نتیجه تصویری برای گل نسیم معرفت

***نسیم معرفت***

hadi *

حالا سلام!

امام صادق فرمودند:

مَن ذَهَبَ یَرى أَنَّ لَهُ عَلَى الآخَرِ فَضلاً فَهُوَ مِنَ المُستَکبِرینَ .

آقای سعادت!

فکر می کنم مطالب مفصلی که نوشتید مصداق بارز تَجاهُل العارِف است. شما می دانید که منظور "هادی"  چیست اما به حاشیه می روید.

.....................      ......................     ..........................

والسلام

*******************************

S.A Saadat

به نام خدا

سلام علیکم

اَللّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدِِ وَ آلِ مُحَمَّدِِ

هادی عزیزم :   بحمدالله با توضیحاتی که دادم کمی متقاعد شدید و جواب سلامی دادید . باز حدیثی که قبلا داده بودید تکرار فرمودید در حالی که تا حدی در باره آن توضیح داده بودم و  متن ارسالی پیشین بنده در پاسخ به آن حدیث شریف چنین بود  :

[  به نام خدا

سلام علیکم

هادی عزیزم -از حدیثی که ذکر کردید ممنونم-  در آغازین  پیامتون  سخنی از امام صادق
(عَلَیهِ السَّلامُ ) نقل فرمودید که آن حضرت فرمود :  (مَن ذَهَبَ یَرى أَنَّ لَهُ عَلَى الآخَرِ فَضلاً فَهُوَ مِنَ المُستَکبِرینَ.)  ولی بنده بخشی  دیگر از این حدیث شریف را که شما ذکر نفرمودید در اینجا می آورم که همه بهره مند شویم :  امام صادق (عَلَیهِ السَّلامُ ) فرمود :

مَن ذَهَبَ یَرى أَنَّ لَهُ عَلَى الآخَرِ فَضلاً فَهُوَ مِنَ المُستَکبِرینَ، (قالَ حَفصُ بنُ غیاثٍ): فَقُلتُ لَهُ إِنَّما یَرى أَنَّ لَهُ عَلَیهِ فَضلاً بِالعافیَةِ إذا رَآهُ مُرتَکِبا لِلمَعاصى، فَقالَ: هَیهاتَ هَیهاتَ! فَلَعَلَّهُ أَن یَکونَ قَد غُفِرَ لَهُ ما أتَى وَ أَنتَ مَوقُوفٌ مُحاسَبٌ أَما تَلَوتَ قِصَّةَ سَحَرَةِ مُوسَى (عَلَیهِ السَّلامُ )  ؟
هر کس خودش را بهتر از دیگران بداند، او از متکبران است. حفص بن غیاث مى گوید: عرض کردم: اگر گنهکارى را ببیند و به سبب بى گناهى و پاکدامنى خود، خویشتن را از او بهتر بداند چه؟ فرمودند: هرگز هرگز! چه بسا که او آمرزیده شود اما تو را براى حسابرسى نگه دارند، مگر داستان جادوگران و موسى
(عَلَیهِ السَّلامُ ) را نخوانده اى؟  (الکافى  ج8،ص128. )

همه باید از کبر اجتناب بورزیم و بنده هیچگاه   چنین تصوّری ندارم و نخواهم داشت که از دیگران بهتر و برترم ولی توجه داشته باشید که اگر کسی  نسبت به دیگران  خیرخواهی و راهنمایی و ... داشته باشد معنایش آن نیست که از دیگران برتر و بهتر است . چه بسا ممکن است نزد خدا بهتر  از دیگری  باشد وچه بسا ممکن است آن دیگری  پیش خدا محبوب تر باشد .
................   ......................  .......................

در اینجا مناسب است که متنی را که در باره تکبر و کبر و غرور نوشته ام و در اینترنت هم قابل دسترسی است ذکر نمایم که امید است  برای همه ما مفید و نافع باشد :

 

@     هرکه کبر خواهد سروری نیابد

روزی در مکانی نشسته بودم و هر ازگاهی نگاهی به اطراف می دوختم . به ناگاه مردی دیدم که سوار برمرکب غرور بود واز تواضع وفهم به دور. رفیقی که در جنب من بود صدایش به اعتراض بلند شد که آقای سعادت این چه رفتاری است که او پیشه خویش ساخته ودیگران را حقیر پنداشته؟!!!
گفتم شخصیت آدمی وقتی به فراز آید وجان به تعالی واهتزاز آید که سلوک تواضع به اقتدار وعزت درپیش گیرد وجامه مذموم کبر برخود نگیرد وباد نخوت وغرور به غبغب نیندازد. آنکه جامه ننگین تکبر بپوشد نگون بخت است وبه وهم وخیال ، خویش را خوشبخت پندارد در حالی که جامه کبریایی فقط خداوند سبحان را سزاوار است وهرکس این جامه بپوشد رسوا شود وخدای از او بیزار است.  هرکه کبر خواهد سروری نیابد. درخلال گفتارهای  نیک خود به یاد سخن نغز و پُرمغز سعدی علیه الرحمه افتادم که در کتاب بوستان سراسر سرور وپندش چنین فرمود:

بزرگان نکردند در خود نگاه

خدا بینی از خویشتن بین مخواه

بزرگی به ناموس و گفتار نیست

بلندی به دعوی و پندار نیست

تواضع سر رفعت افرازدت

تکبر به خاک اندر اندازدت

هادی عزیزم :  مقصود و برداشت ناصواب شما را از برخی احادیث شریفی که ارسال نمودید کاملا آگاه هستم و اصطلاح تَجاهُل العارِف در این باره  مصداق ندارد . ضمنا ما دو اصطلاح داریم که یکی 
تَجاهُل العارِف است که در علم بدیع به آن پرداخته می شود و دیگری (تَجاهُل و تَغافُل از معایب دیگران است)  که علماء اخلاق در علم اخلاق ذکر فرمودند. اولا توضیحات بنده در رابطه با برخی از احادیث ارسالی شما که برداشت ناصحیحی از آن ها شده مصداق تَجاهُل العارِف نیست  و بر فرض که  تَجاهُل العارِف  هم باشد  باز آن توضیحات راهگشا و سودمند است انشاء الله   و  واضح می سازد که چنین برداشت هایی از احادیث درست نیست و استدعا دارم که به توضیحات داده شده عنایت و توجه بیشتری بفرمایید  .
یکی از آیاتی که ادعا شده که در ردیف
  تَجاهُل العارِف قرار دارد  آیه 17 از سوره طه می باشد که خداوند متعال در خطاب به حضرت موسی ع چنین فرمود :    وَما تِلْکَ بِیَمیِنکَ یا موسی .

هادی عزیزم : فرمودید که  مطالب ارایه شده شما  بر اساس استنباط و درکی که از حدیث ارسالی داشتید واضح بوده و نیازی به توضیح نداشته  است !!!  به محضر شریفتان عرض می شود که بسیاری اوقات چیزی را که واضح تَلقّی می کنیم در واقع خیلی هم روشن و آشکار نیست مخصوصا در رابطه با برخی آیات و روایات و مباحث مربوط به مسایل معرفتی و مانند آن . مثلا همین کلمه  وجود  که به حسب ظاهر روشن است و موضوع علم فلسفه می باشد و از امور عامه فلسفی است محل تاخت و تاز فلاسفه و متکلمین و عرفاء است و واقعا موجب حیرت و شگفتی انسان می شود و گاهی هم حیرت آور است . ابتدایی ترین بحث در فلسفه (و نیز در کلام و عرفان نظری) در باره  وجود  ، بحث از این است که آیا وجود مشترک لفظی است یا معنوی که قبول هر یک از این دونظر (اشتراک لفظی و اشتراک معنوی) نتایج فکری خاص خود را دارد . البته در مباحث فلسفی ثابت شده که مفهوم وجود  مشترک معنوی است .
بنده در رابطه با حدیث تواضع در برابر متواضعین صدقه است و تکبر در برابر متکبرین عبادت است توضیح مستدل عرضه داشتم  و شما آن را 
تَجاهُل العارِف  قلمداد کرده ولی حقیقت مطلب این است که با توضیحاتی که داده شده  اگر کمی توجه و دقت  مبذول داشته شود می توان به حاق متن حدیث پی ببریم  و اما آن توضیحی که قبلا در باره حدیث یاد شده  داده بودم از باب یادآوری و توجه به آن ، ناچارم  دوباره  در اینجا ذکر می کنم  در پیام قبلی بنده بنده چنین نوشته بودم :
[ به نام خدا

سلام علیکم

هادی عزیزم :باز پیام دادید و  جواب سلام ندادید و به حدیث شریفی از پیامبر اکرم
(صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَآلهِ وَسَلَّمَ) تمسک نمودید که پیامبر (صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَآلهِ وَسَلَّمَ)  فرمود :
تَواضَعُوا مَعَ المُتَواضِعینَ فَإنَّ التَّواضُعَ مَعَ المُتَواضِعینَ صَدَقَةٌ وَتَکَبَّرُوا مَعَ المُتَکَبِّرینَ فَإنَّ التَّکَبُّرَ مع المُتَکَبِّرینَ عِبادَةٌ . با کسانی که متواضع هستند ، فروتنی کنید که تواضع در مقابل متواضعین صدقه است است و تکبر کنید با متکبرین که تکبر کردن با متکبرین عبادت است. (بحار الانوار، ج75، ص94.)

همانطور که در پیام های قبلی به عرض رساندم  کلمات و سخنان معصومین
(عَلَیهِِمُ السَّلامُ ) نور است و این سخن نبی مکرم اسلام  (صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَآلهِ وَسَلَّمَ) هم نورانی و درس آموز است  ولی قبلا هم متذکر شدم که متاسفانه برخی از  افراد  تفسیر و معنای نادرستی از روایات وآیات  می کنند و عرض شد که علامه شهید مطهری در برخی آثارش از این نوع کج فهمی ها نسبت به معارف دینی و اخلاقی و .... می نالد و متاسفانه جنابعالی باز به نکات ارایه شده توجه نفرمودید . دراین حدیث شریف پیامبر اکرم (صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَآلهِ وَسَلَّمَ) می فرماید : کسانی که تسلیم حق و حقایق هستند و تواضع در برابر حق دارند شما نسبت به آنها تواضع کنید تا حق  در جامعه جلوه گر شود  و این تواضع هم نوعی صدقه است و کسانی که در برابر حق تکبر می ورزند شما مسلمین در برابرشان  مقاومت کنید و متکبرانه با آنها برخورد نمایید که این تکبر یک عمل عبادی محسوب می شود. حالا ممکن است سؤال کنید که حق چیست ؟  در پاسخ عرض می کنم که کلمه حق در علوم و اصطلاحات مختلف ( اصطلاح فقهی و حقوقی و کلامی و فلسفی و عرفانی و منطقی و لغوی و...)  بکار گرفته می شود و معناهای مختلفی دارند ولی نقطه مشترک همه آن ها همان معنای ثُبوت است لکن این ثبوت به اَشکال مختلف ظهور پیدا می کند .مثلا حق در اصطلاح فقه وحقوق  به معنای ثبوتِ اختصاص و سلطه و سلطنت و تسلُّط  نسبت به یک چیزی است. مثلا آقای زید نسبت به فلان شئ حق دارد یعنی این شئ مال اوست و اختصاص به او دارد و......... ................              .......................
با توجه به توضیحی که درباره حق داده شد  آنگاه وقتی که ما می گوییم قرآن حق است ، نبوت و امامت حق است ، قیامت و حساب و کتاب حق است ، سؤال نَکیر و مُنکر حق است ، قبر و قیامت حق است ....  تا حدی معنی و مفهوم حق برای ما روشن می گردد .  برخی مفاهیم را ما می توانیم از راه تقابُل درک کنیم که می گویند : تُعرَفُ الأَشیاءُ بِأضدادِها.  شب در مقابل روز  و صدق در برابر دروغ  و   روشنی در برابر تاریکی  و  وجود در برابر عدم و   حق در برابر باطل قرار دارد و می توان از راه تقابل به معنا و مفهوم هر یک رسید .   در امور دینی و قرآنی  با مسأله حق و باطل بسیار برخورد می کنیم .  فلان عقیده باطل است. فلان عقیده حق است . با توجه به توضیحات داده شده درباره مفهوم و معنای حق این مسأله نیز تاحدی برای ما روشن می گردد . البته در رابطه با تعریف حق و اقسام حق و ماهیت و حقیقت حق بحث ها و مطالب گسترده ای می باشد که در این مجال نمی گنجد .
حال راجع به آن حدیث شریفِ نَبَوی 
(صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَآلهِ وَسَلَّمَ)  عرض می کنم که پیامبر (صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَآلهِ وَسَلَّمَ)  فرمود :  کسی که زیر بار حق نمی رود (  کسی که متکبرانه  و مستکبرانه حقِ مظلوم را پایمال می کند و ظلم می کند و حیثیت مردم را برباد می دهد و  در برابر فرامین الهی و شعایر دینی خاضع نیست و  فساد و تباهی را ترویج می دهد و....)  در برابر این دسته از افراد  متکبرانه برخورد کنید تا بینی متکبران به خاک ذلت کشانده شود و تکبر در برابر چنین متکبِّری به فرمایش پیامبر اکرم (صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَآلهِ وَسَلَّمَ) عبادت است .

هادی عزیزم : جنابعالی برداشت درستی از این حدیث شریف نَبَوی (صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَآلهِ وَسَلَّمَ) نفرمودید . اگر خدای ناکرده  این نوع از برداشت های ناصواب و مضر از احادیث شریف و آیات در جامعه  افزایش یابد یک فاجعه و مصیبت بزرگ  است و آنگاه  هرکسی می تواند با استناد به یک حدیث و آیه ای به دیگران انگ ها  و برچسب های نادرست بزند . قبلا هم عرض کردم و باز عرض می کنم که مسایل دینی و معرفتی و... نیاز به کارشناس حاذق دارد .... 

هادی عزیزم : شما در پیامتون گفتید که بنده به شما ( اسبِ چموش) خطاب کرده ام ؟! اصل متنی که قبلا براتون دادم و موجب سوء برداشت جنابعالی  شد  چنین است :


[     سلام علیکم

آقای هادی عزیز : امیدوار بودم که با مطالبی که عرضه داشتم  کمی متوجه شوید  ولی باز متاسفانه ادراک نفرمودید  و  باید بدانیم که روح مُتصلب در برابر مطالب حق خاضع نمی شود  . حضرت امیرالمومنین علیه السلام در نامه سی ویکم از نهج البلاغه فیض الاسلام  چنین می فرماید :ُ وَ إِیَّاکَ أَنْ تَجْمَحَ بِکَ مَطِیَّةُ اللَّجَاجِ  یعنی بپرهیز از اینکه مرکب لجاجت ترا به سرکشی و چموشی وادارد.  (جَمَحَ  الفَرَسُ : اسب سرکشی نمود. - فَرَسُُ جَمُوح به فتحِ جیم یعنی اسب سرکش- رَجُلُُ جَمُوح : به فتحِ جیم در جَموح یعنی مرد سرکش و چموش)  این سخن گهربار مولا علی (عَلَیهِ السَّلامُ ) برای همه ما درس است . لجاجت موجب محرومیت از حقایق و برکات است . بنده با مطالبی که عرض کرده بودم  قصد داشتم که فتح بابی برای شما شود ولی به حسب آنچه که از متن جوابیه تون پیداست خوی لجاجت  مانع پذیرش نصایح خیرخواهانه و مطالب حقه ای است  که عرض کرده بودم .
تسلیم در برابر نصایح خیرخواهانه یک عالِم برای شما سبب رشد وکمال است ...... پیشنهاد می کنم که در باره نکاتی که در طی چند پیام در صفحه خصوصی براتون دادم ( که البته این شما بودید که ابتدا پیام به صفحه خصوصی بنده ارسال نمودید و بنده به ناچار پاسخ دادم )   بیشتر تامل نمایی تا شاید متوجه شوی که قصد وغرض و مقصودم چه بوده است. به نظرم این شعر ابونُواس (شاعر عرب) برای جنابعالی صادق است :

حَفِظتَ شَیئاً وَ غابَت عَنکَ اَشیاء  .]


در این متن ارسالیِ بنده که قبلا براتون داده بودم   حدیثی را از نهج البلاغه فیض الاسلام آوردم که حضرت  امیرالمؤمنین
(عَلَیهِ السَّلامُ )   در نامه سی ویکم از نهج البلاغه فیض الاسلام  فرمود : وَ إِیَّاکَ أَنْ تَجْمَحَ بِکَ مَطِیَّةُ اللَّجَاجِ  یعنی بپرهیز از اینکه مَرکَب لجاجت ترا به سرکشی و چموشی وادارد.  و بعد کلمه  جَمَحَ در حدیثِ فوق  را معنی کردم و منظور این نبود که خدای ناکرده شما مَعاذالله اسب هستید . البته عرض کرده بودم که خویِ لجاجت شما مانع پذیرش نصایح و مطالب خیرخواهانه است . ..........]
 

به عبارت دیگر این حدیث شریف می خواهد بگوید که در برابر کسی که در جامعه تجاهر و تظاهر به کبر و تکبر می کند و با تکبرش تحقیر مردم می کند و حقوق مردم و حقوق الهی را  رعایت نمی کند و....  شما مسلمین باید مقاومت کنید و در برابر کبر و تکبر و خوی  استکبارگری او ، تکبر نمایید تا تنبیه شود  واین تکبر در برابر چنین متکبرینی عبادت است و به نظرم این حدیث علاوه بر بعد اخلاقی  ، ابعاد سیاسی دارد که به آن توجه نفرمودید . شبیه این مطلب در باره قاعده لاضرر ولاضرار فی الاسلام است که علاوه بر برداشت های حقوقی و فقهی ، تفسیر حکومتی وسیاسی نیز از آن می شود که حضرت امام خمینی ره  نظرش این است که حدیث (لاضرر ولاضرار) حکم حکومتی وسیاسی پیامبر ص بوده است .(فتامل جیدا )
این حدیث شریف( که شما آنطور برداشت فرمودید و مقصودتون بود  )  نمی گوید که اگر دو تا برادر دینی باهم سوء تفاهم کردند و  یکی تلقی کرد که دیگری متکبر است پس با او متکبرانه برخودد کنید که این کار عبادت است ؟!!!!
اگر چنین برداشت های کنیم  وحدت و همدلی بین برادران دینی پاشیده می شود  و هر کسی به توهم اینکه فلانی متکبر است  سلام او را جواب نمی دهد؟!!  و در برابرش تکبر می ورزد و در نتیجه شقاق و اختلاف در جامعه گسترده می شود و خلاف مقصود پیامبر ص و اهل بیت علیهم السلام و قرآن حاصل می شود که دعوت به وحدت و همدلی و اخوت و... بود .

هادی عزیزم :  حدیث شناسی و درک معارف حقه و مانند آن ها  واقعا نیازمند کارشناسان حاذق می باشد همچنانکه رشته های تخصصی دیگر نیز چنین است . با دیدن یک آیه و یک حدیث نمی توان حکم صادر کرد . برخی احادیث و آیات دلالتشان واضح و روشن است ولی آیات و روایات قابل توجهی هست که  در فهمیدن و درک و استنباط آن ها حتما باید از اهلش که دارای تخصص است  استفاده نمود  و به اصطلاح هر کسی را بهر کاری ساختند . 
ضمنا یک نکته دیگر عرض کنم که در اوایل انقلاب یادم هست که معروف بود و می گفتند که در روایت است که هرکس سه بار نماز جمعه را ترک کند منافق است و بعد بعضی ها می گفتند مثلا مراجع و برخی بزرگان که در نمازجمعه شرکت نمی کنند اَلعَیاذ بِالله ......

واما در باره بخشی از متن زیر که قبلا داده بودم  و شما در این پیامتون از آن اظهار نگرانی فرمودید توضیح کوتاهی عرض می کنم  و اما متن ارسالی پیشین چنین بود :
..................................... ...........

آقای هادی عزیز:  تا مادامی که در پیله تفکرات خاص خودت باشی مطلب همان است که می گویید : (...تسلیم نخواهید شد.)    شاعر دراین باره می گوید:
چو کرمی کو میان به نهان است
زمین وآسمان او همان است

کرم ابریشم و برخی کرم های دیگر آنقدر در خود می تنند که گاهی  می میرند و هلاک می شوند.  البته باز صد رحمت به آن کرم که بر دور خود می تند و خیلی اوقات  حصار تنگ پیله اش را می درد و  سوراخ می کند و به صورت پروانه زیبا در می آید و پرواز می کند و  اینگونه کرم ها و مانند آن ها  دنیایی عجیبی دارند و چرخه زندگی شان اعجاب آور و عبرت آموز برای همه ما می باشد ولی  گاهی برخی انسان ها چنان در پیله تفکرات خاص و نامعقول خود قرار می گیرند که ممکن است  درآن محدوده پیله  خود  منحرف وهلاک و نابود شوند و  نه تنها پرواز نداشته بلکه به دره سقوط بیفتند و راه نجاتی نداشته باشند ، اینها کسانی هستند که بادست خود  خانه های سعادت و خوشبتخی خود را ویران و خراب می کنند ودر شأن آنها آیه شریفه 2 از سوره حشر صادق است که  فرمود :

 یُخْرِبُونَ بُیُوتَهُمْ بِأَیْدیهِمْ ....َ فَاعْتَبِرُوا یا أُولِی الْأَبْصار
......... ...             ... .......
این متن در ظاهر کمی تلخ است ولی گویای یک واقعیت بود که نمی خواهم دوباره بازگو کنم .
نه من و نه شما و نه هیچکس دیگر نباید برای خود حصارهایی که مانع رشد فکری و معنوی و... می باشد  درست کنیم .

سیداصغرسعادت میرقدیم  -هفتم تیر 1395 ه.ش- روز چهارشنبه -ساعت 3 وربع عصر


** پاسخ به جناب آقای هادی عزیز +سایت حکیم زین العابدین عسکری گیلانی لشت نشایی





برچسب ها : گیلان نشاط  , پاسخ به جناب آقای هادی عزیز  , (**7**)  ,