سفارش تبلیغ
صبا ویژن

گیلان نشاط
 

محل درج آگهی و تبلیغات
 

***نسیم معرفت***

 

به نام خدا

 



** هرکسی و قومی مسؤل عواقب اعمالِ بدخود است

 


***این عمل های چوماروکَژدُمت مارو کَژدُم گرددوگیرددُمت+نسیم معرفت



وَ ما اَصابَکُمْ مِنْ مُصیبَةٍ فَبِما کَسَبَتْ اَیْدیکُمْ و یَعْفوا عَنْ کثیرٍ.


هر مصیبت و بلائی  که به شما میرسد( نوعا) بخاطر اعمال بد و زشتی است که به اختیار و اراده و قدرت خود انجام داده اید ، و  خداوند بسیاری از معاصی و گناهان و لغزش ها را نیز عفو می کند!  و عقابی نمی نماید.
( سوره شوری، آیه30)

انسان گاهی به عِلَل مختلف از جمله جهل ونادانی و  خودخواهی و ضعف ایمان و سستی اعتقاد و عُقده داشتن و نقص شخصیتی و .... دچار معاصی و گناهان و  خطاها و اشتباهات و انحرافات و بی راهه رفتن ها و آلودگی به فساد و فحشاء و منکرات و...  می شود و با دست خود برای خود نِقمت و بدبختی و فلاکت و گرفتاری و... درست می کند. قرآن کریم در آیه 30 از سوره شُوری می فرماید :   هرمصیبت و بدبختی و گرفتاری و ...که به شما می رسد (نوعا)  از ناحیه اعمال زشت خودتان  (که با  اختیار و اراده همراه است) می باشد  و کسی نمی تواند از خود سلبِ مسولییت نماید و  بدبختی و بیچارگی و فلاکت و مصیبت خود را به گردن دیگران و ...  بیندازد و خود را مُبرّا  و بی تقصیر جلوه دهد . بیشتر نکبت ها و بلایا ومصایب آسمانی و زمینی که دامنگیر افراد و یا اقوام و ملت ها شده و یا می شود به جهت عصیان ها و طغیانگری ها و  نافرمانی های آنها می باشد .  چه بسیار اقوامی که به جهت اختلافات و  سرپیچی و گستاخی نسبت به انبیاء
(عَلَیهِمُ السَّلامُ ) و نافرمانی پروردگار مشمول مصیبت و بلاء و قهر و خشم و عذاب الهی شدند که سرگذشت شوم برخی ار آنها در قرآن کریم آمده است . خداوند رَئوف و رحیم و مهربان ، اصل را بر رحمت و عفو و بخشش بندگانش گذاشته است و درسوره اعراف آیه 156 چنین فرموده است  :  وَ رَحْمَتی‏ وَسِعَتْ کُلَّ شَیْ‏ء یعنی رحمت واسعه من همه چیز را فراگرفته است ولی با این وجود در قبال جهالت ها و نادانی ها و  گستاخی ها و نافرمانی ها  و کجروی ها و انحرافات و خلافکاری های انسان ها ، بلاها و مصائبی را براساس حکمت خود مقرّر فرموده است که در واقع  بازخُورد و نتیجه اعمال سوء آنها می باشد . اگر خدای ناکرده در جامعه ای ظلم و بی عدالتی و جنایت و دزدی و قتل  و فساد و دشمنی و اختلاف و تفرقه و سرپیچی از بزرگان و رهبران  دینی باشد چنین جامعه ممکن است در معرض خشم و غضب الهی قرار گیرد .   مصائب و مشکلات و بلاها  گاهی جنبه عقوبتی و کیفری و عذاب دارد  مثل عذاب هایی که در قرآن کریم برای امثال قوم  موسی و  عاد و ثمود و سَبأ و ... ذکر شده است و در رابطه با بلاهایی که برای  قوم موسی (عَلَیهِ السَّلامُ )  و فرعونیان نازل شده  در سوره اعراف آیه 133 چنین آمده است  : فَأَرْسَلْنا عَلَیْهِمُ الطُّوفانَ وَ الْجَرادَ وَ الْقُمَّلَ وَ الضَّفادِعَ وَ الدَّمَ آیاتٍ مُفَصَّلاتٍ فَاسْتَکْبَرُوا وَ کانُوا قَوْماً مُجْرِمینَ .  « سپس ( بلاها را پشت سر هم بر آنها نازل کردیم: ) طوفان و ملخ و آفت گیاهی و قورباغه ها و خون را- که نشانه هایی از هم جدا بودند- بر آنها فرستادیم ( ولی باز بیدار نشدند ، و ) تکبر ورزیدند ، و آنها جمعیّت گنهکاری بودند! »   و گاهی جنبه آزمایش و امتحان می باشد و گاهی نیز  برای ترفیع درجه است و گاهی برای تطهیر و پاک شدن از معاصی و گناهان است . شاعر ناموَر جلال الدین رومی چه زیبا گفت : 

این بلای دوست تطهیر شماست
علم او    بالای    تدبیر شماست
و گاهی این مصائب و بلایا جنبه فردی دارد و گاهی جنبه عمومی و گروهی  که در قرآن کریم به آن ها اشاره شده است . اگر دچار مصیبت و  گرفتاری و مشکلی شدیم و با محاسبه دقیق معلوم شد که به جهت عصیان و گناه نبوده  در این صورت این گرفتاری  و مصیبت وارده یک نوع آزمایش و امتحان الهی است که اگر صبر و شکیبایی نماییم موجب پاداش و ارتقاء درجه و سبب تقرّب به پیشگاه پروردگار می باشد.  در روایتی از حضرت امیرالمؤمنین  وارد شده که فرمود  : إِنَّ الْبَلَاءَ لِلظَّالِمِ أَدَبٌ وَ لِلْمُؤْمِنِ امْتِحَانٌ وَ لِلْأَنْبِیَاءِ دَرَجَةٌ وَ لِلْأَوْلِیَاءِ کَرَامَةٌ . مصایب و مشکلات برای ستمگران و طغیانگران تأدیب و تنبیه وعذاب و برای مؤمنین آزمایش و امتحان و برای پیامبران  (عَلَیهِمُ السَّلامُ )  ترفیع درجه و برای اولیاء کرامت و منزلت می باشد . (بحار الأنوار،چاپ بیروت،ج 78، ص 198)

آدمی دارای عقل و اراده و تفکر و فکر است و وقتی در مَعرض فساد و گناه و معصیت و انحراف و .... قرار گرفت باید از عقل و اراده و قدرتِ فکر خود استفاده کند تا در دام  آلودگی ها و انحرافات و فساد ها قرار نگیرد. پس قبل از اینکه  عقل و اراده و فکر ما آسیب ببیند باید حواسمان باشد و متوجه خطرات و انحرافات و فساد ها و دام های خطرناک و خانمان برانداز باشیم و به قول سعدی شیرین سخن : علاج واقعه را قبل از وقوع باید کرد. متاسفانه عده ای به جهت عوامل مختلف خود را گرفتار بدبختی و شقاوت ها و مصیبت ها وفساد ها می کنند و بعد می گویند دیگر کاری از ما ساخته نیست و ما همین هستیم و بس  و دیگر اختیاری نداریم و نمی توانیم تغییر کنیم و برگردیم. یقینا این گفتارها و پندارها غلط و نادرست است و انسان در سایه عقل و فکر و اراده و توکل و ایمان می تواند بسیاری از غیر ممکن های تصوری و پنداری را ممکن سازد .  البته اگر کسی تمام راه های نجات و سعادت و خوشبختی  را برخود ببندد و تصمیم بر  برگشت نگیرد هرگز نجات پیدا نمی کند و مُدام در دره سقوط و هلاکت قرار دارد . طبق آیه 30 از سوره شُوری (وَ ما أَصابَکُمْ مِنْ مُصیبَةٍ فَبِما کَسَبَتْ أَیْدیکُمْ  )ٍ ، انسان ها مسؤل اعمال و کردار خود هستند و اگر به جهت خلافکاری و عصیان  و ارتکاب فساد و خلاف دچار بلاء و بدبختی شدند  بدانند که این مصیبت ها و نِقمت ها و بیچارگی ها و ذلت ها  به سوء اختیار خودشان  بوده است . توجه شود که مراد از(کُمْ) در (ما أَصابَکُمْ) یعنی شما گنهکاران و خلافکاران .  و مراد از (أَیْدیکُمْ) یعنی به اختیار و اراده و قدرت شما ودر مجموع معنای آیه چنین است : هر مصیبت و بلاء و گرفتاری و آسیبی  که به شما میرسد ( نوعا) بخاطر اعمال بد و زشتی است که به اختیار و اراده و قدرت خود انجام داده اید . اگر کسی بواسطه شراب خواری و یا قماربازی و یا  دزدی و قتل و زنا و فحشاء و یا مواد مخدر و... دچار فلاکت و بدبختی و بیچارگی شد  مقصّر اصلی خودش است (فَبِما کَسَبَتْ اَیْدیکُمْ) و باید خودش را مسؤل عواقب شوم اعمال ننگینش بداند .

این عمل های چو مار و کَژدُمت

مار و  کَژدُم  گردد  و گیرد دُمت

                               «جلال الدین رومی»

هیچکس نمی تواند ادعا کند که اختیار و اراده ای نداشته است . انسان ها با عقل و اراده و تفکر وتوکل به خدای بزرگ می توانند بهترین سرنوشت را برای خود رقم بزنند و سعادت و خوشبختی در دنیا و آخرت را برای خود فراهم سازند . اگر کسی دچار اعتیاد به مواد مخدر با انواع واقسامش  و یا دچار مفسده دیگر شد تا زمانی که عقل و فکرش کار می کند باید با توکل برخدا تصمیم بر نجات ورهایی خود بگیرد و ناامید نشود و اگر خدای ناکرده آلودگی او طوری باشد که دیگر عقل و فکر واراده ای ندارد و همانند آدم های مست و بی عقل باشند که ممکن است هر جنایتی را مرتکب شوند در این صورت باید خانواده و دیگران  او را کنترل کنند و  دست و پایش را ببندند و به مراکز درمانی تحویل دهند تا مردم و خانواده اش از خطرات او در امان باشند و بعد از علاج و درمان و برگشت عقل و اراده و فکر ، راه صلاح و فلاح و سعادت و عزت و خوشبختی را دنبال نماید . در هرصورت تا زمانی که عقل و اراده و فکر آدمی زایل نشده می تواند به کمک تعقل و تفکر و تصمیم و اراده و توکل به قدرت بی پایان الهی  آینده خوبی را برای خود رقم بزند و خود را از منجلاب خلافکاری ها و سرنوشت شوم بَرَهاند . البته باید توجه شود که وقتی  کسی با اختیار خود ، خویش را به مرحله ای از بدبختی و بیچارگی و فلاکت رساند که عقل و اراده و تفکرش زایل گردد نمی توان گفت که او دیگر هیچ مسولیتی ندارد و بی تقصیر است و جرم وکیفر و عِقاب ندارد بلکه در دنیا و آخرت نیز مسؤل و معاقَب است. اگر کسی را کشته و یا خسارتی به کسی وارد کرده به پایش نوشته می شود و باید پاسخگو باشد و حساب پس بدهد  چون چنین فردی اگرچه الآن در چنین فرضی اختیاری از خود ندارد ولی قبلا دارای عقل و علم و اراده بوده و با علم و اختیار و اراده وارد عملی شده که الآن  مَسلُوبُ الأِختیار شده است و به اصطلاح ( اَلأمتِناعُ بِالأِختِیارِ لایُنافِی الأِختِیارَ ) یعنی کسی که با اختیار پیشین خود  اقدام به کار وعملی کند که اختیار از او ممتنع و سلب گردد و به مرحله اضطرار و بی اختیاری برسد ، این امتناع و سلب اختیار منافاتی با اختیارش ندارد چون از پیش دارای علم اراده واختیار بوده است و چنین فردی در قبال عملش مورد سؤال و مؤاخذه قرار می گیرد و نمی تواند بگوید که من الآن اختیاری ندارم و مضطر هستم و حساب و کتابی ندارم .  این قاعده  ، معروف است به  (قاعده  اَلأِمتِناع )  که در فقه و اصول و حقوق و کلام  کاربُرد دارد .  علماء علم اصول ( اصولیون) می گویند  اگر اساس و ریشه اضطرار و ممتنع بودن  و سلبِ اختیارِ  شخصِ مکلف،  به سوء اختیار خودش باشد، این امر موجب معذوریتش نمی‌گردد و شرعا و عقلا مسؤل است .  کسی که با علم و آگاهی و اختیارِ خودش شراب خورده و مست شده  و بی اختیار گشته و کسی را بکُشد چنین فردی  در قبال این عمل زشت مسؤل است .   البته در دنیا تا زمانی که عقلش زایل باشد در حین زوال عقل احکامی بر او مترتب نمی شود و خسارتی که در حین زوال عقل و اراده  ببار آورده طبق ضوابط و مبناهای شرعی یا به عهده عاقِله ( بستگانِ ذکورِ نَسَبی با شرایطی که در فقه مُقرّر است) و یا به عهده بیت المال  است  واگر روزی عقلش برگشت باید خودش عهده دار خسارت باشد چون قبل از زوال عقل با اختیار خود شراب خورده و یا روانگردان(شیشه و مانند آن ) مصرف کرده و بعد دچار زوال عقل و اراده شده است. بطور کلی هر خیر و شری که به انسان می رسد از ناحیه خودش و به اختیار و اراده خودش است و هیچکس نمی تواند از خودش سلب مسؤلیت نماید

(وَ ما أَصابَکُمْ مِنْ مُصیبَةٍ فَبِما کَسَبَتْ أَیْدیکُمْ  .
هر مصیبت و بلائی  که به شما میرسد( نوعا) بخاطر اعمال بد و زشتی است که به اختیار و اراده و قدرت خود انجام داده اید .  سوره شوری آیه 30)ٍ


 این جهان کوه است و فعل ما ندا

سوی   ما آید    نداها    را     صدا

                               « جلال الدین رومی»

ازمکافات عمل  غافل  مشو

گندم از گندم بروید جو ز جو


سیداصغر سعادت میرقدیم لاهیجی

هیجدهم شهریور 1395 ه.ش

ششم ذِی الحجه 1437 ه.ق


**حضرت آیت الله سید اصغر سعادت میرقدیم لاهیجی

 

 



نتیجه تصویری برای ذبح مرغ

***نسیم معرفت***


***شرایط سربُریدن حیوانات+شرایط ذبح حیوان(نسیم معرفت)


سؤال : چگونه حیوانات را ذبح کنیم تا حلال باشند؟(چگونه سر حیوان را ببریم تا حلال باشد و موقع سر بریدن چه بگوییم؟)
پاسخ اجمالی :

جهت بریدن سر حیوان باید حلقوم، مِرى و دو شاهرگ را که در دو طرف حلقوم است، از پایین برآمدگى زیر گلو، به طور کامل و پشت سرهم بریده و تا خارج شدن روح، سر را از بدن جدا نکنند.
از جمله شرایط ذبح آن است که ذبح کننده مسلمان باشد و هنگام ذبح، به نیّت سر بریدن، نام خدا را بر زبان جاری کند و با وسیله تیزی از جنس آهن این عمل را انجام دهد. همچنین در موقع سر بریدن، جلوی بدن حیوان رو به قبله باشد و حیوان بعد از سر بریدن، حرکتى از خود نشان دهد.
 
پاسخ تفصیلی:

در فقه اسلامی برای ذبح حیوان، شرایط، روش و آدابی بیان شده است که شرح آن چنین است:
الف. شرایط ذبح حیوان
1. کسى که سر حیوان را می‌بُرد مسلمان بوده و اظهار دشمنى با أهل بیت پیامبر(ص) نداشته باشد.
2. سر حیوان را با چیزى ببُرد که از آهن باشد،[1] ولى چنانچه آهن پیدا نشد و ناچار به ذبح شد(طوری که اگر حیوان ذبح نشود، تلف شود)، می‌توان سر آن‌را با چیز تیزى برید که چهار رگ آن‌را جدا کند؛ مانند شیشه و سنگ تیز.
3. در موقع سر بریدن، جلوی بدن حیوان رو به قبله باشد. پس اگر عمداً حیوان را رو به قبله نکند حیوان حرام مى‌شود، ولى اگر فراموش کند یا مسئله را نداند یا قبله را اشتباه کند یا نداند قبله کدام طرف است و یا نتواند حیوان را رو به قبله کند، اشکال ندارد و حیوان حرام نمی‌شود.[2]
4. وقتى می‌خواهد سر حیوان را ببرد یا کارد به گلویش بگذارد، به نیّت سر بریدن، نام خدا را ببرد و همین قدر که بگوید «بسم اللّ?ه» کافى است.[3] و اگر بدون قصد سر بریدن نام خدا را ببرد، آن حیوان پاک نمی‌شود و گوشت آن هم حرام است،[4] ولى اگر از روى فراموشى نام خدا را نبرد اشکال ندارد و حیوان حرام نمی‌شود.
5. حیوان بعد از سر بریدن حرکتى کند. اگر چه مثلاً چشم یا دم خود را حرکت دهد، یا پاى خود را به زمین زند که معلوم شود زنده بوده است.[5]
6. بعد از سر بریدن به انداز? معمول خون از بدن حیوان بیرون آید.[6]
ب. چگونگی سر بریدن حیوان
دستور سر بریدن حیوان آن است که حلقوم(مجراى تنفس) و مِرى[7] (مجراى غذا) و دو شاهرگ را که در دو طرف حلقوم است (و به این چهار تا «أوداج أربعه» گفته می‌شود)، از پایین برآمدگى زیر گلو، به طور کامل ببُرند، و اگر آنها را بشکافند کافى نیست.[8] و در این زمینه، باید به دو نکته توجه شود:
1. لازم است بریدن رگ‌ها و مجاری، پشت سر هم باشد. پس اگر بعضى از رگ‌ها را ببُرد و صبر کند تا حیوان بمیرد، سپس بقیّه را ببرد فایده نداشته و حیوان حرام می‌شود، بلکه اگر در این فاصله حیوان هم نمیرد، ولى به طور معمول چهار رگ را پشت سر هم نبرند اشکال دارد و حیوان حلال نمی‌شود.[9]
2. پیش از بیرون آمدن روح، جدا کردن سر حیوان از بدن، حرام است،[10] ولى با این عمل حیوان حرام نمی‌شود. همچنین احتیاط آن است که پیش از بیرون آمدن روح، پوست حیوان را نکَنند[11] و مغز حرام را که در تیر? پشت است، نبُرّند.[12]
3. اگر بخواهند شتر را بکشند که بعد از جان دادن پاک و حلال باشد باید با شرایطی که براى سر بریدن حیوان گفته شد، چاقو یا چیز دیگرى را که از آهن و برنده باشد، در گودى بین گردن و سینه‌‌اش فرو کنند (که این عمل را «نحر» می‌گویند) و بهتر آن است که شتر در این هنگام ایستاده باشد.[13]
ج. مواردی که موقع سر بریدن حیوان، رعایت آنها مستحبّ است‌:
1. موقع سر بریدنِ گوسفند دو دست و یک پاى آن‌را ببندند و پاى دیگرش را باز بگذارند[14] و موقع سر بریدن گاو چهار دست و پایش را ببندند و دُم آن‌را باز بگذارند و موقع کشتن شتر دو دست آن‌را از پایین تا زانو یا تا زیر بغل به یکدیگر ببندند و پاهایش را باز بگذارند و مستحبّ است مرغ را بعد از سر بریدن رها کنند تا پر و بال بزند.
2. کسى که حیوان را می‌کشد، رو به قبله باشد.
3. پیش از کشتن حیوان، آب جلوى آن بگذارند.
4. کارى کنند که حیوان کمتر اذیت شود، مثلاً کارد را خوب تیز کنند و با عجله سر حیوان را ببرند.[15]
د. مواردی که موقع سر بریدن حیوان، انجام آنها مکروه است‌:
1. آن‌که چاقو را پشت حلقوم فرو کرده و به طرف جلو بیاورند که حلقوم از پشت آن بریده شود.
2. در جایى حیوان را بکشند که حیوان دیگر، آن‌را ببیند.
3. در شب یا پیش از ظهر روز جمعه سر حیوان را ببرند، مگر این‌که نیاز داشته باشند.
4. خود انسان چهارپایى را که پرورش داده است بکشد.[16]
 

[1]. آیات عظام بهجت، مکارم، شبیری، صافی: (با جسم تیزی که از آهن یا فلزی دیگر باشد...).
[2]. آیات عظام نوری و سیستانی: (اگر مسئله را نداند و رو به قبله ذبح نکند، حیوان حرام می‌شود).
[3]. آیات عظام گلپایگانى، صافى، نورى، مکارم، سیستانی و زنجانى: (همین قدر که بگوید: «بسم اللّ?ه» یا «الحمد للّ?ه» یا «اللّ?ه اکبر» یا «لا اله الّا اللّ?ه»کافى است..).
[4]. آیات عظام گلپایگانى، فاضل، سیستانی و صافى: (و همچنین اگر از روى جهل به مسأله، نام خدا را نبرد، حیوان نجس و حرام است ..).
[5]. آیات عظام گلپایگانى، صافی، خویی، تبریزی، شبیری، فاضل و سیستانی: (این حکم در صورتى است که زنده بودن آن حیوان در حال ذبح، مشکوک باشد).
[6]. آیات عظام خویی، اراکى، نورى، گلپایگانى، صافى، فاضل، شبیری و مکارم؛ ر.ک: امام خمینى، سید روح اللّ?ه، توضیح المسائل (محشّ?ى - امام خمینى)، ج‌2، صص 573 - 578، دفتر انتشارات اسلامى، قم، هشتم، 1424 ه‍ ق.
[7]. آیت الله مکارم: (بریدن مری بنابر احتیاط مستحب است).
[8]. آیت الله سیستانی: (بنابر احتیاط واجب، شکافتن آنها یا بریدن حلقوم به تنهایى کافى نیست)؛ ر.ک: توضیح المسائل (محشّ?ى - امام خمینى)، ج‌2، ص 571، م 2591.
[9]. آیات عظام خوئى، زنجانى و سیستانى: (در صورتى که چهار رگ را پیش از جان دادن حیوان ببرند ولى به طور معمول پشت سر هم نباشد، آن حیوان پاک و حلال است)؛ آیت الله تبریزى: (اگر چه حلیّت آن بعید نیست)؛ توضیح المسائل (محشى - امام خمینى)، ج‌2، ص 571.
[10]. آیات عظام گلپایگانى، صافى، فاضل: ( احتیاط واجب در ترک این کار است)؛ آیات عظام شبیری، بهجت: ( این عمل مکروه است، مگر اینکه از روى غفلت یا به واسط? تیز بودن کارد، بى‌اختیار سر حیوان جدا شود )؛ آیت الله مکارم:( احتیاط مستحبّ آن است که پیش از بیرون آمدن روح، سر حیوان را از بدنش جدا نکنند).
[11]. آیات عظام خوئى، تبریزى، شبیری و بهجت، این عمل را جزو مکروهات سربریدن شمرده‌اند؛ آیت الله مکارم: (احتیاط مستحبّ در ترک این عمل است).
[12]. آیات عظام گلپایگانى، صافى و شبیری، این عمل را جزو مکروهات سربریدن شمرده‌اند؛ آیت الله مکارم: (احتیاط مستحبّ در ترک این عمل است)؛ ر.ک: توضیح المسائل (محشى - امام خمینى)، ج‌2، صص 580 – 582.
[13]. همان، ج‌2، ص 578، م 2595.
[14]. آیت الله مکارم: (هنگام سربریدن گوسفند دست و پایش را باز بگذارند...).
[15]. توضیح المسائل (محشى - امام خمینى)، ج‌2، ص 580، م 2599.
[16]. همان، ص580، م 2600.
پرسش های مرتبط

http://www.islamquest.net/fa/archive/question/fa54288



 

خبرگزاری فارس: فلسفه قربانی و اقسام آن در اسلام


نتیجه تصویری برای عید قربان مبارک

***نسیم معرفت***

 

** فلسفه قربانی و اقسام آن در اسلام( نسیم معرفت)

 


امام صادق (عَلَیهِ السَّلامُ ) درباره فلسفه قربانی کردن فرمود: «همانا قربانی گناهان صاحبش را می‌ریزد و باعث آمرزش آن‌ها می‌شود، هنگامی که اولین قطره خونش بر زمین می‌ریزد، همانا خداوند از غیب می‌داند، چه کسی از او می‌ترسد و تقوا را رعایت می‌کند».

 

به گزارش خبرنگار آیین و اندیشه خبرگزاری فارس، قربانی یک عبادت و از شعائر اسلام است و در مقابل دیگر عبادت‌ها از جایگاه و اهمیت خاصی برخوردار است، از نظر معنی لغوی هر آن چیزی است که وسیله تقرب و نزدیکی به خداوند متعال باشد، خواه آن چیز ذبح حیوان باشد یا دیگر صدقات، در عرف عام به آن حیوان خاص قربانی گفته می‌شود که به خاطر رضای خداوند در روزهای عید قربان مسلمانان آن را ذبح می‌کنند.

ذبح قربانی جهت تقرب پروردگار از زمان آدم ابوالبشر (عَلَیهِ السَّلامُ )   شروع شد، وقتی که دو فرزندش هابی و قابیل به ترتیب یک قوچ و مقداری گندم را به عنوان قربانی به بارگاه خداوندی تقدیم کردند، به دستور و روال آن زمان صاعقه‌ای از آسمان قربانی هابیل را سوزاند که این علامت قبولی بود و قربانی قابیل به حال خود باقی ماند.

در قرآن مجید این واقعه تاریخی چنین آمده است: «إِذْ قَرَّبَا قُرْبَانًا فَتُقُبِّلَ مِن أَحَدِهِمَا وَلَمْ یُتَقَبَّلْ مِنَ الآخَرِ»(1). وقتی که (هابیل و قابیل پسران آدم) قربانی تقدیم کردند، از یکی (هابیل) پذیرفته شد و از دیگری (قابیل) پذیرفته نشد.

قربانی به عنوان شعار دین و آیین و مشروعیت آن به زمان حضرت آدم (عَلَیهِ السَّلامُ ) بر می‌گردد، اما وقتی که واقعه بی‌نظیر و شگفت‌انگیز حضرت ابراهیم (عَلَیهِ السَّلامُ )   پیش آمد که در آن واقعه ایشان برای ذبح و قربانی کردن یکتا فرزندش اسماعیل(ع) اقدام فرمود و از این امتحان الهی سربلند بیرون آمد، قربانی جایگاه و اهمیت ویژه‌ای را در ادیان سماوی کسب کرد.

داستان مذکور در سوره صافات قرآن مجید آمده است، در این آیات آمده است: «ققَدْ صَدَّقْتَ الرُّؤْیا إِنَّا کَذلِکَ نَجْزِی الْمُحْسِنینَ إِنَّ هذا لَهُوَ الْبَلاءُ الْمُبینُ وَ فَدَیْناهُ بِذِبْحٍ عَظیمٍ»(2)، او را ندا دادیم که ای ابراهیم! رؤیای خود را حقیقت بخشیدی و ما نیکوکاران را چنین پاداش می‌دهیم، راستی که این همان آزمایش آشکار بود و او را در ازای قربانی بزرگی باز رهانیدیم، برای اینکه برنامه ابراهیم(ع) ناتمام نماند، خداوند قوچی بزرگ فرستاد تا قربانی کند و سنتی برای آیندگان در مراسم حج و سرزمین منا از خود بگذارد.

مرکز مطالعات و پاسخ گویی به شبهات حوزه علمیه قم درباره فسلفه قربانی کردن این چنین می‌گوید: ریشه قربانی کردن از زمان آدم ابوالبشر بوده و پیامبران بعد از او نیز این کار را انجام می‌داده‌اند، اما زمانی که پیامبر (صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَآلهِ وَسَلَّمَ)  به پیامبری مبعوث شد، این سنت پیامبران به آئین خرافاتی و غلط آمیخته شده بود، شیوه مردم در زمان جاهلیت چنان بود که پس از ذبح یا نحر، کعبه را به خون قربانی می‌آلودند و قسمتی از گوشت آن را بر خانه کعبه می‌آویختند تا خداوند آن را قبول کند.(3)

اما اسلام حرمت خاصی برای قربانی قرار داد که به آن در این آیه اشاره شده است: «لاَ تُحِلُّواْ شَعَآئِرَ اللّهِ وَلاَ الشَّهْرَ الْحَرَامَ وَلاَ الْهَدْیَ وَلاَ القلائد»(4)، شعائر خدا را حلال مشمارید و نیز چهار ماه حرام را حلال مشمارید و نیز کشتن و خوردن قربانی‌های بی‌نشان مردم و قربانی‌های نشان‌دار آنان را حلال ندانید.

منظور آیه این است که به شعائر، یعنی نشانه‌های حج و مناسک آن بی‌احترامی نکنید و حرمت ماه‌های حرام را نگه دارید و قربانی‌هایی که دیگران برای ذبح می‌برند و احیاناً گم می‌شوند را نکشید و نخورید، چرا که این بی‌موالاتی و بی‌احترامی به مقام و منزلت پروردگار است.(5)

و سپس خداوند در طرد آن سنت زشت جاهلی و برای بیان تقربی که حاصل قربانی است و چه بسا به همین جهت به قربانی موسوم شده می فرماید: «لَن یَنَالَ اللَّهَ لُحُومُهَا وَلَا دِمَاؤُهَا وَلَکن یَنَالُهُ التَّقْوَی مِنکمْ»، گوشت و خون قربانی به خداوند نمی‌رسد، بلکه این تقوا و صفای دل شماست که به خدا می‌رسد،(6) زیرا آیه شریفه کعبه را از سنن جاهلی مزبور پیراسته می‌دارد و از طرفی در دفع این پندار که چون خداوند از جهانیان بی‌نیاز است، پس نحر و ذبح بر حج گزار واجب نیست، این نکته را اظهار می‌دارد که اصل قربانی لازم است اگر چه خداوند از آن بی نیاز است و آنچه از این قربانی به خدای سبحان می‌رسد، گوشت یا خون نیست بلکه روح کردار و جان عمل، که همان تقواست به حضرتش می‌رسد.(7)

در اسلام قربانی به چند جهت انجام می‌شود:

نوع اول قربانی که در مراسم حج واجب می‌شود و هر حاجی باید با شرایط خاص گوسفند یا شتر یا گاوی را قربانی کند.(8)

نوع دوم مربوط به کفارات حج است که برای کفاره برخی از اعمال که در حال احرام انجام داده‌اند، باید قربانی کنند.(9)

نوع سوم قربانی که بر اساس نذر واجب می‌شود یعنی نذر می‌کند که اگر بیمار شفا یافت، گوسفند یا گاو یا شتری را قربانی کند.

اما نوعی از قربانی نیز وجود دارد و آن نوع مستحبی آن است، توضیح اینکه در روز عید قربان هر سال چه برای حاجی و چه غیر حاجی چه در منی و چه در شهرها، مستحب است گوسفند قربانی کنند که آن را در کلام عرب اضحیه می‌گویند و بر استحباب آن در شرع مقدس تأکید شده، به طوری که بعضی از فقها آن را واجب دانسته و خداوند آن قرض را یقیناً ادا می‌کند و شرایط آن هم همان شرایط قربانی واجب است.

روزهای اضحیه برای کسی که در منا باشد، چهار روز که اول آن عید قربان است و برای کسی که در شهرها باشد سه روز است.(10) نوعی از قربانی مستحب نیز برای کودکی که تازه به دنیا آمده انجام می‌شود که عقیقه نام دارد و بر آن تأکید فراوان شده است، در آیه 107 سوره صافّات آمده است «وَفَدَیْنَاهُ بِذِبْحٍ عَظِیمٍ» که منظور از فدیناه این است که چیزی به عنوان بلاگردان و دفع ضرر از شخص یا از چیز دیگر قرار داده شود و لذا کفاره‌ای را که بعضی از بیماران، به جای روزه می‌دهند، فدیه نامیده می‌شود.(11)

بنابراین می‌توان این گونه برای انواع قربانی‌ها توجیه کرد که:

اولاً برای شخصی که قربانی می‌کند، رفع بلا و دفع ضرر از مال و جانش است.

ثانیاً این قربانی‌ها همان طور که از نامش پیداست، انسان را به خدا نزدیک می‌کند، چنان چه در آیه 37 سوره حج آمده که گوشت و خون قربانی به خدا نمی‌رسد، اما تقوای شما به خدا می‌رسد و این همان تقرّبی است که از قربانی نزد خداوند متعال نصیب شخص می‌شود.

ثالثاً روایتی آمده است که: ابی‌بصیر از امام صادق (عَلَیهِ السَّلامُ ) نقل می‌کند که از حضرت پرسیدم: علت قربانی کردن چیست؟ فرمود همانا قربانی گناهان صاحبش را می‌ریزد و باعث آمرزش آن‌ها می‌شود، هنگامی که اولین قطره خونش بر زمین می‌ریزد، همانا خداوند از غیب می‌داند، چه کسی از او می‌ترسد و تقوا را رعایت می‌کند.(12)

رابعاً در حدیثی از امام باقر (عَلَیهِ السَّلامُ )  می خوانیم: «إِنَّ الله عَزَّ وَجَلَّ یُحِبُّ إِطْعَامَ الطَّعَامِ وَإِرَاقَةَ الدِّمَاءِ»، خداوند عزوجل قربانی کردن و طعام دادن را دوست دارد.(13)

یعنی علاوه بر خواصی که برای صاحب قربانی دارد، دیگران نیز از گوشت قربانی بهره می‌برند و از گوشت قربانی فقرا و مساکین و کسانی که تمکن مالی برای خرید گوشت را ندارند، از آن بهره‌مند می‌شوند، ضمن اینکه اگر کسی از مال خود توانست بگذرد، شاید بتواند و آمادگی پیدا کند که از بدن و جان هم مایه بگذارد.

 

پی‌نوشت‌ها:

1. مائده: 27.

2. صافات: 105 ـ 106 ـ 107.

3. مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج 67، ص 275.

4. مائده: 2.

5. طباطبایی، محمد حسین، تفسیر المیزان، ترجمه موسوی همدانی، سید محمد باقر، ذیل آیه 2 سوره مائده. ج 5، ص 264.

6. حج: 37.

7. جوادی آملی، عبدالله، صهبای حج، نشر اسرا، چاپ ششم، 1384، ص 454.

8. ر.ک: خمینی، روح الله، تحریر الوسیله، کتاب حج، قم، مؤسسه نشر الاسلامی، ج 1، ص 409.

9. همان، ص 411.

10. قاروی تبریزی، حسن، شرح لمعه دمشقیه، قم، انتشارات داوری، ج 7، ص 106.

11. جمعی از نویسندگان زیر نظر استاد آیت الله مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، نشر دارالکتب الاسلامیه، ج 19، ص 116.

12. شیخ حر عاملی، محمد وسائل الشیعه، چاپ بیروت، ج 10، ص 174.

13. شیخ حر عاملی، وسائل الشیعه، چاپ بیروت، ج 16، ص 374.

http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13930713000071






تصاویر متحرک از گل و دسته گلهای زیبا (2)

نتیجه تصویری برای آیه 41 سوره فاطر

***نسیم معرفت***


به نام خدا

** آیه ضدّ زلزله (آیه 41 سوره فاطر)+ نسیم معرفت


إِنَّ اللَّهَ یُمْسِکُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ أَنْ تَزُولا وَ لَئِنْ زالَتا إِنْ أَمْسَکَهُما مِنْ أَحَدٍ مِنْ بَعْدِهِ إِنَّهُ کانَ حَلیماً غَفُوراً


خداوند آسمانها و زمین را نگاه می دارد تا از نظام خود منحرف نشوند و هر گاه منحرف گردند ، کسی جز او نمی تواند آنها را نگاه دارد ، او بردبار و غفور است!

(سوره فاطر آیه 41 .)



** حدیثی از پیامبر اکرم (صَلَّی اللهُ عَلَیهِِ وَ آلهِ وَسَلَّمَ)  و امام صادق  یا امام کاظم یا امام رضا (عَلَیهِِمُ السَّلامُ )
به سند معتبر   نقل شده که فرمودند : هر گاه در شب( یا در روز )  و هنگام خوابیدن از وقوعِ زلزله و خراب شدن خانه می ترسی آیه «41 سوره فاطر» را قرائت کن ( که خانه بر سر تو خراب نخواهد شد انشاء الله ) .  بحارالأنوار، ج 91، ص 51 - عَینُ الحَیات ، ج 2، ص 249 -مکارم الاخلاق، ص290مَن لایَحضُرُه‌ُالفَقیه -تفسیر نورالثقلین جلد 4، صفحه 368 .






نوشته شده در تاریخ یکشنبه 95/6/21 توسط امین

نتیجه تصویری برای روز عرفه

***نسیم معرفت***

** اهمیت روز عرفه(نسیم معرفت)

 

عبادات و دعا رشته اتصال انسان با مبدأ هستی و قدرت لایزال الهی هستند؛ از این رو لذا نمی توان گفت که دعا و عبادات، مخصوص ایّام خاص می باشند؛ اما زمانهایی وجود دارد که فرصت ویژه ای برای ارتباط با خداوند از طریق دعا و راز و نیاز است؛ چرا که رحمت خاص خداوند در آنها از مبدأ اعلی به سوی بندگان سرازیر می گردد و بنده باید تلاش کند خود را در معرض دریافت آن عنایات و رحمتهای ویژه الهی قرار دهد؛ چنانکه پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمودند: «اِنَّ لِرَبِّکُمْ فِی اَیّامِ دَهْرِکُمْ نَفَحاتٌ اَلا فَتَعَرَّضُوا لَها؛ به راستی برای پروردگار شما در روزهای روزگارتان عطایا و بخششهایی است، هوشیار باشید و خود را در معرض آنها قرار دهید.» و قرآن کریم نیز می فرماید: «وَذَکِّرْهُمْ بِاَیّامِ اللّهِ»؛ و روزهای خدا را به آنان یاد آوری کن.»

یکی از این روزها، نهم ذیحجّه یعنی روز عرفه است که می توان آن را روز دعا و نیایش نام نهاد. مخصوصا برای کسانی که توفیق تشرّف به حج و حضور در صحرای عرفات را پیدا کرده اند.

جایگاه روز عرفه

مرحوم شیخ عباس قمی درباره شب عرفه می گوید: «از لیالی متبرّکه و شب مناجات با قاضی الحاجات است و توبه در آن مقبول و دعا در آن شب مستجاب است. و کسی که آن شب را به عبادت بسر آورد، اجر و پاداش هفتاد سال عبادت را دارد.»

وی در رابطه با روز عرفه نیز می گوید: «روز عرفه از اعیاد عظیمه [و بزرگ] است، هر چند به اسم عید نامیده نشده و روزی است که حق تعالی بندگانش را به عبادت و طاعت فراخوانده و سفره های جود و احسان خود را برای آنها گسترده و شیطان در این روز تحقیر و رانده شده و خشمناک است.»

امّا جایگاه والای روز عرفه، در روایات معصومین علیهم السلام بیشتر نمود پیدا می کند که در زیر به نمونه هایی اشاره می شود.

1. برابری با ماه رمضان

ماه مبارک رمضان، ماه رحمت و مغفرت الهی است؛ چنان که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله می فرمایند: «... قَدْ اَقْبَلَ اِلَیْکُمْ شَهْرُ اللّهِ بِالْبَرَکَةِ وَالرَّحْمَةِ وَالْمَغْفِرَةِ؛ ماه خدا با برکت و رحمت و بخشش به سوی شما روی آورده است.» اگر کسی در ماه رمضان بخشیده نشد و یا این توفیق را پیدا نکرد که خود را در معرض مغفرت الهی قرار دهد، روز عرفه آن قدر عظمت دارد که بتواند جبران ماه رمضان بنماید. در آن روز اگر کسی به درگاه الهی روی آورد، مورد مغفرت خداوند قرار می گیرد.

امام صادق علیه السلام فرمودند: «مَنْ لَمْ یُغْفَرْ لَهُ فِی شَهْرِ رَمَضانَ لَمْ یُغْفَرْ لَهُ اِلی قابِلٍ اِلاَّ اَنْ یَشْهَدَ عَرَفَةَ؛ کسی که در ماه رمضان بخشیده نشود، تا سال آینده بخشیده نمی شود، مگر اینکه [روز] عرفه را درک کند.»

2. دعا و برآورده شدن حاجت

امام صادق علیه السلام در جای دیگری می فرمایند: «تَخَیَّرْ لِنَفْسِکَ مِنَ الدُّعاءِ ما اَحْبَبْتَ وَاجْتَهِدْ فَاِنَّهُ (یَوْمَ عَرَفَةَ) یَوْمُ دُعاءٍ وَمَسْأَلَةٍ؛ هر دعایی که دوست داری برای خود بخوان و [در دعا کردن[ بکوش که آن روز (روز عرفه) روز دعا و درخواست است.» و یقینا درخواستها استجابت را در پی دارد.

3. روز بخشش

ابن فهد حلّی در عدّة الداعی روایتی به این شرح برای روز عرفه نقل نموده است:

«وَفِی الْخَبَرِ اَنَّ اللّهَ سُبْحانَهُ وَتَعالی یَقُولُ لِلْمَلائِکَةِ فِی ذلِکَ الْیَوْمِ یا مَلائِکَتِی اَلا تَرَوْنَ اِلی عِبادِی وَاِمائِی جاؤُا مِنْ اَطْرافِ الْبِلادِ شُعْثاءً غَبْراءً اَتَدْرُونَ ما یَسْئَلُونَ فَیَقُولُونَ رَبَّنا اِنَّهُمْ یَسْئَلُونَکَ الْمَغْفِرَةَ فَیَقُولُ اشْهَدُوا اِنِّی قَدْ غَفَرْتُ لَهُمْ؛ در روایت آمده که خدای سبحان به ملائکه در این روز می فرماید: ای فرشتگان من! آیا نمی بینید بندگان و کنیزان مرا که ژولیده و غبارآلود از اطراف شهرها آمده اند؟ و آیا می دانید آنها چه درخواستی دارند؟ ملائکه می گویند: پروردگار ما! آنها مغفرت می خواهند. پس خداوند می فرماید: شاهد باشید که من آنها را بخشیدم!»

4. تغییر شقاوت به سعادت

شیخ عباس قمی نقل نموده که امام زین العابدین علیه السلام در روز عرفه صدای سائلی را شنید که از مردم درخواست کمک می کرد. حضرت خطاب به او فرمودند: «وای بر تو! در این روز از غیر خدا سؤال و طلب کمک می کنی، حال آنکه در این روز برای بچّه هایی که در شکم مادر هستند نیز امید فضل خدا می رود که آنها سعید گردند!»

از روایات فوق، به خوبی اهمیت و جایگاه روز عرفه روشن می شود و این نکته استنباط می گردد که این روز، روز دعا و نیایش است. ما هم به اختصار در باره دعا، دعاهای روز عرفه و دعا در عرفات، مطالبی بیان می داریم.

جایگاه دعا در قرآن

در قرآن کریم آیات متعددی در رابطه با دعا و به صورت متن دعا آمده که ما در اینجا فقط برخی آیات مربوطه را مطرح می کنیم:

1. تشویق به دعا

«وَقَالَ رَبُّکُمْ اُدْعُونِی اَسْتَجِبْ لَکُمْ اِنَّ الَّذِینَ یَسْتَکْبِرُونَ عَنْ عِبَادَتِی سَیَدْخُلُونَ جَهَنَّمَ دَاخِرینَ»؛ و پروردگار شما گفته است: مرا بخوانید تا [دعای] شما را بپذیرم. همانا کسانی که از عبادت من تکبّر می ورزند، به زودی با ذلّت وارد دوزخ می شوند.»

2. دعا، محکم ترین ارتباط با خدا

«وَإِذَا سَأَلَکَ عِبَادِی عَنِّی فَإِنِّی قَرِیبٌ أُجِیبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ فَلْیَسْتَجِیبُواْ لِی وَلْیُؤْمِنُواْ بِی لَعَلَّهُمْ یَرْشُدُونَ »؛ و هنگامی که بندگان من از تو در باره من سؤال کنند [بگو:] من نزدیکم، دعای دعاکننده را به هنگامی که مرا می خواند پاسخ می گویم؛ پس باید دعوت مرا بپذیرند و به من ایمان بیاورند، امید است راه یابند [و به مقصد برسند].»

3. دعا و اعتبار

«قُلْ مَا یَعْبَؤُاْ بِکُمْ رَبِّی لَوْلاَ دُعَآؤُکُمْ فَقَدْ کَذَّبْتُمْ فَسَوْفَ یَکُونُ لِزَامَام »؛ بگو: پروردگارم هیچ اعتنایی به شما نمی کند، اگر دعای شما نباشد. شما [آیات خدا و پیامبران را] تکذیب کردید و [این عمل دامان شما را خواهد گرفت و] از شما جدا نخواهد شد.»

اگر در قرآن، آیه ای جز همین آیه در رابطه با دعا نبود، جا داشت که برای بالا رفتن مقام انسانی و معنوی خود، شب و روز دعا کنیم.

دعا در روایات

در روایات در باره دعا سخنان بسیاری گفته شده که جمع آوری همه آنها چندین کتاب قطور می شود. آنچه در این بخش به آن اشاره می گردد، نمونه ای از روایاتی است که اهمیت و ارزش دعا را نشان می دهد:

1. دعا، مغز عبادت

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمودند: «الدُّعاءُ مُخُّ الْعِبادَةِ وَلا یَهْلِکُ مَعَ الدُّعاءِ اَحَدٌ؛ دعا مغز عبادت است و کسی با دعا کردن [و اینکه اهل دعا باشد هرگز [هلاک نمی شود.»

به راستی تعبیری از این زیباتر و جامع تر نمی توان یافت؛ چرا که اهمیت مغز در انسان و حیوانات بر کسی پوشیده نیست. همه می دانند که مغز نقشی حیاتی در بدن دارد. دعا نیز در میان عبادات چنین نقشی دارد؛ یعنی حیات روحی و معنوی انسان و درست تنظیم شدن امور آن به دعا بستگی دارد.

2. دعا، اسلحه مؤمن

رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند: «اَلدُّعاءُ سِلاحُ الْمُؤْمِنِ وَعَمُودُ الدِّینِ وَنُورُ السَّماواتِ وَالاَْرْضِ؛ دعا اسلحه مؤمن است و ستون دین و نور آسمانها و زمین است.»

از دیگر سخنان ائمّه علیهم السلام چنین به دست می آید که دعاء به عنوان سلاح انبیاء نیز معرفی شده است. حضرت امام رضا علیه السلام می فرمایند: «عَلَیْکُمْ بِسِلاحِ الاَْنْبِیاءِ فَقِیلَ وَما سِلاحُ الاَْنْبِیاء قالَ الدُّعاءُ؛ بر شما باد بر سلاح انبیا! گفته شد: اسلحه انبیا چیست؟ فرمود: دعا.»

روشن است که اگر انسان خلع سلاح شود و یا از اسلحه خویش غافل گردد، مورد حمله دشمنان قرار می گیرد؛ پس لازم است که دعا مستمر باشد.

خداوند در قرآن کریم می فرماید: «وَدَّ الَّذِینَ کَفَرُوا لَوْ تَغْفُلُونَ عَنْ أَسْلِحَتِکُمْ وَأَمْتِعَتِکُمْ فَیَمِیلُونَ عَلَیْکُم مَّیْلَةً وَ حِدَةً »؛ «کافران دوست دارند [و آرزو می کنند[ که شما از اسلحه و اسباب خویش غافل شوید، پس ناگهان بر شما هجوم آورند.»

3. دعا، دوای هر درد

امام صادق علیه السلام فرمودند: «عَلَیْکَ بِالدُّعاءِ، فَاِنَّ فِیهِ شِفاءٌ مِنْ کُلِّ داءٍ؛ بر تو باد به دعا کردن، پس به راستی دعا شفای هر دردی است.»

4. دعا، تغییردهنده تقدیرات

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله می فرمایند: «لا یَرُدُّ الْقَضاءَ اِلاَّ الدُّعاءُ؛ قضا [وتقدیرات الهی] را جز دعا چیزی رد نمی کند.»

این روایات به خوبی نقش دعا را در زندگی انسان تبیین می کنند.

اعمال و ادعیه در روز عرفه

روز عرفه اوج روزهایی است که در آن دعا و نیایش از موقعیت ویژه و خاصی برخوردار است، بدین جهت از پیشوایان معصوم علیهم السلام دعاها و سفارشهایی در این روز رسیده است که به عنوان نمونه به برخی از آنها براساس ترتیب کتب نقل کننده اشاره می کنیم:

الف. صحیفه سجادیه

در صحیفه سجادیه، این زبور آل محمد صلی الله علیه و آله دعایی طولانی برای روز عرفه از زبان امام سجاد علیه السلام نقل شده که در آن هم مهم ترین مسائل اعتقادی و سیاسی مورد اشاره قرار گرفته و هم مسائل عرفانی و اخلاقی با زبان دعا بیان شده است:

امام سجاد علیه السلام درباره معرّفی روز عرفه می فرماید: «اللّهُمَّ وَهذا یَوْمُ عَرَفَةَ یَوْمٌ شَرَّفْتَهُ وَکرَّمْتَهُ وَعَظَّمْتَهُ نَشَرْتَ فِیهِ رَحْمَتَکَ وَمَنَنْتَ فِیهِ بِعَفْوِکَ وَاَجْزَلْتَ فِیهِ عَطِیَّتَکَ وَتَفَضَّلْتَ بِهِ عَلی عِبادِکَ؛ خدایا! و این روز عرفه روزی است که تو به او شرافت و کرامت و عظمت بخشیدی و رحمتت را در این روز گستراندی و به عفو و بخششت [بر خلق] منّت گذاردی و عطایت را بسیار عظیم گردانیدی و به خاطر این روز بر بندگانت تفضّل نمودی.»

برخی از درخواستهای حضرت در این روز عبارت اند از: «... وَاخِفْنِی مَقامَکَ وَشَوِّقْنِی لِقاءَکَ وَ تُبْ عَلَیَّ تَوْبَةً نَصُوحا لا تُبْقِ مَعَها عَلانِیَّةً وَلا سَرِیْرَةً وَاَنْزِعِ الْغِلَّ مِنْ صَدْرِی لِلْمُؤْمِنِینَ وَاعْطِفْ بِقَلْبِی عَلَی الْخاشِعِینَ وَکُنْ لِی کَما تَکُونُ لِلصّالِحِینَ؛ [خدایا!] مرا از مقامت بترسان و شوق ملاقاتت را به من عنایت کن و توفیق توبه نصوح به من عنایت فرما؛ به گونه ای که با آن توبه گناه پنهان و آشکاری باقی نگذاری و از سینه ام کینه نسبت به مؤمنین را برکن و مرحوم شیخ عباس قمی درباره شب عرفه می گوید: «از لیالی متبرّکه و شب مناجات با قاضی الحاجات است و توبه در آن مقبول و دعا در آن شب مستجاب است. و کسی که آن شب را به عبادت بسر آورد، اجر و پاداش هفتاد سال عبادت را دارد

قلب مرا بر خاشعان مهربان کن و آن چنان که با صالحان هستی، با من باش!»

در بخش پایانی این دعا چنین می فرمایند: «وَلا تَجْعَلْنِی لِلظّالِمِینَ ظَهِیرا وَلا لَهُمْ عَلی مَحْوِ کِتابِکَ یَدا وَنَصِیرا... وَاجْعَلْ باقِی عُمْرِی فِی الْحَجِّ وَالْعُمْرَةِ اِبْتِغاءَ وَجْهِکَ...؛ و مرا پشت [و کمک کار[ ستمگران مگردان و [مرا برای] از میان بردن کتابت دستیار و یاور آنان مکن... و هر چه از عمرم باقی مانده است، در جستن خودت در حجّ و عمره بگذران!»

ب. مفاتیح الجنان

در این کتاب دعایی برای شب عرفه و چند دعا برای روز عرفه نقل شده است. دعای اوّل، تسبیحات پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله با بخشی از آیات و اذکار خاص است ودومی دعایی از حضرت صادق علیه السلام می باشد و سومی دعایی معروف از امام حسین علیه السلام است.

بشر و بشیر پسران غالب اسدی نقل کرده اند که در عصر روز عرفه در عرفات در محضر امام حسین علیه السلام بودیم. آن حضرت با گروهی از اهل بیت و فرزندان و شیعیان بیرون آمد و با نهایت خشوع و خضوع در جانب کوه (جبل الرحمه) رو به کعبه ایستاد و این دعا را خواند.

در بخشی از این دعا می خوانیم: «اِلهِی اَنَا الْفَقِیرُ فِی غِنایَ فَکَیْفَ لا اَکُونُ فَقِیرا فِی فَقْرِی اِلهِی اَنَا الْجاهِلُ فِی عِلْمِی فَکَیْفَ لا اَکُونُ جَهُولاً فِی جَهْلِی؛ خدایا من در حال توانگری نیازمندم [و فقر ذاتی دارم]؛ پس چگونه در حال نداری نیازمند [تو[ نباشم؟ معبودا! من در حال دانائیم نادانم؛ پس چگونه در حال جهلم نادان نباشم؟»

در بخش دیگری می خوانیم: «مَتی غِبْتَ حَتّی تَحْتاجَ اِلی دَلِیلٍ یَدُلُّ عَلَیْکَ وَمَتی بَعُدْتَ حَتّی تَکُونَ الاْآثارُ هِیَ الّتِی تُوصِلَ اِلَیْکَ عَمِیَتْ عَیْنٌ لا تَراکَ عَلَیْها رَقِیبا؛ کی نهان بوده ای تا محتاج برهانی باشی که بر تو دلالت کند؟ وکی دور گشته ای که آثار و علائم به تو رسانند؟ کور باد چشمی که تو را بر خود رقیب و مواظب نداند!»

کی بوده ای نهان که پیدا کنم تو رپنهان نگشته ای که هویدا کنم تو را

با صد هزار جلوه برون آمدی که منبا صد هزار دیده تماشا کنم تو را

در قسمت دیگری از این دعا می خوانیم: «اِلهِی مَنْ کانَتْ مَحاسِنُهُ مَساوِی فَکَیْفَ لا تَکُونُ مَساوِیهِ مَساوِی وَمَنْ کانَتْ حَقائِقُهُ دَعاوِی فَکَیْفَ لا تَکُونُ دَعاوِیْهِ دَعاوِی؛ خدایا! کسی که خوبیهایش [هم] بدی است، چگونه بدیهای او بد نباشد؟ و کسی که حقیقت گوییش صرف ادعا است، پس چگونه دعاوی او صرف ادعا نباشد؟»

ج. اقبال الاعمال

سید بن طاووس برای شب عرفه دو دعا نقل نموده که یکی از آنها نسبتا طولانی است. همچنین روایتی درباره فضیلت زیارت امام حسین علیه السلام نقل کرده است که حضرت باقر علیه السلام فرمود: «مَنْ زارَ لَیْلَةَ عَرَفَةَ اَرْضَ کَرْبَلا... وَقاهُ اللّهُ شَرَّ سَنَتِهِ؛ کسی که در شب عرفه زمین کربلا را زیارت کند...، خداوند بلای آن سال را از او دور می کند.»

آن گاه به فضیلت روز عرفه پرداخته و نقل نموده که روزه آن روز کفاره گناهان هفتاد ساله می باشد و در آن روز توبه آدم پذیرفته شده است. آن گاه زیارت مخصوصه امام حسین علیه السلام در این روز را نقل نموده است.

وی برای روز عرفه دعایی نیز از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و امام هفتم علیه السلام نقل نموده و سپس دعای معروف امام حسین علیه السلام در روز عرفه را آورده است. و بعد از آن، دعای امام زین العابدین علیه السلام در صحیفه سجادیه را نقل نموده است.

آن گاه دعایی از امام صادق علیه السلام را با اسنادش نقل کرده که در بخشی از آن می خوانیم: «اَنْتَ الَّذِی لا تَنْسی مَنْ ذَکَرَکَ وَلا تَضِیعُ مَنْ تَوَکَّلَ عَلَیْکَ...؛ تو کسی هستی که فراموش نمی کنی کسی را که یادت کند و نابود نمی کنی کسی را که بر تو توکل نماید.»

سپس دعایی به نام مخزون را نقل کرده و بعد از آن دعای دیگری از امام صادق علیه السلام را آورده است. آن گاه دعایی را که در برخی کتب دعا دیده نقل می کند و سخن را با دعاهایی در مورد شام عرفه ادامه می دهد.

د. مصباح المتهجد

در مصباح، شیخ دعایی را برای ایّام ذی حجّه از اوّل تا شام عرفه نقل نموده که در آغاز آن می خوانیم: «اَللّهُمَّ هذِهِ الاَْیّامُ الَّتِی فَضَّلْتَها عَلَی الاَْیّامِ وَشَرَّفْتَها قَدْ بَلَّغْتَنِیها بِمَنِّکَ وَرَحْمَتِکَ فَاَنْزِلْ عَلَیْنا مِنْ بَرَکاتِکَ وَاَوْسِعْ عَلَیْنا فِیها مِنْ نَعْمائِکَ؛ خدایا! این ایّامی که آن را بر روزهای دیگر برتری و شرافت دادی، با منّت و رحمت خود، مرا به آنها رساندی؛ پس برکات خویش را بر ما نازل کن و نعمتهای خود را در این روزها بر ما توسعه بده!»

عرفه در عرفات

اوج عظمت دعا از حیث زمان، روز عرفه است و اوج ارزش مکانی اش در آن روز، بعد از کربلا و حرم حسینی، صحرای عرفات است. این معنی را از روایات می توان فهمید:

1. علی علیه السلام فرمودند: «مِنَ الذُّنُوبِ لا تُغْفَرُ اِلاَّ بِعَرَفاتٍ؛ برخی از گناهان در صحیفه سجادیه، این زبور آل محمد صلی الله علیه و آله دعایی طولانی برای روز عرفه از زبان امام سجاد علیه السلام نقل شده که در آن هم مهم ترین مسائل اعتقادی و سیاسی مورد اشاره قرار گرفته و هم مسائل عرفانی و اخلاقی با زبان دعا بیان شده است

[به گونه ای سنگین است که] جز در عرفات بخشوده نمی شود.»

2. کسی حق ندارد در عرفات بگوید گناهانش بخشیده نمی شود. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در این رابطه فرمودند: «اَعْظَمُ اَهْلِ عَرَفاتٍ جُرْما مَنِ انْصَرَفَ وَهُوَ یَظُنُّ اَنَّهُ لَنْ یُغْفَرَ لَهُ؛ گناهکارترین فرد در عرفات کسی است که از آنجا بازگردد، در حالی که گمان می برد هرگز آمرزیده نخواهد شد.» به راستی فردی که چنین گمانی را در ذهن پرورش دهد، در وادی عرفان و شناخت، این مسئله را درک نکرده است که خداوند «ارحم الراحمین» است و رحمت او بر همه چیز برتری داشته، همه هستی را زیر پوشش دارد که «رَحْمَتِی وَسِعَتْ کُلَ شَی ءٍ».

نمونه ای از دعا در عرفات

خالی از لطف نیست که یک نمونه از دعا در عرفات در حق دیگران را بیان نماییم:

علی بن ابراهیم از پدرش نقل نموده که او گفته است عبد اللّه بن جندب را در عرفات (در روز عرفه) دیدم و موقفی بهتر از موقف او ندیدم. او پیوسته دستها را به سوی آسمان بلند کرده و اشک چشمانش ازگونه هایش جاری بود، تا آنجا که به زمین رسیده بود. هنگام مراجعت مردم به او گفتم: ای ابا محمّد! [عجب حال خوشی داشتی!] من چنین موقفی [و حالی] تا حال ندیده بودم! عبد اللّه پاسخ داد: به خدا قسم! یک کلمه برای خودم دعا نکردم و در تمام این مدّت برای برادران دینی ام دعا کردم. واین به جهت این بود که از ابا الحسن موسی بن جعفر علیه السلام شنیدم که فرمود: «مَنْ دَعا لاَِخِیهِ بِظَهْرِ الْغَیْبِ نُودِیَ مِنَ الْعَرْشِ ها وَلَکَ مِأةُ اَلْفِ ضِعفٍ مِثْلُهُ؛ هر کس برادر مؤمن خود را در غیاب او دعا کند، از عرش الهی به او ندا می رسد: هان! [ای بنده من!] برای تو صد هزار مثل آن [پذیرفته] می باشد.» بدین جهت (به خاطر همین سخن امام علیه السلام ) راضی نشدم از صد هزار دعای تضمین شده [و مورد استجابت [در برابر یک دعا که نمی دانم مستجاب می شود صرف نظر کنم.

تأثیر دعا به دیگران

نه فقط روایات اثر دعا در حق دیگران را بیان می فرمایند؛ بلکه نمونه های عینی و خارجی اثر دعا در حق دیگران نیز این امر را تأیید می کند. به این نمونه توجه کنید:

یکی از کسانی که از محضر عارف والا مقام آیة اللّه میرزا جواد ملکی تبریزی بهره هایی برده است، درباره او می گوید: «روزی پس از پایان درس عازم حجره یکی از طلبه ها در مدرسه دار الشفای قم گردید و من در خدمت او بودم تا به حجره آن طلبه وارد شد. مراسم احترام انجام گرفت و پس از اندکی حضور در نزد او برخاست و حجره را ترک گفت.

وقتی هدف از این دیدار را از او سؤال کردم، فرمود: شب گذشته به هنگام سحر فیوضاتی بر من افاضه شد که فهمیدم از ناحیه خودم نیست و چون توجّه کردم، دیدم که این آقای طلبه به تهجّد و عبادت برخاسته و در نماز شبش، مرا دعا می کند و این فیوضات اثر دعای او است. این بود که به عنوان سپاس گزاری از عنایتش به دیدار او رفتم.»

http://www.hawzah.net/fa/Magazine/View/2689/6614/76520/%D8%B9%D8%B1%D9%81%D9%87%D8%8C-%D8%B1%D9%88%D8%B2-%D8%AF%D8%B9%D8%A7-%D9%88-%D9%86%DB%8C%D8%A7%DB%8C%D8%B4



<      1   2   3   4   5   >>   >
.: Weblog Themes By Pichak :.



بازدید امروز: 252
بازدید دیروز: 74
کل بازدیدها: 246286

تمامی حقوق این وبلاگ محفوظ است | طراحی : پیچک

  • خرید رپورتاژ آگهی دائمی | خرید رپرتاژ آگهی
  •