سفارش تبلیغ
صبا ویژن

گیلان نشاط
 

محل درج آگهی و تبلیغات
 
تصاویر متحرک از گل و دسته گلهای زیبا (2)
نتیجه تصویری برای دحوالارض

***نسیم معرفت***

***  دَحوُالأرض چیست؟ آیا اول زمین خلق شده یاآسمان؟


سلام
سوال من اینه که طبق آیات قرآن اول زمین خلق شده یا آسمان؟
در آیه 29 سوره بقره می‌فرماید:

هُوَ الَّذی خَلَقَ لَکُمْ ما فِی الْأَرْضِ جَمیعاً ثُمَّ اسْتَوی‏ إِلَی السَّماءِ فَسَوَّاهُنَّ سَبْعَ سَماواتٍ وَ هُوَ بِکُلِّ شَیْ‏ءٍ عَلیمٌ

در سوره نازعات هم آمده:
ءَ أَنتُمْ أَشَدُّ خَلْقًا أَمِ السَّمَاءُ بَنَئهَا(27)
رَفَعَ سَمْکَهَا فَسَوَّئهَا(28)
وَ أَغْطَشَ لَیْلَهَا وَ أَخْرَجَ ضحَُئهَا(29)
وَ الْأَرْضَ بَعْدَ ذَلِکَ دَحَئهَا(30)
در آیه سوره بقره که به خود زمین اشاره نمی‌کنه و به خلقت "ما فی الارض" اشاره می‌کنه، در آیات سوره نازعات هم در مورد گسترده شدن زمین صحبت می‌کنه و بحث خلقت اون نیست، می‌خوام ببینم طبق آیات قرآن ترتیب خلقت چطور بوده؟ اول زمین بوده یا آسمون؟ اول "ما فی الارض" خلق شده و بعد زمین گسترده شده یا بالعکس؟
سلام به شما پرسشگر گرامی،

آیه 11 فصلت می فرماید:


ثُمَّ استَوَیَ اِلَی السَّمأِ وَهِیَ دُخانٌ فَقالَ لَها و لِلارْضِ ائْتیا طَوْعًا اَوْ کَرْهًا قالَتا اَتَیْنا طَـاعین؛
سپس بر آسمان که در آن هنگام دودی بود به پرداخت و آن گاه به هر دو فرمود:چه بخواهید و چه نخواهید باید تحت فرمان درآیید گفتند:به طوع و رغبت تحت فرمانیم.


و آیه 30 نازعات می فرماید:


وَالاَرضَ بَعدَ ذَلِکَ دَحَاها؛
و زمین را بعد از آن (آسمان) گسترده (است).


آیة 30 نازعات، تصریح دارد به این که خلقت زمین بعد از خلقت آسمان بوده است اما آیة 11 فصلت که با "ثم" آغاز می شود، اگر چه ظاهر عطف این است که خلقت آسمانها بعد از خلقت زمین بوده است، ولی کلمة "ثم" که بعدیت را میرساند، صرفاً بعدیت در خبر را می رساند، نه بعدیت به حسب وجود و تحقق را. تصریح آیه سی نازعات مؤید این ادعا است.

ممکن است پرسیده شود، آیه 30 نازعات صحبت از خلقت زمین نیست، بلکه صبحت از گستردن آن است، در این صورت آیه 30 نازعات دلالت ندارد بر اینکه خلقت زمین بعد از آسمان بوده است.

در پاسخ می گوییم: زمین، کروی شکل است و گستردن آن جز با خلقتش به این شکل نمی تواند باشد. علاوه اینکه ادامه آیات سوره نازعات (آیات 31 به بعد)، بعد از اشاره به گستردن زمین، به مسأله خارج کردن آب و چراگاه زمین و ریشه دار کردن کوهها اشاره کرده است؛ و این عیناً همان مطلبی است که در آیه 10 فصلت آمده:


وجَعَلَ فیها رَوَسِیَ مِن فَوقِها وبـَرَکَ فیها وقَدَّرَ فیها اَقوَتَها (فصلت/10)
و در زمین کوه های ریشه دار قرار دارد که قسمت بیرونی اش سر به آسمان کشیده و نیز در زمین آنچه رزق است، پدید آورد.


در این آیات قرار دادن کوه ها در زمین و برکت دادن به زمین و تقدیر ارزاق را با خلقت زمین یک جا بیان کرده، و سپس خلقت آسمان را با کلمة "ثم" به آن عطف نموده است؛ پس دیگر نمی توانیم این کلمه را به معنای بعدیت زمانی بگیریم. (ر.ک:ترجمه المیزان/ج 17/ص 553 ـ 556)

********************************************************
اینم خواهشا توضیح بدید که منظور از گسترده شدن زمین همون "دحو الارض" بوده یا خیر؟

گروهی از مفسران (مانند علامه طباطبایی) منظور از «دحاها» در آیه 30 نازعات را «خلق کردن» دانسته اند و قائلند که زمین بعد از آفرینش آسمانها خلق شده و شکل گرفته است، و گروهی دیگر (مانند طبرسی در مجمع البیان و زمخشری در کشاف) «دحاها» را به همان معنای لغوی اش دانسته اند، یعنی گستردن زمین (و دحوالارض) و قائلند که در زمان دُخان بودن آسمانها، اصل زمین وجود داشته اما شکل گیری تدریجی اش (و به قول قرآن «دحاها»)، بعد از خلقت و شکل گیری آسمانها بوده است.

توضیح اینکه:
واژه دحا به معنای گستردن است و منظور علامه طباطبایی این نیست که معنای «دحاها» خلق کردن است بلکه منظورشان اینست که گستردن زمین در اینجا از نظر وقوعی در خارج، همان خلق کردن است؛ به دیگر سخن، ایشان می فرمایند: دحاها یعنی گستردن اما وقتی می گوییم گستردن زمین، از آنجا که زمین کروی است، پس منظور از گستردنش همان ایجاد شکل کروی آنست (که این مفهوم با این عبارت که بگوییم «زمین را خلق کرد» نتیجتا یکی است) و مراد از گستردن زمین در اینجا، نتیجتا همان خلقت زمین است (نه اینکه معنای لغوی دحاها خلقت باشد)؛

عده ای دیگر از مفسران این التزام به نتیجه در معنای «دحاها» را قبول ندارند بلکه آن را اشاره به دحوالارض زمین و خارج شدن خشکی ها از زیر آبها می دانند و گفته اند: «منظور از "دحو الارض" این است که در آغاز، تمام سطح زمین را آبهاى حاصل از باران هاى سیلابى نخستین فرا گرفته بود، این آبها تدریجا در گودال هاى زمین جاى گرفتند و خشکی ها از زیر آب سر بر آوردند و روز به روز گسترده ‏تر شدند تا به وضع فعلى در آمد (و این مساله بعد از آفرینش زمین و آسمان روى داد).» (تفسیر نمونه/ج‏26/ص100)


http://www.askdin.com/archive/index.php/t-44640.html
**************************************************************
ظاهر بعضی از آیات آنست که آفرینش زمین تقدم داشته بر خلقت آسمان مانندآیه29 سوره بقره «هُوَ الَّذی خَلَقَ لَکُمْ ما فِی الْأَرْضِ جَمیعاً ثُمَّ اسْتَوی‏ إِلَی السَّماءِ فَسَوَّاهُنَّ سَبْعَ سَماواتٍ وَ هُوَ بِکُلِّ شَیْ‏ءٍ عَلیمٌ» او خدایی است که همه آنچه را ( از نعمتها ) در زمین وجود دارد ، برای شما آفرید سپس به آسمان پرداخت و آنها را به صورت هفت آسمان مرتب نمود و او به هر چیز آگاه است.   وآیات 9تا11 سوره فصلت «قُلْ أَ إِنَّکُمْ لَتَکْفُرُونَ بِالَّذی خَلَقَ الْأَرْضَ فی‏ یَوْمَیْنِ وَ تَجْعَلُونَ لَهُ أَنْداداً ذلِکَ رَبُّ الْعالَمینَ9وَ جَعَلَ فیها رَواسِیَ مِنْ فَوْقِها وَ بارَکَ فیها وَ قَدَّرَ فیها أَقْواتَها فی‏ أَرْبَعَةِأَیَّامٍ سَواءً لِلسَّائِلینَ10ثُمَّ اسْتَوی‏ إِلَی السَّماءِ وَ هِیَ دُخانٌ فَقالَ لَها وَ لِلْأَرْضِ ائْتِیا طَوْعاً أَوْ کَرْهاً قالَتا أَتَیْنا طائِعینَ »  و  ظاهر بعضی دیگر مقدم بودن خلقت آسمان را نشان می دهد, مانند آیه 30 سوره نازعات« وَ الْأَرْضَ بَعْدَ ذلِکَ دَحاها»مفسران برای حل این موضوع وجهِ جمع هائی را بیان کرده اند از جمله گفته اند که در سوره بقره آیه 29 بحث از اصل خلقت زمین است که میفرماید : هُوَ الَّذی خَلَقَ لَکُمْ ما فِی الْأَرْضِ جَمیعاً ثُمَّ اسْتَوی‏ إِلَی السَّماءِ فَسَوَّاهُنَّ سَبْعَ سَماواتٍ یعنی اوست که هر چه در زمین است برای شما خلق کرده است و سپس به آسمانها پرداخت .
اما در سوره نازعات آیه 30 بحث از گسترش دادن زمین است که میفرماید : 
وَ الْأَرْضَ بَعْدَ ذلِکَ دَحاها  یعنی بعد از خلقت آسمان خداوند زمین را گسترش داد . بنا بر این خداوند اول زمین را خلق کرد و سپس به خلقت آسمانها پرداخت و پس از آن زمین را گسترش داد . با این بیان هیچ نقضی در کار نیست .
خداوند ابتداء زمین را خلق کرد در حالیکه تمام زمین و محتوای آن زیر آب بود و بعد ها به مرور زمان آبها به گودالهای موجود در زمین رفتند و خشکی ها از زیر آب سر بیرون کرده و به وضع فعلی در آمدند . که این را در اصطلاح دحو الارض می نامند که در آیه 30 سوره نازعات بدان اشاره شده است .
خلاصه : در آیه 29 سوره مبارکه بقره خداوند از اصل خلقت زمین بحث میکند که قبل از خلقت آسمانها بوده است و در سوره نازعات آیه 30 از گسترش دادن زمین بحث میکند که بعد از خلقت آسمانها بوده است .
توجیه دیگری که نتیجه اش تقدم آفرینش آسمانها بر زمین می باشد آنست که تعبیر به «ثُمَّ» در
(ثُمَّ اسْتَوی‏ إِلَی السَّماءِ ) برای تاخیر بیانی است نه تاخیر زمانی ,یعنی آفرینش آسمانهاقبلا صورت گرفته ,وزمین بعد از آن, ولی به هنگام بیان کردن نخست از زمین شروع کرده است.گفته شده که این وجه با اکتشافات علمی هماهنگ تر است.
لکن قضاوت قطعی نمی توان کرد زیرا ظاهر بعضی آیات دیگر آنست که آسمان وزمین در ابتدا بهم پیوسته بودند وتقدم وتاخری بر یکدیگر نداشتند«
أَ وَ لَمْ یَرَ الَّذینَ کَفَرُوا أَنَّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ کانَتا رَتْقاً فَفَتَقْناهُما وَ جَعَلْنا مِنَ الْماءِ کُلَّ شَیْ‏ءٍ حَیٍّ أَ فَلا یُؤْمِنُونَ» آیا کافران ندیدند که آسمانها و زمین به هم پیوسته بودند ، و ما آنها را از یکدیگر باز کردیم و هر چیز زنده ای را از آب قرار دادیم؟! آیا ایمان نمی آورند؟! سوره انبیاء آیه30,   طبق نظرات دانشمندان در آغاز خلقت , مجموعه این جهان به صورت توده واحد عظیمی از بخار سوزان بودکه بر اثر انفجار درونی وحرکت,تدریجا تجزیه شد وکواکب وستاره ها از جمله منظومه شمسی وکره زمین بوجود آمد وباز هم جهان در حال گسترش است.در هر صورت این دانشمندان هستند که باید بیان کنند که گذشته آسمان وزمین چگونه بوده است .
تفسیر نمونه ج13ص394وج20ص227.

http://www.porseshkadeh.com/Question/38038/(%D8%B3%D9%88%D8%B1%D9%87-%D8%A7%D9%84%D9%86%D8%A7%D8%B2%D8%B9%D8%A7%D8%AA-%D8%A2%DB%8C%D9%87-30)-%D8%AF%D8%B1-%D8%A8%D8%A7%D8%B1%D9%87-%D8%AE%D9%84%D9%82%D8%AA-%D8%B2%D9%85%DB%8C%D9%86-%D9%88
%D9%86%D8%AD%D9%88%D9%87-%DB%8C 
***************************************************

ذی القعده، دحوالارض روز گسترش زمین و روز مبارکی است. "دَحو" به معنای گسترش است. منظور از دحوالارض این است که در آغاز،تمام سطح زمین را آب‏ فراگرفته بود. که ابتدا زمین کعبه و بتدریج سایر خشکی‏ها از زیر آب سر برآوردند و روز به روز گسترده‏تر شدند. ، آداب و اعمال ویژه‏ای در این روز وارد شده است.

حقیقت دحو الارض

«دَحو» به معنای گسترش است و بعضی نیز آن را به معنای تکان دادن چیزی از محلِ اصلی اش تفسیر کرده اند. منظور از دحوالارض) گسترده شدن زمین) این است که در آغاز، تمام سطح زمین را آب های حاصل از باران های سیلابیِ نخستین فراگرفته بود. این آب ها، به تدریج در گودال های زمین جای گرفتند و خشکی ها از زیر آب سر برآوردند و روز به روز گسترده تر شدند. از طرف دیگر، زمین در آغاز به صورت پستی ها و بلندی ها یا شیب های تند و غیرقابل سکونت بود. بعدها باران های سیلابی مداوم باریدند، ارتفاعات زمین را شستند و دره ها گستردند. اندک اندک زمین هایِ مسطح و قابل استفاده برای زندگی انسان و کشت و زرع به وجود آمد. مجموع این گسترده شدن، دَحو الارض نام گذاری می شود.

فضیلت روز دحو الارض

روز بیست و پنجم ذیقعده، هم زمان با دحوالارض یعنی گسترش یافتن زمین است. در شب این روز نیز بر اساس روایتی از امام هشتم علیه السلام حضرت ابراهیم و حضرت عیسی علیهما السلام به دنیا آمده اند. همچنین این روز به عنوان روز قیام امام زمان مهدی موعود (عج) معرفی شده است. نیز روز دحوالارض، جزء چهار روز معروفی است که روزه آن پاداش فراوان داشته و ثواب هفتاد سال روزه گرفتن دارد.

دحو الارض در قرآن

به گفته مفسّرین، ایه شریفه «وَالْاَرْضَ بَعْدَ ذلِکَ دَحیها؛ و زمین را بعد از آن با غلتانیدن گسترش داد» (نازعات:30) اشاره به دحوالارض دارد و «منظور از آن نیز این است که در آغاز، تمام سطح زمین را آب های حاصل از باران های سیلابی نخستین فراگرفته بود. این آب ها به تدریج در گودال های زمین جای گرفتند و خشکی ها از زیر آب سر برآوردند و روز به روز گسترده تر شدند تا به وضع فعلی درآمدند.» و نخستین برآمدگی نیز که آشکار شد، کعبه بوده است.

در این باره در ایه دیگری به بیانی دیگر می خوانیم: «وَ هُوَ الَّذی مَدَّ الْاَرْضَ؛ و اوست کسی که زمین را گسترش داد». (رعد: 3)

در تفسیر این آیه نیز آمده است:

«خداوند زمین را به گونه ای گسترد که برای زندگی انسان و پرورش گیاهان و جانداران آماده باشد؛ گودال ها و سراشیبی های تند و خطرناک را به وسیله فرسایش کوه ها و تبدیل سنگ ها به خاک پر کرد و آنها را مسطح و قابل زندگی ساخت؛ درحالی که چین خوردگی های نخستین آن، به گونه ای بودند که اجازه زندگی به انسان را نمی دادند»

برنامه های معنوی و اعمال مخصوص شب و روز دحو الارض

زمین، گاهواره زندگی انسان و تمام موجوداتِ زنده است، که با تمام کوه ها، دریاها، درّه ها، جنگل ها، چشمه ها، رودخانه ها، معادن و منابع گران بهایش، نشانه ای از نشانه های آفریدگار به شمار می آید که آن را گسترانیده است. روز دحو الارض روز گسترش زمین روز بسیار مبارکی است و آداب و اعمال ویژه ای دارد: از جمله:

روز دحوالارض از چهار روزی است که در تمام سال به فضیلت روزه گرفتن، ممتاز است و در روایتی آمده است که روزه اش مثل روزه هفتاد سال است؛ و در روایت دیگر کفاره هفتاد سال است و هر که این روز را روزه بدارد و شبش را به عبادت بسر آورد از برای او عبادت صد سال نوشته شود؛ و هر چه در میان آسمان و زمین وجود دارد برای کسی که در این روز روزه دار باشد استغفار می کنند. و این روزی است که رحمت خدا در آن منتشر گردیده و از برای عبادت و اجتماع به ذکر خدا در این روز اجر بسیاری است .

 
http://www.hawzah.net/fa/Occation/View/42722/%D8%B1%D9%88%D8%B2-%D8%AF%D8%AD%D9%88-%D8%A7%D9%84%D8%A7%D8%B1%D8%B6


****  تهیه و تنظیم :  توسط :  استاد سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی


تصاویر متحرک از گل و دسته گلهای زیبا (2)

نتیجه تصویری برای من کیستم

***نسیم معرفت***

 

به نام خدا


** من ،کیستم و حقیقت و واقعیتِ من چگونه است ؟!!

 

قال علی (ع) :  کَفى بِالمَرءِ جَهلاً أن یَجهَلَ نَفسَهُ .

همین نادانی برای انسان کافی است که خود را نشناسد .

میزان الحکمه ج6 ص141- غُرَرُ الحِکَم : حدیث 7037  .


أعظَمُ الجَهلِ جَهلُ الإنسانِ أمرَ نَفسِهِ .

بزرگترین نادانى، نادانى انسان نسبت به کارِ خویشتن است.

غُرَرُ الحِکَم : حدیث 2936.

بر هر کسی که تا حدی از فهم و ادراک و وجدانِ بیدار برخوردار است شایسته و لازم می باشد که از خود بپرسد که ( من  ،  کیستم و حقیقت و واقعیتِ من چگونه است ؟!!)  اگرچه در باره « من » بحث ها شده است اما مراد از این جمله که ( من کیستم ؟!!) از نوعِ منِ فلسفی و منِ روانشناختی و مانند آن نیست بلکه  مراد ،  شناختی دیگر از خود و من است که در عرفان و اخلاق مورد دقت قرار می گیرد ، به این معنا که هر کسی با خود نجوا نماید که ( من چگونه ام و حقیقت  و ماهیت و باطن و اندرون مرا چه چیزی تشکیل داده است ؟!)  آیا حقیقت و واقعیت  من  ،  منِ  ملکوتی و نورانی و الهی و عرشی است  یا اینکه  واقعیت من  ،  منِ حیوانی و زمینی و ظلمانی  و شیطانی است ؟!! ممکن است کسی بپرسد که این چه سؤالی است که مطرح می شود ؟!!  اتفاقا در پاسخ باید گفت که اساسی ترین مسئله همین است که بدانیم که ( کیستیم و چیستیم ؟!! ) .

ممکن است فردی پنجاه سال یا بیشتر دیو و دَد  و درنده و ... بوده ولی خود را فرشته و یا آدم می دانسته  و یا گرگ و پلنگ و ... بوده و خود را انسان می پنداشته  و ... !!   اگر چشم ملکوتی و برزخی و دیده باطنی شخصی گشوده شود از میان هزار نفر از مردم شاید یک آدم و انسان ببیند و بقیه را به صورت های خوک و گرگ و روباه و شغال و سگ و بوزینه و گاو و اَستر و اُلاغ و ... مشاهده نماید و حکمت الهی براین است که  مگر در مواردِ اندگ ، چشم برزخی ما انسان ها بسته باشد و روزی فرا خواهد رسید که بینا خواهیم شد و در سوره  «ق» آیه 22 در این باره چنین آمده است : لَقَدْ کُنْتَ فی‏ غَفْلَةٍ مِنْ هذا فَکَشَفْنا عَنْکَ غِطاءَکَ فَبَصَرُکَ الْیَوْمَ حَدیدٌ  یعنی( به او خطاب می شود: ) تو از این صحنه ( و دادگاه بزرگِ قیامت ) غافل بودی و ما پرده را از چشم تو کنار زدیم ، و امروز چشمت کاملًا تیزبین است! .   فضائل و رذائل ، بیانگرِ هُوِیّت و واقعیت هر فرد است  ، کسی که واقعا خدا ترس و مُتشرِّع و متدیّن و امین و شجاع و سخاوتمند و اهل گذشت و تواضع و مهربان و خدمتگزار و با ایمان و با حیاء و ... باشد ،  دارای یک حقیقتِ ملکوتی و نورانی (منِ ملکوتی و نورانی و الهی و عرشی) می باشد و شُعاعِ نورانیت او علاوه بر خود او ، اطراف و اطرافیان را نیز پرتوافکنی می نماید و صفا و روشنیِ ضمیرش ، ضمیر و نهادِ تاریک و جهنمی دیگران را جلاء و روشنی و نورانیت می بخشد و نیز اگر شخصی خدا نشناس و دروغگو و ریاکار و دزد و خیانت پیشه و بددل و خشن و بخیل و کینه توز و ستمگر و بی رحم و پیمان شکن و چاپلوس و حُقّه باز و خلافکار و حرام خوار و دین گریز و رِند و کلاهبردار و ... باشد  دارای حقیقت شیطانی و ظلمانی( منِ حیوانی و زمینی و ظلمانی  و شیطانی) خواهد بود که ظلمتِ جهنمیِ درونش علاوه برخود او ، بر دیگران نیز سایه نحس می اندازد و افراد دیگر را نیز به کام سیه بختی و فلاکت فرو می برد . سرشت و طبیعت و حقیقت هر فردی براساس آفرینش الهی ، پاک و توحیدی بوده است چنانچه پیامبر اسلام (صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَآلهِ وَسَلَّمَ) فرمود :  کُلُّ مَوْلُودٍ یُولَدُ عَلَى الْفِطْرَةِ حَتّی یَکُونَ أَبَوَاه‏ یُهَوِّدَانِهِ وَ یُنَصِّرَانِهِ وَ یُمَجِّسَانِهِ( احیاء العلوم، ج 3، ص 13، سفینة البحار، ج 2، ص 279.)  هرمولودی براساس فطرت پاک الهی آفریده شده است(طینت و فطرت هر مولودی برنهاد و سرشت پاک و توحیدی می باشد) تا اینکه پدر ومادرش (ویا عوامل دیگر) او را به عقاید باطل از قبیل یهودیت و نصرانیت و مجوسیت  منحرف می سازد  .  فطرتِ پاکِ آدمی به مرور زمان براثر عوارضِ خارجی از قبیل پدر و مادر و دوست و همنشین و همسر و اُستاد و محیط های گوناگون و اَعمال خلاف ومعاصی و گناهان  ، آلوده و ناپاک می گردد و از مسیر اصلی خود خارج می شود . تا مادامی که خلاف ها و معاصی و گناهان بر همه وجود آدمی و صفحه دلِ او احاطه پیدا نکرده راه خلاصی و نجات وجود دارد ولی اگر خدای ناکرده گستاخی و طغیان و سرکشی و عصیان انسان به جایی برسد که به تعبیر قرآن « ... أَحاطَتْ بِهِ خَطیئَتُهُ  کردار بد و زشتش به او احاطه نمود «سوره بقره آیه81 »  گردد ، دیگر راهِ رحمت و مغفرت و عنایت  به دست خود آدمی بسته می شود و امیدی به نجات او نخواهد بود . البته عموم مردم راه نجات و سعادت و راه بازگشت آنان به فطرتِ سالم باز است . پس تا دیر نشده «خود» را دریابیم و به واقعیتِ «خود» پی ببریم و در پی اصلاح «خود» باشیم و «خود» را گول نزنیم . روزی فرا خواهد رسید که هریک خواهیم دید که چه بودیم و چه هستیم ؟!  از خداوند متعال بخواهیم که حقیقت و واقعیتِ ما را انسانی ملکوتی و نورانی و رحمانی قرار دهد و وجود ما را سرشار از فضائل و برکات نماید.

وَ السَّلامُ عَلَیَّ یَوْمَ وُلِدْتُ وَ یَوْمَ أَمُوتُ وَ یَوْمَ أُبْعَثُ حَیًّا«سوره مریم آیه 33 »

 

سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی

ششم شهریور 1395 ه.ش

بیست وچهارم ذی القعده 1437ه.ق


**حضرت آیت الله سید اصغر سعادت میرقدیم لاهیجی



تصاویر متحرک از گل و دسته گلهای زیبا (2)

نتیجه تصویری برای زگهواره تاگور دانش بجوی

***نسیم معرفت***

 

به نام خدا

هر روز در پی دانش و علم باشید

 ** پیامبر اکرم   (صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَآلهِ وَسَلَّمَ) فرموداِذا اَتَی عَلَیَّ یَومُُ لا اَزدادُ فِیهِ عِلماََ یُقَرِّبُنِی اِلَی اللهِ تَعالَی فَلا بُورِکَ لِی فِی طُلُوعِ الشَّمسِ ذَلِکَ الْیَوْمَ ؛ اگر روزی بر من بگذرد که در آن دانشی فرانگیرم که مرا به خداوند متعال نزدیک گرداند  طلوع خورشید آن روز بر من مبارک نباشد.(محجة البیضاء ج1ص16)


قَالَ رَسُولُ اللهِ (ص) :  اِذا اَتَی عَلَیَّ یَومُُ لا اَزدادُ فِیهِ عِلماََ یُقَرِّبُنِی اِلَی اللهِ تَعالَی فَلا بارَکَ اللهُ لِی فِی طُلُوعِ شَمسِهِ اگر روزی بر من بگذرد که در آن دانشی فرانگیرم که مرا به خداوند متعال نزدیک گرداند  طلوع خورشید آن روز بر من مبارک نباشد.  (تفسیر مجمع البیان و نورالثقلین و صافی و تفسیر نمونه جلد 13 صفحه 316 ذَیل آیه 114 از سوره «طه» وَ قُلْ رَبِّ زِدْنی‏ عِلْماً)  ]


** امام صادق (ع) فرمود: إِذَا کَانَ‏ لَیْلَةُ اَلْجُمُعَةِ وَافَى‏ رَسُولُ اَللَّهِ ص‏ اَلْعَرْشَ وَ وَافَى‏ اَلْأَئِمَّةُ ع‏ مَعَهُ وَ وَافَیْنَا مَعَهُمْ فَلاَ تُرَدُّ أَرْوَاحُنَا إِلَى أَبْدَانِنَا إِلاَّ بِعِلْمٍ مُسْتَفَادٍ وَ لَوْ لاَ ذَلِکَ لَأَنْفَدْنَا (هنگامی که شب جمعه می شود روح پاک پیامبر  (صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَآلهِ وَسَلَّمَ)
و ارواح ائمه (علیهم السلام ) و ما با آنها به عرش خدا می روند و ارواح ما به بدن ها باز نمی گردند مگر با علم و دانش تازه ای و اگر چنین نبود، علوم ما پایان می گرفت ))  کتاب الکافی جلد 1 کِتَابُ الْحُجَّة‏ بَابٌ فِی أَنَّ الْأَئِمَّةَ ع یَزْدَادُونَ فِی لَیْلَةِ الْجُمُعَة ( بحار ج 26 ص 62. -تفسیر نور الثقلین جلد 3 صفحه 397 - تفسیر نمونه جلد 13 صفحه 315 ).






تصاویر متحرک از گل و دسته گلهای زیبا (2)

***نسیم معرفت***


به نام خدا


***اصول پانزده گانه در بحث های سیاسی و ...


دربحث های سیاسی و غیر سیاسی توهین  ممنوع است.

 با توجه به قدرت تعقل و تفکر و تحلیلی که خداوند به انسان داده  وبا عنایت به اینکه آدمی ذاتا اهل جستجو و کنکاش است روی این جهت بحث های سیاسی و علمی و پرسشگری در باره مسایل مختلف یکی از خصیصه ها و ویژگی های جداناپذیر  برای انسان ها است و انسان ها حق دارند جهت درک حقایق در مقوله های مختلف به بحث و بررسی بپردازند . گسترش علوم  در رشته های گوناگون در اعصار و امصار مختلف  محصول و نتیجه همین خصوصیتی است که به آن اشاره نمودم . بحث و مباحثه و مناظره و مذاکره و.... همه اینها باید در راستای رشد و تعالی روحی و فکری و معنوی انسان باشد . یکی از سنت های بسیار پسندیده و زیبا در حوزه های علمیه  بحث و مباحثه است که اهل علم و طلاب دینی هر درسی را که از محضر استاد فرا می گیرند با هم به مباحثه می پردازند و این کار سبب تقویت و  توانمندی در امور علمی و تحقیقی می گردد و بُنیه ها و پایه های علمی مستحکم تر می شود . روش مباحثه در حوزه های علمیه یک کار منحصر به فرد است و بعدها برخی دانشگاه های معتبر دنیا نیز از این سنت اصیل و دیرینه حوزه های علمیه الگو برداری نمودند و استفاده می کنند.  طلاب و محصِّلین علوم دینی با اینکه بطور جدی وارد بحث و گفتگوی دوطرفه ویا چند طرفه می شوند  اما هیجگاه در مقام مباحثه و مذاکره  به هم توهین و تحقیر نمی کنند و در پی استیلاء طلبی و تفوُّق خواهی بر دیگری نیستند بطوری که طرف مقابل را تحقیر بنمایند بلکه برادرانه و خالصانه و برای خدا به مباحثات علمی می پردزاند و سعی می کنند که از مِراء و جدال و نزاع که موجب دل آزردگی و آفات دیگر است پرهیز کنند. البته ممکن است طلبه ای قواعد اخلاقی مباحثه را زیرپا بگذارد که حتما کارش مذموم و نادرست است.  این عمل و روشِ بحث و مباحثه حوزوی که دارای برکات زیادی هم می باشد  شایسته است که در محفل های سیاسی هم  جریان پیدا کند و سیاسیون ما هم  برادرانه و مخلصانه جهت رشد فکری و روشن شدن حقایق ، با هم مباحثه طلبگی بنمایند و قواعد واصول اخلاقی و شرعی مباحثه را هم رعایت کنند . در بحث های سیاسی که معمولا همراه با تنش و کشمکش و حساسیت است  رعایت نکات و اصول اخلاقی  لازم تر وضروری تر به نظر می رسد . بحث های سیاسیِ هدفمند ، بسیار مطلوب و خوب است اما هیچگاه نباید حریم حرمت افراد و منزلت آنها شکسته گردد. بحمدالله  سیاسیون و انقلابیون ما مسلمانند و قرآن کریم هم به عنوان نسخه شفابخش آنها را دعوت به خوبی ها و صلح و صفا و برادری و.... می نماید. در آیه 11 از سوره حُجُرات آمده است :
 یَآ أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ لَا یَسْخَرْ قَوْمٌ مِّن قَوْمٍ عَسَى‏ أَن یَکُونُواْ خَیْراً مِّنْهُمْ وَلَا نِسَآءٌ مِّن نِّسَآءٍ عَسَى‏ أَن یَکُنَّ خَیْراً مِّنْهُنَّ وَلَا تَلْمِزُواْ أَنفُسَکُمْ وَلَا تَنَابَزُواْ بِالْأَلْقَابِ بِئْسَ الِاسْمُ الْفُسُوقُ بَعْدَ الْإِیمَانِ وَمَن لَّمْ یَتُبْ فَأُوْلَئِکَ هُمُ الظَّالِمُونَ

اى کسانى که ایمان آورده ‏اید مبادا گروهى (از شما) گروهى دیگر را مسخره کنند، چه بسا که مسخره ‏شدگان بهتر از مسخره ‏کنندگان باشند و زنان نیز، زنان دیگر را مسخره نکنند، شاید که آنان بهتر از اینان باشند و در میان خودتان عیب‏جویى نکنید و یکدیگر را با لقب ‏هاى بد نخوانید. (زیرا) فسق(نام والقاب کفر آمیز و زشت) پس از ایمان، بد رسمى است، (و سزاوار شما نیست.) و هرکس (از این اعمال) توبه نکند، پس آنان همان ستمگرانند.

به نظر بنده همین یک آیه برای رعایت ادب واخلاق برای همه ما در مقامِ مباحثات سیاسی و مانند آن کفایت می کند. امیدوارم که خداوند همه مارا از لغزشگاه ها  و لغزش ها محافظت فرماید.


 اصول پانزده گانه در بحث های سیاسی و ...


اصل یکُم :  سلام کردن به یکدیگر

اصل دوم :  رعایت احترام و ادب در کلام

اصل سوّم :  مشخّص بودن موضوع و محدوده و هدفِ بحث

اصل چهارُم :  موضوعِ بحث باید مهم و قابل توجه باشد.

اصل پنجم : بحث ها  براساس حقیقت طلبی  و روشن شدنِ واقعیت و حقیقت مسئله باشد

اصل ششم :  نفی و اثباتِ موضوعِ بحث باید  براساس شواهد مسلَّم و یا استنادِ مُعتبر و متکی بر استدلال عقلی یا شرعی یا قانونی یا عرفی یا وجدانی و فطری باشد

اصل هفتم : پرهیز از بحث های حاشیه ای که ارتباطی به موضوعِ بحث ندارد

اصل هشتم : توجه و دقّت در مطالب و گفته هایِ طرفِ مقابل

اصل نُهُم : اجتناب از تعصُّب های حزبی و گروهی و مانند آن

اصل دهُم : پرهیز از اِتّهام زنی ها و برچسب های ناروا و تخریب و توهین نسبت به یکدیگر

اصل یازدهُم : اجتناب از تحکُّم و  دُگم اندیشی و جزم گراییِ مذموم و غیر منطقی

اصل دوازدهُم : دوری از  تنش و پرخاشگری و لجاجت و لج بازی در مقام بحث

اصل سیزدهُم : رعایت انصاف و وجدان در مقام بحث ( توجه شود که منظورم قاعده عدل و انصاف نیست )

اصل چهاردهُم : نتیجه گیری از بحث های مطرح شده

اصل پانزدهُم:  تسلیم در برابر سخن حق


سوم شهریور 1395 ه.ش


سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی



**حضرت آیت الله سید اصغر سعادت میرقدیم لاهیجی





تصاویر متحرک از گل و دسته گلهای زیبا (2)

 

***نسیم معرفت***

 

*** قرآن مایه حیات است- قرآن وعترت همیشه باهمند

 

عَلَیکُم بِکِتابِ اللهِعَلَیکُم بِالقُرآنِ


تَمَسَّک^  اَیُّهَا المُسلِم^  بِقُرآنِِ کِتابِ الله^

تَدَبّر^ فِیهِ  وَ استَفهِم^  بِقُرآنِِ کِتابِ الله^


کِتابُ المُصطَفی حقُُّ کِتابُُ اِسمُهُ الفُرقان^

خُذِ الحَقّ^ وَاترُکِ الباطِل^ اَلایا طالِبَ القُرآن^


کِتابُ المُصطَفی  نُورُُ   وَ یَهدِی لِلَّتی اَقوَم^

کِتابُُ   کُلُّهُ خَیرُُ     فَعَظِّم^  قَدرَهُ   فَافهَم^


شِفاءُ کُلِّ اَمراضِِ  کَأَمثالِ الحَسَد^ وَالغِلّ^

اَلا وَاستَشفِ بِالقُرآن^   اَلا یا اَیُّهَا العاقِل^


وَ کُن^ فِی خِدمَةِ القُرآن^ مَعَ الأِخلاصِ وَالأیمان^

وَ لاتَغفُل^ عَنِ الُقُرآن تَکُن^ فِی مَعرَضِ الخُسران^


حَیاةُ القَلبِ بِالقُرآن^     حَیاةُ القَلبِ بِالقُرآن^

فَرَتِّل^ وَاقرَءِ القُرآن^     اَلا یا اَیُّهَا الأِنسان^


لِکُلِّ العَصرِ والدَّوران^     جَدیدُُ هذَا القُرآن^

وَلا یَأتِیهِ فِی الماضِی وَ لا فِیما یَجِی البُطلان^


کِتابُ اللهِ    وَالعِترة^   مَعا ََ     کانا   فَلایَخفَی

یَکُونانِ مَعاََ   اَیضا  بِهِ   قالَ النَّبِیّ^     یَرضَی


هذه الأَشعار مِنَ السیّد اَصغَر السَّعادت المیرقَدیم الاهیجی

 

ای مسلمان تمسُّک کن و چنگ بزن به قرآن که کتاب خداوند است

تدبُّر و اندیشه کن در آن و طلب فهم نما بواسطه قرآنی که کتاب خداوند است


کتاب حضرت محمد مصطفی(ص) حق است کتابی که نام دیگرش فُرقان (جداکننده حق از باطل)  است

ای طالب قرآن ، حق را بگیر و باطل را رها ساز


کتاب حضرت محمد مصطفی(ص)  نور است  و به راهی استوار و مستحکم دعوت می نماید

کتابی که  سراسرش  پر از خیر و برکت است پس قدر و منزلتش را بزرگ دان و بفهم


قرآن شفای همه بیماری های روحی و قلبی مانند حسد و کینه و کفر ونفاق و ...  است 

ای  عاقل  شفای خود را در قرآن جستجو نما .


بااخلاص و ایمان در خدمت قرآن کریم باش

و از قرآن غافل مشو که در معرض خسران و زیان و ضرر قرار می گیری


حیات و زنده بودن دل به قرآن است . حیات و زنده بودن دل به قرآن است

پس ای انسان  برای حیات و زنده نگهداشتن دل خود قرآن را با ترتیل قرائت نما


این قرآنی که در اختیار ما است برای همه اعصار و دوران ها تازگی و طراوت دارد

قرآن کتابی است که نه در عصر نزولش و نه بعد از آن (نه در گذشته و نه در آینده )  باطلی درآن رخنه نمی کند.


پس مخفی نماند و متوجه باش که قرآن  و عترت از گذشته با هم بودند

و باز هم همیشه باهم خواهند بود و پیامبر(ص) همین پیوند و باهم بودنِ قرآن و عترت را فرمود و به همین امر راضی و خشنود می شود .( واگر کسی بین قرآن و عترات جدایی افکند پیغمبر(ص) را ناخشنود کرده است )

 

این اشعار از سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی  می باشد










 

 



<   <<   6      
.: Weblog Themes By Pichak :.



بازدید امروز: 236
بازدید دیروز: 74
کل بازدیدها: 246270

تمامی حقوق این وبلاگ محفوظ است | طراحی : پیچک

  • خرید رپورتاژ آگهی دائمی | خرید رپرتاژ آگهی
  •