می دانستند و در برابر آن ها به سجده می افتادند و قربانی ها می کردند. آنها به پندا غلط خود بت ها را وسیله ای برای تقرب به خدا می پنداشتند ولی اعتقاد کامل به ربوبیت بت ها داشتند( دقت بفرمایید) پس دو چیز در بت پرستان مسلم است : 1- استقلال در ربوبیت آن ها که بت ها مستقل در تاثیر هستند  2- عبودیت که منحصرا از آن خداست آن را در برابر بت ها انجام می دادند  و بعد  فروعات شرک آلود دیگر را به این دواصل بت پرستی اصافه بفرمایید و در تاریخ مطالعه کنید که چه می کردند.  بحث شفاعت وتوسل به حضرات معصومین ع  هیج قابل مقایسه با رفتار بت پرستان نیست و دقت در این مباحث هرگونه سو فهم را برطرف می سازد و ایرادات جاهلانه وهابیت در باب توسل وشفاعت بطور مستوفی و مستدل پاسخ داده شده است و به نظر می رسد که جناب آقای..... خطوط اصلی انحراف بت پرستان را توجه نفرمودند لذا قیاس مع الفارق با زیارت وتوسل وشفاعت نسبت به حضرات معصومین علیهم السلام و امام زادگان فرمودند.   بت پرستی یک عمل خرافی برخلاف عقل وفطرت است که همه شقوق آن در هر عصر و مصری باطل است....
گل تقدیم شمافَتَأَمَّل جَیِّدا


واما اینکه برخی از مردم به خرافاتی مانند توجه خاص به فلان درخت می کنند تا حاجت هاشان را بگیرند اگر این عمل از روی اعتقاد کامل و استقلال در تاثیر باشد  هم شرک است و هم مصداق بت پرستی به شکلی دیگر....
ولی به نظر بنده برخی از مردم عزیز ما که گاهی چنین رفتار هایی از آنها رخ می نماید  منظورشون استقلال در تاثیر نیست بلکه به جهت برداشت های سطحی و عرفی غلط خود برخی اعمال جاهلانه از آن ها سر می زند  که نیازی به توضیح نیست....
درضمن در همه ما انسان ها یا شرک خفی است ویا شرک جلی  واما در بت پرستان مصداق بارز شرک جلی بوده است. به طور قاعده کلی عرض می کنم که اگر به هر شخص و چیزی در برابر خداوند متعال تاثیر استقلالی قایل باشیم دچار شرک جلی خواهیم بود  .....

موفق باشید

**حضرت آیت الله سید اصغر سعادت میرقدیم لاهیجی


*************************************************************

**مفاهیم دینی در اندیشه «اُوشُو»(OSHO)پرسمان دانشجویی اخلاق

**   اُوشُو (OSHO)  کیست؟



زندگی یعنی:  بخند هر چند که  غمگینی.ببخش هرچند که  مسکینی .  فراموش کن هرچندکه دلگیری . آری اینگونه

***نسیم معرفت**


** دریایی از معارف در سوره حمد ( فاتِحَةُ الکِتاب)

 

بسم الله الرحمن الرحیم(1)

الْحَمْدُ للّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ (2) الرَّحْمـنِ الرَّحِیمِ (3) مَالِکِ یَوْمِ الدِّینِ (4) إِیَّاکَ نَعْبُدُ وإِیَّاکَ نَسْتَعِینُ (5) اِهدِنَــــا الصِّرَاطَ المُستَقِیمَ (6) صِرَاطَ الَّذِینَ أَنعَمتَ عَلَیهِمْ غَیرِ المَغضُوبِ عَلَیهِمْ وَلاَ الضَّالِّینَ (7)
سلام علیکم


سوره
فاتِحَةُ الکِتاب به عنوان اُمُّ القُرآن نامیده شده و در واقع دربرگیرنده اصول وخطوط اصلی معارف قرآنی می باشد. اگر ما مسلمانان کمی وقت بگذاریم و در پی فهم اسرار سوره حمد باشیم بخشی از مشکلات فکری وعقیدتی ما در بُعد معرفتی حل خواهد شد  آنگاه در بُعد نظری وفکری وعقیدتی نه راه افراط خواهیم پیمود ونه راه تفریط . به نظر بنده برخی افراد که فقط به بُعد رحمانیت خدا توجه نمودند و مردم را به این سو  فرا می خوانند  هنوز درک درستی از سوره حمد ( فاتِحَةُ الکِتاب) ندارند. سوره حمد از ابتداء تا انتهاء یک دوره معارف را به ما تعلیم می دهد و شایسته است که در فهم این معارف بلند کوشا باشیم. در بخشی از سوره حمد که روزانه چندین بار در نماز ها می خوانیم چنین آمده است:.....  اِهدِنَــــا الصِّرَاطَ المُستَقِیمَ. صِرَاطَ الَّذِینَ أَنعَمتَ عَلَیهِمْ غَیرِ المَغضُوبِ عَلَیهِمْ وَلاَ الضَّالِّینَ


سه پرسش در اینجا وجود دارد:
1-
أَنعَمتَ عَلَیهِمْ    چه کسانی هستند ؟
2-
اَلمَغضُوبِ عَلَیهِمْ چه کسانی هستند؟
3-
اَلضَّالِّینَ  چه کسانی می باشند؟
بنده الان در مقام آن نیستم که به طور تفصیلی به پاسخ این سه سوال بپردازم  بلکه مقصودم توجه دادن به برخی نکته ها بود.
یکی از نکات آن است که خداوند با همه لطف و رحمتی که دارد و رحمتش هم برغضب و خشمش غلبه دارد با این حال در سوره حمد ( که آغازش به رحمت عام وخاصش اشاره دارد)   بیان می دارد که عده ای مورد خشم وغضب الهی بودند و هستند و ما مسلمانان و بندگان الهی نباید در طریق (
اَلمَغضُوبِ عَلَیهِمْ) گام برداریم. اگر کسی از صراط مستقیم خارج شود ودر مسیر انحراف وفساد وتباهی و ضلال واِضلال و.... گام بردارد  و بر این امور اصرار بورزد قطعا مشمول خشم وقهرو غضب الهی قرار می گیرد و جایگاهش آتش جهنم است. همانطور که ما بر اساس آموزه های قرآنی و دینی موظف به بشارت و تبشیر هستیم  همچنین موظف هستیم که دیگران را از قهر وخشم الهی پرهیز دهیم و بترسانیم. به نظر بنده تعالیم بلند  سوره حمد  برخلاف گفته های  فلانی و بهمانی است که مردم را فقط به رحمانیت و رحیمیت خداوند دعوت می کنند و سخنانشان طوری است که دیگران را نسبت به معاصی و گناهان گستاخ و جسور می نماید و توازُن و تعادل بین خوف و رجاء را که سفارش دین راستین پیامبر بزرگ اسلام (صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَآلهِ وَسَلَّمَ) است از بین می برد...

تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل

والسلام

 

**حضرت آیت الله سید اصغر سعادت میرقدیم لاهیجی




<   <<   16   17   18   19   20   >>   >
.: Weblog Themes By Pichak :.



بازدید امروز: 80
بازدید دیروز: 89
کل بازدیدها: 254592

تمامی حقوق این وبلاگ محفوظ است | طراحی : پیچک

  • خرید رپورتاژ آگهی دائمی | خرید رپرتاژ آگهی
  •