سفارش تبلیغ
صبا ویژن

گیلان نشاط
 

محل درج آگهی و تبلیغات
 

زندگی یعنی:  بخند هر چند که  غمگینی.ببخش هرچند که  مسکینی .  فراموش کن هرچندکه دلگیری . آری اینگونه

 

 

***نسیم معرفت***

1-**  رسول خدا (ص) فرمود : خَیْرُ الْأَصْحَابِ مَنْ قَلَّ شِقَاقُهُ وَ کَثُرَ وِفَاقُه‏ .بهترین یاران کسی است که ناسازگاریش اندک باشد و سازگاریش بسیار . (تنبیه الخَواطر و نُزهَةُ النَّواظِر معروف به مجموعه وَرّام ج 2 ، ص 123 .)


2-**امام رضا (ع) فرمود :  صِلْ‏ رَحِمَکَ‏ وَ لَوْ بِشَرْبَةٍ مِنْ‏ مَاءٍ وَ أَفْضَلُ مَا تُوصَلُ بِهِ الرَّحِمُ کَفُّ الْأَذَى عَنْهَا . پیوند خویشاوندى را برقرار کنید گرچه با جرعه آبى باشد، و بهترین پیوند خویشاوندى، خوددارى از آزار خویشاوندان است. (تُحَف العقول,ص 445. الکافی جلد 2 ص151  حدیث 9 . 


3-**امام سجّاد(ع) فرمود: عَجَباً کُلَّ الْعَجَبِ لِمَنْ عَمِلَ لِدارِ الْفَناءِ وَتَرَکَ دارَ الْبَقاءِ . بسیار عجیب است از کسانى که براى این دنیاى زودگذر و فانى کار مى کنند و خون دل مى خورند ولى آخرت را که باقى و ابدى است رها و فراموش کرده اند. (بحارالأنوار: ج 73، ص 127، ح 128 )


4-**امام باقر (ع) فرمود  : «لاَ شَرَفَ کَبُعدِ الهِمَّةِ»  «هیچ شرافت و افتخاری همانند  بلند‌همّتی نیست  (بحار الأنوار، ج75، ص165)

5- ** حضرت علی (ع) فرمود : أَحْبِبْ حَبِیبَکَ هَوْناً مَا عَسَى أَنْ یَکُونَ بَغِیضَکَ یَوْماً مَا وَ أَبْغِضْ بَغِیضَکَ هَوْناً مَا عَسَى أَنْ یَکُونَ حَبِیبَکَ یَوْماً مَا . در دوستى با دوست خود  مدارا کن، شاید روزى دشمن تو گردد، و در دشمنى با دشمنت نیز مدارا کن، زیرا شاید روزى دوست تو گردد. ( نهج البلاغه حکمت 268 با ترجمه مرحوم استاد دشتی و نهج البلاغه فیض الأسلام حکمت 260)


6-** قال الصادق (ع) : یَا إِسْحَاقُ! خَفِ اللَّهَ کَأَنَّکَ تَرَاهُ وَ إِنْ کُنْتَ لا تَرَاهُ فَإِنَّهُ یَرَاکَ فَإِنْ کُنْتَ تَرَی أَنَّهُ لا یَرَاکَ فَقَدْ کَفَرْتَ وَ إِنْ کُنْتَ تَعْلَمُ أَنَّهُ یَرَاکَ ثُمَّ بَرَزْتَ لَهُ بِالْمَعْصِیَةِ فَقَدْ جَعَلْتَهُ مِنْ أَهْوَنِ النَّاظِرِینَ عَلَیْکَ . امام صادق علیه السلام به اسحاق بن عمار می فرماید : ای اسحاق ! طوری از خدا بترس که گویا او رامی بینی ، هر چند تو او را نمی بینی ولی او تو را می بیند . و اگر معتقد باشی که او تو را نمی بیند بی شک ، به او کفر ورزیده ای و اگر بدانی که او تو را می بیند و آن گاه درحضوراو معصیت کنی بی تردید او را از پست ترین بینندگان قرار داده ای .(اصول کافی، ج 2، ص 67.)

 
7- ** امام حسن مجتبی (ع) فرمود :عَلَیْکُم بِالْفِکْرِ فَاِنَّهُ مَفاتیحُ اَبْوابِ الْحِکْمَةِ .بر شما باد که اندیشه کنید ؛ زیرا فکر کلیدهای درهای حکمت است . (میزان الحکمه، محمدی ری شهری، ج 8، ص 245.)


8- ** امام حسن مجتبی (ع) فرمود :عَجِبْتُ لِمَنْ یتَفَکَّرُ فی مَأْکُولِهِ کیْفَ لا یَتَفَکَّرُ فی مَعْقُولِهِ فَیُجَنِّبُ بَطْنَهُ ما یُؤذیهِ وَ یُودِعُ صَدْرَهُ ما یُرْدیهِ(8)؛ در شگفتم از کسی که درباره خوراکی‌های خود اندیشه می‏کند ولی در رابطه با  معقولات و افکار و اندوخته های فکری و علمی خویش اندیشه نمی‏کند . پس  شکم خود را از غذاهای آزار دهنده، دور  می دارد ولی روح وسینه‏ و قلب و دل و مغزش  را در مقابل آنچه آن را پست و هلاک  می‏گرداند رها و تسلیم  می‏ کند و  نسبت به آن بی توجه می باشد   (بحار الانوار، ج 1، ص 218.)


أَوْدَعَ  : یعنی  سپرد , تسلیم کرد , امانت گذارد , ارسال کرد ،واگذار کرد ، حفظ کرد .


9- ** امام حسن علیه السلام فرمود: «اِنَّ اَبْصَرَ الاَْبْصارِ ما نَفَذَ فِی الْخَیْرِ مَذْهَبُهُ وَ اَسْمَعَ الاَْسْماعِ ما وَعَی التَّذْکیرَ وَ انْتَفَعَ بِهِ وَ اسْلَمَ الْقُلُوبِ ما طَهُرَ مِنَ الشُّبَهاتِ؛ به راستی، بیناترین دیده ها آن است که در خیر نفوذ نماید، و شنواترین گوش ها آن است که تذکّرات  و نصایح خیرخواهانه [دیگران] را بشنود و از آن بهره مند شود و سالم ترین دلها آن است که از شک و شبهه و تردید  پاک باشد. (تُحَفُ العُقول ازعلیّ بن شُعبه حَرّانی. ص 408، حدیث 17.)


10- **  وَ قِیلَ لِلصَّادِقِ (ع) إِنَّ فُلَاناً یُوَالِیکُمْ إِلَّا أَنَّهُ یَضْعُفُ عَنِ الْبَرَاءَةِ مِنْ عَدُوِّکُمْ فَقَالَ هَیْهَاتَ کَذَبَ مَنِ ادَّعَى مَحبّتَنَا وَ لَمْ یَتَبَرَّأْ مِنْ عَدُوِّنَا . شخصی به امام صادق (ع) عرضه داشت: همانا شخصی است که محبّت شما را در دل دارد، اما در برائت از دشمنان شما ضعیف است. امام صادق(ع) در پاسخ فرمودند: دروغ می گوید کسی که گمان می کند دوست دار ما است، اما از دشمنان ما برائت نمی جوید(بحار الأنوار ‏27: 58)


11- **  قَالَ الصَّادِقُ (ع) مَنْ أَحَبَّ لِلَّهِ وَ أَبْغَضَ لِلَّهِ وَ أَعْطَی لِلَّهِ فَهُوَ مِمَّنْ کَمَلَ إِیمَانُهُ . هرکس برای خدا دوست بدارد و برای خدا دشمن بدارد و برای خدا عطا کند، پس او از کسانی است که ایمانش کامل شده است ( کافی، ج 2، ص 124  )

 12-   ** رسول خدا (ص) فرمود : الْمَرْءُ مَعَ مَنْ أَحَبَّیعنی انسان همراه کسی است که او را دوست دارد . (میزان الحکمة، ج‏2، ص‏214 - 215. اُسد الغابة : 3 / 458 / 3337 و ص 29 / 2520.)



 13- **  امام صادق (ع) فرمود : مَنْ‏ أَحَبَّنَا أَهْلَ‏ الْبَیْتِ‏ وَ حَقَّقَ‏ حُبَّنَا فِی قَلْبِهِ جَرَى یَنَابِیعُ الْحِکْمَةِ عَلَى لِسَانِهِ وَ جُدِّدَ الْإِیمَانُ فِی قَلْبِهِ . هر کس ما اهل بیت را دوست داشته باشد و محبّت ما را در دلش محقق و استوار کند  چشمه‌های حکمت بر زبانش جاری می‌شود، و ایمان در دلش نو و تازه  می‌گردد . ( محاسن، ج 1، ص  141 )


14-**  امام باقر (ع) فرمود : ما عَرَفَ اَللهَ مَن عَصاهُ . خدا را نشناخته آن که نافرمانی اش کند. (تحف العقول، ص294. )

15- **حضرت علی (ع) فرمود  : خَالِطُوا النَّاسَ مُخَالَطَةً إِنْ مِتُّمْ مَعَهَا بَکَوْا عَلَیْکُمْ وَ إِنْ عِشْتُمْ حَنُّوا إِلَیْکُمْ .با مردم آنگونه معاشرت کنید، که اگر مردید بر شما اشک ریزند، و اگر زنده ماندید، با اشتیاق سوى شما آیند. ( نهج البلاغه  با ترجمه مرحوم استاد سید جعفرشهیدی حکمت 10 .)


16- ** پیامبر اکرم (ص) فرمود :مَن تَرَکَ مَعصِیَة ً لِلهِ مَخَافَةَ اللهِ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی أرضَاهُ یَومَ القِیَامَةِ . کسی که معصیت الهی را از خوف خدای تبارک و تعالی ترک کند خداوند او را در روز قیامت خوشنود می سازد. (اصول کافی ، ج 3 ، ص 128.روایت 6 )


 

17-  ** علی (ع) فرمود :اَلأِفراطُ فِی المَلامَةِ یَشُبُّ نیرانَ اللَّجاجِ. افراط و زیاده روی  در سرزنش و ملامتِ دیگران ، آتش لجاجت را در آنها  شعله ور مى سازد.  ( تُحَفُ العُقول: ص 84؛ دانشنامه قرآن و حدیث: ج2، ص306.)


18-  ** حضرت علی (ع) فرمود : اَلا حُرُّ یَدَعُ هذِهِ اللُّماظَةَ لِأهْلِها؟ اِنَّهُ لَیْسَ لِأَنْفُسِکُمْ ثَمَنٌ اِلاَّ الْجَنَّةُ فَلا تبیعُوها اِلاّ بِهااِنَّهُ

لیسَ لأنْفُسِکُم ثَمَنٌ إلّا الجَنّةُ، فلا تَبیعوهاإلّا بِها .  آیا آزاده ای نیست که از این خُرده طعام  و غذای مانده در میان دندان های نسل پیش در گُذرد(این نیم خورده دنیا را به اهل دنیا و دنیا طلبان حریص واگذارد ) به راستى که جان هاى شما را بهایى جز بهشت نیست . پس آنها را جز به بهشت مفروشید  (نهج البلاغه فیض الأسلام حکمت 448 .)


** اَللُّماظَة :  در لُغت به معنای  ریزه های غذا در دهان * ته مانده چیز کم *


** لَمَظَ : لَمْظاً : پس از پایان غذا با زبان خود لبهایش را پاک کرد ، با زبان خود بازمانده غذا در میان دندانهایش را پاک کرد


** تَلَمَّظَ : تَلَمُّظاً [ لمظ ] الرجُلُ : آن چیز را زبان زد و چشید ، زبان خود را براى چشیدن تکان داد


** تَلَمَّظَتِ الحَیَّةُ : مار زبان خود را بیرون آورد .


19-  **  امام جواد (ع)  فرمود : اَلْمُؤمِنُ یَحْتاجُ إلى ثَلاثِ خِصالٍ: تَوْفیقٍ مِنَ اللّهِ عَزَّوَجَلَّ، وَ واعِظٍ مِنْ نَفْسِهِ، وَقَبُولٍ مِمَّنْ یَنْصَحُهُ.   فرمود: مؤمن در هر حال نیازمند به سه خصلت است: توفیق از طرف خداوند متعال، واعظى از درون خود ، قبول و پذیرش نصیحت و خیر خواهی  کسى که او را نصیحت و پند واندرز  نماید. [بحارالأنوار، ج 72، ص 65، ح 3]  تُحَفُ العُقول ، ص 457 .

 

 مستدرک الوسائل ومستنبط المسائل، ج 8، ص 329، المحدث النوری، المیرزا حسین،  نشر: مؤسّسة آل البیت علیهم السلام، الطبعة الأُولى 1408، بیروت.


20-  ** حضرت علی (ع) فرمود :  مَن رُزِقَ الدِّینَ فَقَد رُزِقَ خَیرَ الدُّنیا وَ الآخِرَةِ . هر کس دین روزى او شود، براستى خیر دنیا و آخرت روزى او شده است  (غررالحکم، ح 8523)

***  ...  رُزِقَ الدِّینَ .  به نظر می رسد که کلمه (رَزَقَ) که مجهول آن  ( رُزِقَ) می باشد ، فعل  دو مفعولی است . مثل  رَزَقَهُ اللّهُ الغِنَى  : خداوند او را توانگر و بى نیاز کرد .


21- ** امام موسی بن جعفر (ع) فرمود :   مَنْ لَمْ یَجِدْ لِلاِْساءَةِ مَضَضًا لَمْ یکُنْ عِنْدَهُ لِلاِْحْسانِ مَوْقِعٌ.  کسی که مزه رنج و سختی را نچشیده ، نیکی و احسان در نزد او جایگاهی ندارد . (بحارالانوار، جلد 78، ص333.  و اَعلام الدِّین فِی صِفاتِ المُؤمِنین ص 305. از حسن بن ابی‌الحسن دیلمی «از علمای قرن هشتم هجری قمری»)


** مَضَض :  یعنی درد و رنج و مصیبت و سختی و رنج


22-  **  امام حسن عسکری (ع)  فرمود : إنَّ اللهَ تَبارَکَ وَ تَعالى بَیَّنَ حُجَّتَهُ مِنْ سائِرِ خَلْقِهِ بِکُلِّ شَىْء، وَ یُعْطِیهِ اللُّغاتِ، وَمَعْرِفَةَ الاْنْسابِ وَالاْجالِ وَالْحَوادِثِ، وَلَوْلا ذلِکَ لَمْ یَکُنْ بَیْنَ الْحُجَّةِ وَالْمَحْجُوحِ فَرْقٌ.  همانا خداوند متعال با هرچیزی ، حجّت و خلیفه خود را از سائر مردم  ممتاز و برتر قرار داد و علم و آگاهی به همه زبان ها  را به وی عطا فرمود و به أنساب و  عمر تمام انسان ها و حوادث گذشته و آینده  آشنا ساخت و چنانچه این امتیاز وجود نمى داشت، بین حجّت خدا و بین دیگران فرقى نبود. (اصول کافى: ج 1، ص 519، ح 11.)

 


23-  **   عَنْ فاطِمَةَ الزَّهْراءِ (سَلامُ اللهِ عَلَیهَا ) قالَتْ: قالَ رَسُولُ اللّهِ(صلى الله علیه وآله وسلم): مَنْ تَخَتَّمَ بِالْعَقیقِ لَمْ یَزَلْ یَرَى خَیْرًا. حضرت فاطمه (سلام الله علیها) از رسول خدا  ((صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَآلهِ وَسَلَّمَ) )  نقل کرد که آن حضرت فرمود : کسى که انگشتر عقیق به دست کند، همیشه خیر مى بیند. (وسائل الشیعه, ج 3 , ابواب احکام الملابس,باب52 حدیث2 )

 

24-  **  امام رضا  (ع) فرمود : اَلعَقیقُ یَنْفِی الفَقرَ . امام رضا (عَلَیهِ السَّلامُ) فرمود: عقیق، فقر را از بین می برد  «الکافی، ج 6، ص 470»

 

25- **  حضرت علی(ع) فرمود : : اَلأِیمانُ شَجَرَةٌ ، أَصلُهَا الیَقینُ ، وَ فَرْعُهَا التُّقَى ، وَ نُورُهَا الحَیاءُ ، و ثَمَرُهَا السَّخاءُ  . ایمان  ، درختى است که ریشه اش یقین  و شاخه اش پرهیزگارى و  شکوفه اش حیا و میوه اش بخشندگى است .  (غُرَرُ الحِکَم ،حدیث  1786 )

26- ** امام رضا (ع) فرمود :  لَا یَکُونُ الْمُؤْمِنُ مُؤْمِنًا حَتّی تَکُونَ فیهِ ثَلاثُ خِصالِِ:1- سُنَّةٌ مِنْ رَبِّهِ. 2 - وَ سُنَّةٌ مِنْ نَبِیِّهِ. 3 - وَ سُنَّةٌ مِنْ وَلِیِّهِ. فَأَمَّا السُّنَّةُ مِنْ رَبِّهِ فَکِتْمانُ سِرِّهِ. وَ أَمَّا السُّنَّةُ مِنْ نَبِیِّهِ فَمُداراةُ النّاسِ. وَ أَمَّا السُّنَّةُ مِنْ وَلِیِّهِ فَالصَّبْرُ فِی الْبَأْساءِ وَ الضَّرّاءِ.   مؤمن، مؤمن واقعی نیست ، مگر آن که سه خصلت در او باشد : سُنتی از پروردگارش و سُنتی از پیامبرش و سُنتی از امامش . اما سنت پروردگارش ، پوشاندن راز خود است ، اما سنت پیغمبرش ، مدارا  با مردم است ، اما سنت امامش ،  صبر کردن در زمان تنگدستی و پریشان حالی است ( تُحَفُ العُقُول : 442 .  کافی، ج 2، ص 241.  امالی صدوق، ج 1، ص 339؛ عیون اخبارالاخبار، ج 1، ص 256. اصول کافی ، ج 3 ،ص 339)

*** « اَلْبَأْساء » در اصل به معنى شدت و رنج است و به معنى جنگ نیز به کار مى‌رود همچنین در قحطى و خشکسالى و فقر و مانند اینها، ولى « اَلضَّرّاء » به معنى ناراحتى روحى است مانند غم و اندوه و جهل و نادانى و یا ناراحتی هایى که از بیمارى و از دست دادن مقام و مال و ثروت پیدا مى‌شود.  شاید تفاوت میان این دو در حقیقت از اینجا باشد که" باساء" بیشتر جنبه خارجى دارد و" ضَرّاء" جنبه روحى، یعنى ناراحتی هاى روحى را ضَرّاء و بنا بر این بَاساء یکى از عوامل ایجاد ضَرّاء خواهد بود .  (تفسیر نمونه جلد 5  پاورقی ص 235 .)

27-  **  حضرت علی (ع) فرمود  :  مَنْ ضَعُفَ عَنْ حِفْظِ سِرِّهِ لَم یَقْوَ لِسِّرِ غَیرِهِ . کسی که نتواند رازدار اسرار خود باشد، نمی تواند اسرار دیگران را نیز حفظ کند. ( غُرَرُ الحِکَم: 8941.)



 **حضرت آیت الله سید اصغر سعادت میرقدیم لاهیجی


** زُلال حدیث (نسیم معرفت)کلیک

**  زُلال حدیث ( احادیث چهارده معصوم«علیهم الاسلام»سایت حکیم عسکری لشت نشایی نشایی)کلیک کنید



نوشته شده در تاریخ چهارشنبه 95/5/6 توسط امین

زندگی یعنی:  بخند هر چند که  غمگینی.ببخش هرچند که  مسکینی .  فراموش کن هرچندکه دلگیری . آری اینگونه

***نسیم معرفت***


به نام خدا


هرکه کبر خواهد سروری نیابد


روزی در مکانی نشسته بودم و هر ازگاهی نگاهی به اطراف می دوختم . به ناگاه مردی دیدم که سوار برمرکب غرور بود واز تواضع وفهم به دور. رفیقی که در جنب من بود صدایش به اعتراض بلند شد که آقای سعادت این چه رفتاری است که او پیشه خویش ساخته ودیگران را حقیر پنداشته؟!!!

گفتم شخصیت آدمی وقتی به فراز آید وجان به تعالی واهتزاز آید که سلوک تواضع به اقتدار وعزت درپیش گیرد وجامه مذموم کبر برخود نگیرد وباد نخوت وغرور به غبغب نیندازد. آنکه جامه ننگین تکبر بپوشد نگون بخت است وبه وهم وخیال ، خویش را خوشبخت پندارد در حالی که جامه کبریایی فقط خداوند سبحان را سزاوار است وهرکس این جامه بپوشد رسوا شود وخدای از او بیزار است.  هرکه کبر خواهد سروری نیابد. درخلال گفتارهای  نیک خود به یاد سخن نغز و پُرمغز سعدی علیه الرحمه افتادم که در کتاب بوستان سراسر سرور وپندش چنین فرمود:

بزرگان نکردند در خود نگاه

خدا بینی از خویشتن بین مخواه

بزرگی به ناموس و گفتار نیست

بلندی به دعوی و پندار نیست

تواضع سر رفعت افرازدت

تکبر به خاک اندر اندازدت

به گردن فتد سرکش تند خوی

بلندیت باید بلندی مجوی

ز مغرور دنیا ره دین مجوی

خدا بینی از خویشتن بین مجوی

گرت جاه باید مکن چون خسان

به چشم حقارت نگه در کسان

گمان کی برد مردم هوشمند

که در سرگرانی است قدر بلند؟

نه گر چون تویی بر تو کبر آورد

بزرگش نبینی به چشم خرد؟

چو استاده‌ای بر مقامی بلند

بر افتاده گر هوشمندی مخند

بسا ایستاده درآمد ز پای



نوشته شده در تاریخ سه شنبه 95/5/5 توسط امین

 

 

***نسیم معرفت***


زندگی یعنی:  بخند هر چند که  غمگینی.ببخش هرچند که  مسکینی .  فراموش کن هرچندکه دلگیری . آری اینگونه

به نام خدا


در آیه 60 از سوره غافر(مومن) در رابطه با دعا و اجابت آن چنین آمده است :

 
وَ قالَ رَبُّکُمُ ادْعُونی‏ أَسْتَجِبْ لَکُمْ إِنَّ الَّذینَ یَسْتَکْبِرُونَ عَنْ عِبادَتی‏ سَیَدْخُلُونَ جَهَنَّمَ داخِرین .
پروردگار شما گفته است: «مرا بخوانید تا ( دعای ) شما را بپذیرم! کسانی که از عبادت من (که دعا هم نوعی عبادت است) تکبّر می ورزند به زودی با ذلّت وارد دوزخ می شوند!»

دراین آیه شریفه خداوند متعال می فرماید :  بخوانید مرا تا اجابت کنم شما را  و کسانی را که از روی غرور و تکبر از عبادت (دعا کردن) سرپیچی می کنند ، تهدید می نماید که در روز قیامت با ذلت وارد دوزخ می شوند .

دعا و راز ونیاز با حضرت پروردگار یکی از نیازهای واقعی و فطری بشر است . همانطوری که انسان جهت حیات و ادامه زندگی خود نیاز به آب و هوا و غذا و ... دارد ، حیات روحی و معنوی انسان نیز بواسطه دعا و نیایش به پیشگاه خداوند متعال تأمین می گردد . دعا در صفای باطن و رُشد و تکامل روحی و اخلاقی و تنویر و نورانیت اَفکار و دل آدمی تأثیر بسزایی دارد. انسان وقتی با نیتی پاک در حالی که همراه  با طهارت است  جهت مناجات و راز ونیاز به درگاه حضرت دادار می ایستد حالات خاصی به او دست می دهد که با هیچ حالی قابل مقایسه نیست و نسیم های دل انگیزی از رحمت خاص الهی را به روشنی مشاهده ولمس می کند که گاهی قابل توصیف نمی باشد .  با کمال تأسف باید اظهار داشت که بشر امروز که به زرق و برق و مَظاهر و جلوه های فریبنده دنیا سرگرم و مشغول گشته از حلاوت و شیرینی دعا و راز ونیاز یا محروم است ویا اینکه کمتر به آن می پردازد. تنها راه آرامش و سعادت بشریت بازگشت حقیقی به درگاه الهی و ارتباط دایمی با پروردگار عالم است.  روانشناسان معتقدند هنگامی که هیجانات و غم ها بر انسان هجوم می آورد در آن حال باید جهت تخلیه روحی مشکلات و گرفتاری ها را برای کسی که محرم راز است  بازگو  و درد دل کنیم و اگر کسی را پیدا نکردیم که که غم ها و نگرانی های خود را با او در میان بگذاریم حتما باید اسرار و راز دل خود را به خداوند عرضه بداریم. خداوند بهترین و بالاترین تکیه گاه است .

دکتر اَلِکسِس کارِل نوسنده کتاب (انسان موجود ناشناخته) در همین کتاب چنین می گوید:

نیایش همچون نَفَس کشیدن و خوردن و آشامیدن لازمه انسان است که از عمق سرشت انسان سر می زند.

و نیز می گوید : دعا قوی ترین نیرویی است که بشر می تواند بوجود آورد .

در سوره فرقان آیه 77 چنین آمده است :

قُلْ ما یَعْبَؤُا بِکُمْ رَبِّی لَوْ لا دُعاؤُکُمْ ...


بگو: «پروردگارم برای شما ارج و ارزشی قائل نیست اگر دعای شما نباشد ...

تاچند غریب باشی اندر در دوست

نزدیکتر است آنکه ترا از رگ وپوست

انصاف بده چگونه کوشش نکنی

با اینکه کِشش همیشه از جانب اوست

دعا در واقع ارتباط و پیوند بین عبد ومعبود و خالق و مخلوق و نیازمند به بی نیاز مطلق است . بشر با همه داشته هایش هیچگاه به مقام بی نیازی نمی رسد و اگر ما به کسی که مال واموال و دارایی زیاد دارد به عنوان غنی وبی نیاز تعبیر می کنیم  به جهت مقایسه با کسانی است که از چنین امکاناتی برخورددار نیستند و گرنه ثروتمندترین آدم ها در دنیا در واقع گداترین آدم ها است زیرا هیچ چیزی از اموال ودارایی ها را که در اختیار دارد از آن او نیست و حتی وجود خود او نیز از آن او نمی باشد  بلکه وجود او و همه آنچه را که در اختیار دارد از آن خدواند است و فقط چند روزی را که خداوند دراین دنیا به وی مهلت داده اجازه داده شده که از مواهب و نعمت های الهی به درستی استفاده نماید و اگر سرپیچی کند دچار عقاب الهی خواهد شد. 
پس این اصل مسلم را باید بپذیریم که همه ما انسان ها (حتی اگر بی نیازترین افراد به حسب ظاهر باشیم)  نیازمند محض به پروردگار عالم هستیم و لحظه ای وآنی نباید تصور کنیم که نیازی به خداوند نداریم. کسی که متکبرانه و مغرورانه از دعا کردن سرپیچی می کند در واقع از اصل نیازمندی مخلوق به خالق خارج شده و خود را بی نیاز می پندارد لذا در ذیل آیه 60 از سوره غافر آمده است که  : .... کسانی که از عبادت (دعا کردن) تکبر و سرپیچی کنند به زودی با ذلت و خواری وارد دوزخ و جهنم خواهند شد و دچار عذاب الهی می گردند .
در باره اینکه انسان ها باید  اهل دعا باشند به  چند اصل می پردازم که می تواند سودمند باشد :


1-اصل نیازمندی

 اصل نیازمندی مخلوق به خالق که در بالا به آن اشاره نمودم ثابت می کند که ما همیشه باید دست دعا و خواهش و درخواست به درگاه الهی دراز کنیم .



2-اصل اتصال و ارتباط

اصل دیگری که باید به آن توجه کنیم ، اصل ارتباط و اتصال و پیوند بین عبد و معبود و مخلوق با خالق است. مخلوق و عبد هیچگاه نباید از خالق  و معبودش جدا شود . این جدایی سبب سقوط وهلاکت بنده خواهد شد . یکی از راه های حفظ این پیوند و اتصال همان دعا کردن به پیشگاه الهی است . هرچه دعا به درگاه الهی بیشتر باشد پیوند بین عبد ومعبود بیشتر خواهد بود. و هر اندازه انسان خود را محتاج تر به پروردگار بداند دعایش بیشتر خواهد بود  و اُنس بیشتری با خداوند  برقرار می کند. دعا و راز و نیاز با خداوند متعال به آدمی قدرت و قُوّت  و نیرو و توان و استقامت  و نشاط  و امید می دهد و  تمام انبیاء اهل دعا بودند ودر روایت آمده است که امام رضا ع فرمود  عَلَیْکُمْ بِسِلَاحِ الْأَنْبِیَاءِ فَقِیلَ وَ مَا سِلَاحُ الْأَنْبِیَاءِ؟ قَالَ: الدُّعَاء» بر شما باد به سلاح انبیاء   عرض شد که سلاح انبیاء چیست ؟ فرمود: سلاح انبیاء دعا است .( کافى/ ج 2 ص 468.)  اگر انبیاء علیهم السلام مداومت بر دعا نداشتند در رسالت خود موفق نمی شدند و عزت و سربلندی و موفقیت انبیاء و اولیاء مرهون دعا می باشد. تمام چهارده معصوم علیهم السلام در بدترین و بهترین  حالات و شرایط(در ضراء و سراء ) اهل دعا بودند و مناجات ها و دعاهای موجود از  معصومین  علیهم السلام بهترین گواه این مطلب است .


3-اصل کمال جویی وکمال طلبی

اصل سوم که به نظرم مهم است اصل کمال جویی و کمال طلبی انسان است که از مهم ترین ویژگی هایی است که خدواند در نهاد انسان ها به ودیعت گذاشته است. بلا شک براساس فطرت پاک الهی که در انسان ها سرشته شده  همه دنبال کمال هستند ولی بسیاری از مردم راه و مسیر کمال را یا درست طی نمی کنند ویا اینکه نمی دانند کمال در چیست؟ ویا اینکه هواهای نفسانی و اغواگری های شیطان درونی وبیرونی مانع درک حقیقت کمال و مسیر آن است و فطرت کمال جویی او را نابود کرده است.
آدمی از راه دعا می تواند به کمال برسد و کمال مطلق خداوند متعال است . دعا چه مستجاب بشود و چه نشود یک سرمایه است و سبب غنا و رشد وتعالی وکمال انسان می شود . کسی که با طهارت ظاهری وباطنی و از روی معرفت دعا نماید احساس لطافت و غنا و آرامش و اطمینان و وسعت  در نفس و روح می کند. دعا ومناجات به آدمی ظرفیت و شرح صدر می دهد که به نظر بنده  این نکته بسیار مهمی است که نباید از آن غفلت کرد .  این اموری که ذکر کردم (غنای در نفس و آرامش و ظرفیت و شرح صدر ....) در واقع  اجابت دعای ما از طرف حضرت پروردگار است. ما دعا می کنیم ودر پرتو دعا به این نتایج می رسیم و لازم نیست که نتایج دعای ما حتما امور مادی باشد . دعا کردن  در واقع سبب پرواز  و رهایی روح از تعلقات منحط کننده است.  در اواخر کتاب بیست گفتار ازاستاد شهید مطهری مطالب بسیار زیبایی در باب دعا آمده است که شایسته است جهت استفاده مراجعه شود.

4-اصل ادب  به ساحت پرودگار

یکی از زیباترین خصلت ها ، ادب است . ادب امری پسندیده  و نشانه معرفت و فضیلت است و بی ادبی نشانه  بی معرفتی و رذالت است . اگر کسی به ما لطفی و عنایتی نمود ، ادب  اقتضاء دارد که قدرشناسی و حقشناسی کنیم . پیامبر خدا ص تادیب شده و پرورش یافته خدا بود و فرمود  : :أدَّبَنِی رَبِّی فأحسَنَ تأدِیبی . خداوند مرا ادب نمود و نیکو تربیتم کرد .(میزان الحکمه، ج 1، ص 78.) 
 پیامبر اسلام ص  با ادب ترین بندگان در برابر خداوند بود و در همه حال ادب ساحت قدس الهی را نگه می داشت. بی ادب ترین موجود در عالم ابلیس و شیطان است که در محضر الهی گستاخی و ادبی نمود و برای همیشه از درگاه الهی رانده شده  و مورد خشم و غضب الهی است . ما بندگان الهی نیز باید ادب ساحت پرودگار را حفظ کنیم و یکی از راه های ادب نگه داشتن به پیشگاه الهی آن است که به درگاه پروردگار دعا کنیم . اعراض و دوری از دعا به پیشگاه الهی نوعی بی ادبی است. ادب در قالب دعا سبب قرب به پیشگاه الهی است و این  یعنی قرب به خداوند  ،خودش یکی از ثمرات ونتایج بسیار باارزش دعا می باشد . پس چه دعای ما مستجاب بشود وچه نشود شایسته است که از باب ادب ، دست دعا و نیایش به سوی خداوند دراز کنیم .

5-اصل معرفت وشناخت به پرودگار


دراصل چهارم ذکرشد که ادب اقتضاء دارد که ما به درگاه الهی دست دعا و نیاز بلند کنیم و ادب هم به نوعی ناشی از معرفت و شناخت است . در ادب نگهداشتن ، معرفت و شناخت  نیز نهفته است و انسان با ادب در واقع انسان با معرفتی وبا شناختی است. هر اندازه شناخت و معرفت ما به خداوند بیشتر باشد ادب ما هم بیشتر و بهتر خواهد بود و هر اندازه ادب نگه داریم سبب فزونی در معرفت خواهد شد(دقت بفرمایید)  .  معرفت و شناخت درست به پرودگار هم اقتضاء دارد که باید دعا به درگاه الهی داشته باشیم .

با پنج اصلی که بیان شد ما چاره ای جز دعا و درخواست به پیشگاه الهی نخواهیم داشت  ولی باید توجه داشت که همان خدایی که ما را دعوت فرمود که او را بخوانیم تا اجابت کند ما را  ، شرایطی را برای دعا و دعا کننده بیان فرموده است که یکی از شرایط مهم آن این است که دعا و درخواست از عمق وجود و صمیم دل باشد و چیزی را هم که از خداوند می خواهیم امری پسندیده و مطابق با مصلحت فردی و نوعی باشد . هر انداز روح ما  و بینش ما کوچک باشد درخواست ها و دعاهای ما نیز کوچک و پایین خواهد بود  و هر اندازه روح ما بلند و معرفت ما بالا باشد دعاهای ما حساب شده و بلند خواهد بود . ما باید از دعاهای کودکانه پرهیز کنیم. اکثر دعاهای ما انسان ها، دعاهای کودکانه است. به این معنی که تفکر و اندیشه ما در مقام دعا  پایین و نازل است و روی این جهت گاهی اعتراض می کنیم چرا دعای ما مستجاب نمی شود ؟ البته شایسته است که همانند نیت های پاک کودکان دعا کنیم ولی کودکانه دعا نکنیم . اگر در باب دعا کمی با بینش و معرفت گام برداریم متوجه می شویم که اساسا نفس دعا کردن خود یک توفیقی از طرف پرودرگار است و بهترین دعا ها هم  دعاها و ادعیه ماثوره و وارده از معصومین علیهم  السلام است . یکی از چیزهایی که در مقام دعا باید توجه کنیم این است که ما در پیشگاه خداوند حکیم هستیم.   توجه به مساله حکمت الهی بخشی از اشکال ها و شبهه ها را برطرف می سازد .پس دعایی کنیم که با حکمت پروردگار سازگار باشد و اگر دعایی کردیم و اصرار هم نمودیم که به اجابت برسد ولی مستجاب نشد یا با حکمت الهی سازگار نبود ویا اینکه حکمت الهی اقتضاء دارد که اجابت آن دعا به تاخیر افتد(دقت بفرمایید)  اگر  همه شرایط دعا  جمع باشد که در کتب مربوطه ذکر شده قطعا آن دعا مستجاب خواهد شد ( انشاءالله )
درپایان باز یاد آور می شوم که  نفس دعا کردن ما و اینکه خداوند بی نیاز اجازه فرمود که او را بخوانیم یک سرمایه نقد و بسیار ارزشمند است که شب و روز باید بابت آن از خداوند شکرگزار باشیم.


والسلام


**حضرت آیت الله سید اصغر سعادت میرقدیم لاهیجی


َ

 



زندگی یعنی:  بخند هر چند که  غمگینی.ببخش هرچند که  مسکینی .  فراموش کن هرچندکه دلگیری . آری اینگونه

***گیلان نشاط ***

معتاد 2

***نسیم معرفت***


به نام خدا



**نکاتی درباره برخورد با مواد مخدر و معتادین ومصونیت جوانان از خطرات مواد

یکی از مشکلات بزرگ کشور ما مسئله مواد مخدّر و قاچاق آن و باندهای اعتیاد و اعتیاد و معتادان است . عموم مردم و خانواده  ها پیوسته در باره این بلای خانمانسوز  اظهار نگرانی می کنند و از مسؤلین و مقامات مربوطه توقع و انتظار دارند که در برخورد همه جانبه با این پدیده شوم کوتاهی نشود . کشور ما یکی از کشور هایی است که مواجه با این مسئله پلید وشوم و ویرانگر است و به جهت همسایگی با کشورهایی چون پاکستان و افغانستان که از جمله تولید کنندگان مواد مخدر هستند در مَعرض آسیب و خطر می باشد . مواد مخدّر یکی از تهدید های جدّی برای امنیت و سلامت  کشورها از جهات گوناگون است و کشور ما نیز از این بابت  مورد تهدید می باشد  . مواد مخدر با انواع و اقسام آن  و تنوعّاتِ ویرانگری که پیدا کرده  بخش قابل توجّهی از جوانان و خانواده ها را آلوده کرده و متاسفانه با وجود برخی فعالیت ها در مبارزه با باند های قاچاقِ موادِ مخدر ، هنوز هم مشکل اعتیاد کنترل نشده است بلکه از جهاتی توسعه نیز پیدا کرده است بطوری که برخی گزارش ها حاکی از آن است که دسترسی به مواد مخدر در کمترینِ زمانِ ممکن انجام می گیرد و برخی آمارها در این رابطه  واقعا هولناک و نگران کننده می باشد  . با توجه به اینکه مواد مخدر یک مسئله جهانی است و متاسفانه استکبار جهانی نیز  به جهت خوی استکباری و نیّات و اهداف  پلیدی که دارد در توسعه و گسترش آن در برخی از کشورهای هدف نقش مهمی دارد ، انتظار ریشه کَنی آن در کوتاه مدت  میسور نمی باشد و اگر کشورهای دنیا و سازمان های جهانی در مبارزه با این بلای جهانی جدی باشند این مشکل زودتر حل خواهد شد ولی متاسفانه به جهت سود آوری ظاهری قاچاق مواد و به سبب اهداف پلیدی که برخی کشور ها از جمله آمریکا و برخی دولتمردان اروپایی و نیز رژیم جعلی صهیونیستی و غیره دارند و همچنین  به جهت کارشکنی های عملی آنها   تا حال اقدامِ کارساز و جدّی و قاطعی در سطح جهانی و بین المللی در حل بحران اعتیاد  صورت نگرفته است و جمهوری اسلامی ایران در میان کشورهای دنیا  با دادن شهدای زیاد در مبارزه با اعتیاد و قاچاق آن یکی از کشورهای موفق در این عرصه تلقی می شود و تجارب خوبی نیز در این راه بدست آورده است .  مسؤلان و دست اندکاران کشور ما باید برای  کنترل  و مهار  مواد مخدر و حل مشکل اعتیاد و عوارض ناشی از آن  با همکاری همه نهاد های تأثیرگذار  همّت و اقدامی  بیش از گذشته از خود نشان بدهند تا امنیت و آرامش و  سلامتی را برای  کشور وجامعه  و محیط و خانواده ها  به ارمغان آورند .  بنده به عنوان یکی از شهروندان کشور عزیز ایران  نکاتی را در باره برخورد با مواد مخدر و مُعتادین  و مصونیت بخشیدن به جوانان ما نسبت به  خطرات ناشی از آن  ارائه می نمایم و امیدوارم که روزی فرابرسد که هیچ خانواده و  جوانی در معرض این ماده کثیف و پلید و خانمان برانداز قرار نگیرد  :  


1-والدین از فرزندان خود مراقبت آگاهانه داشته باشند وخطرات آلوده شدن به مواد را در فرصت های مناسب به بچه های خود گوشزد نمایند.

2-رسانه های سمعی وبصری ونوشتاری وهنری (رادیو وتلویزیون ومطبوعات و…) به طور پیوسته ومنظم در طول سال جهت روشنگری برای مردم در باره خطرات مواد مخدر وآسیب های آن ، با استفاده از نظرات کارشناسان مربوطه فعال باشند.

3-کتاب درسی متناسب که بیان کننده خطرات وآسیب های مواد مخدر وراه های خلاصی از آن باشد تدوین گردد تا مورد استفاده دانش آموزان در سطوح مختلف قرارگیرد.

4- آموزش وپرورش در فرصت های مناسب برنامه های ویژه ای برای دانش آموزان وخانواده های آنها درباره خطرات فردی واجتماعی مواد مخدر وراه های جلوگیری از آسیب های آن ، داشته باشد.

5-ایجاد کلاس های مبارزه با مواد مخدر در شهرها وروستا ها.

6-به مسئله اشتغال جوانان توجه شود. بیکاری بزرگترین آفت است که آفات دیگر را نیز به همراه خود دارد.

7-نهادهای فرهنگی در آگهی بخشی به جامعه در باره خطرات مواد مخدر و راه های مصونیت از آن ، فعال تر باشند.

8-بسیج وسپاه می توانند به شکل های مختلف نقش خوبی در مقابله با مواد مخدر داشته باشند.

9-برخوردنیروی انتظامی با مواد مخدر ومعتادین باید به طور منظم وپیوسته وفراگیر در طول سال باشد .برخوردهای مقطعی خیلی کارایی ندارد.

10-اطلاعاتی که مردم در شهر وروستا در باره مکان های توزیع مواد مخدر و محل معتادین به نیروی انتظامی می دهند باید مورد توجه واهتمام قرار گیرد. گاهی اوقات مردم اطلاعات لازم را به نیروی انتظامی منطقه می دهند ولی برخورد لازم وقاطع انجام نمی گیرد.

11-کمپ های ترک اعتیاد با همکاری دولت ومردم زیاد شود ومراقبت لازم در این امر انجام گیرد.

12-الگو گیری از شهرهایی که در برخورد با مواد مخدر ومعتادین موفق بودند.

13-الگوگیری از کشورهایی که در مبارزه با مواد مخدر موفق تر بودند.

14-دستگاه ها و نهادهای  مبازره با مواد مخدر فعال تر باشند و از سهل انگاری پرهیز کنند.

15- نشاط وشادابی مطلوب و امید وامید واری باید در جامعه ودر بین جوانان فراگیر شود . جامعه ای که نسل جوان و مردم آن سرخورده وناامید باشند واز امید ونشاط لازم برخوردار نباشند در برابر خطرات مختلف آسیب پذیرتر است.

16-ائمه محترم جماعات وجمعه ها می توانند نقش بسزایی در رفع مشکل اعتیاد داشته باشند واین عزیزان می توانند از سنگر مساجد ونماز جمعه ونیز از طرق دیگر ،نشاط مطلوب وامید وامید واری را در جامعه بویژه در نسل جوان منتشر نمایند.

17-تمسک به قرآن کریم واستفاده از تعالیم حیاتبخش آن ونیز بهره مندی از فرامین اهلبیت علیهم السلام و گفتار بزرگان دینی ومراحع عظام نقش بسیار مثبتی در رشد جامعه وجلوگیری از مفاسد وانحرافات و آفات دارد.

18-هر یک روز،  پاک بودن ، برابر با یک موفقیت است. امیداست که جامعه ما وجوانان عزیزما همیشه پاک وموفق باشند.


سیداصغر سعادت میرقدیم لاهیجی

روز یکشنبه

هفتم تیر 1394 .

برابربا یازدهم ماه مبارک رمضان 1436 هق


**حضرت آیت الله سید اصغر سعادت میرقدیم لاهیجی



نوشته شده در تاریخ سه شنبه 95/5/5 توسط امین

زندگی یعنی:  بخند هر چند که  غمگینی.ببخش هرچند که  مسکینی .  فراموش کن هرچندکه دلگیری . آری اینگونه

 حجت الاسلام والمسلمین قُدس از شاگردان مرحوم حضرت آیت الله بهجت نقل می‌کند،: روزی آقای بهجت در رابطه با بزرگواری و اغماض ائمه اطهار ـ صلوات الله علیهم ـ فرمودند:
« در نزدیکی نجف اشرف، در محل تلاقی دو رودخانه فرات و دجله آبادیی است به نام «مصیب»، که مردی شیعه برای زیارت مولای متقیان امیر المؤمنین علیه السلام از آنجا عبور می کرد و مردی از اهل سنت که در سر راه مرد شیعه خانه داشت همواره هنگام رفت و آمد او چون می دانست وی به زیارت حضرت علی علیه السلام می رود او را مسخره می کرد.
حتی یک بار به ساحت مقدس آقا جسارت کرد، و مرد شیعه خیلی ناراحت شد. چون خدمت آقا مشرف شد خیلی بی تابی کرد و ناله زد که: تو می دانی این مخالف چه می کند.
آن شب آقا را در خواب دید و شکایت کرد آقا فرمود: او بر ما حقی دارد که هر چه بکند در دنیا نمی توانیم او را کیفر دهیم. شیعه می گوید عرض کردم: آری، لابد به خاطر آن جسارتهایی که او می کند بر شما حق پیدا کرده است؟! حضرت فرمودند: بله او روزی در محل تلاقی آب فرات و دجله نشسته بود و به فرات نگاه می کرد، ناگهان جریان کربلا و منع آب از حضرت سید الشهدا علیه السلام به خاطرش افتاد و پیش خود گفت: عمر بن سعد کار خوبی نکرد که اینها را تشنه کشت، خوب بود به آنها آب می داد بعد همه را می کشت، و ناراحت شد و یک قطره اشک از چشم او ریخت، از این جهت بر ما حقی پیدا کرد که نمی توانیم او را جزا بدهیم.

آن مرد شیعه می گوید: از خواب بیدار شدم، به محل برگشتم، سر راه آن سنی با من برخورد کرد و با تمسخر گفت: آقا را دیدی و از طرف ما پیام رساندی؟! مرد شیعه گفت: آری پیام رساندم و پیامی دارم. او خندید و گفت: بگو چیست؟ مرد شیعه جریان را تا آخر تعریف کرد. وقتی رسید به فرمایش امام علیه السلام که وی به آب نگاهی کرد و به یاد کربلا افتاد و ...، مرد سنی تا شنید سر به زیر افکند و کمی به فکر فرو رفت و گفت: خدایا، در آن زمان هیچ کس در آنجا نبود و من این را به کسی نگفته بودم، آقا از کجا فهمید. بلافاصله گفت: أشهد أن لا إله إلا الله، و أن محمداً رسول الله، و أن علیاً أمیرالمؤمنین ولیّ الله و وصیّ رسول الله و شیعه شد.»

حکایات - مرکز تنظیم و نشر آثار حضرت آیت الله العُظمی بهجت ...

http://v0.bahjat.ir/index.php/2011-09-08-10-59-54/hekayat.html



<   <<   6   7   8   9   10   >>   >
.: Weblog Themes By Pichak :.



بازدید امروز: 66
بازدید دیروز: 96
کل بازدیدها: 254489

تمامی حقوق این وبلاگ محفوظ است | طراحی : پیچک

  • خرید رپورتاژ آگهی دائمی | خرید رپرتاژ آگهی
  •