زندگی یعنی:  بخند هر چند که  غمگینی.ببخش هرچند که  مسکینی .  فراموش کن هرچندکه دلگیری . آری اینگونه

 **جریان روشنفکری بیمار(کلیک)

***نسیم معرفت**

 

به نام خدا


توجه توجه


یک آقایی که مغز روشنفکری دارد وخود را هم مسلمان می داند در یکی از گروه ها متن زیر را داده که بنده نیز به تناسب پاسخ گفتم:


برهنگی زنان را دیدند

وفریاد کشیدند!!!

عجبا از دیندارانی که

پاهای برهنه کودک شهرم را می بینند

وخفه خون می گیرند!!!

شاید هیچ زمانی دیگری نفهمند که گناه

برهنگی را

به پای برهنگان می نویسند

و گناه پاهای برهنه را

به پای سردمدارانش!!!

  [« مجله شعر و عکس ناب»   langhrod52@ ]

 

 

واما  پاسخ بنده  :


با سلام واحترام


برهنگی زنان را دیدند و بی تفاوت و بی تعهد از کنارش عبور کردند .

عجبا از مسلمان نماهایی که منکَرات مسلَّم و غیر قابل انکار را می بینند

ولی گویا مردگانی هستند که « گویا »  نیستند

و یا همانند گنگ هایند که قدرت سخن ندارند .

در حق چنین کسانی مولا امیرالمؤمنین (علیه السلام)

در خطبه 86 از نهج البلاغه فیض الاسلام چنین فرمودند :

.... آنها مردگانی در جمع زندگانند....

آنها شاید هیچ زمانی درک نکنند که اهمال و کوتاهی

در برابر هر وظیفه و تکلیفی به همان اندازه مؤاخذه الهی را در پی دارد 

خواه بی توجهی به برهنگی زنان ویا بی اعتنایی به پابرهنگان.

مَثَل اینان مَثَل حیوان اَعوَر ماند که ناقص بیند لاجرم دچار خسران شود ...

 


 **جریان روشنفکری بیمار(کلیک)


**...متاسقانه از اول قشر روشنفکر ما بیمار،وابسته به غرب و بی ایمان متولد شدند.

مقام معظم رهبری حضرت آیت الله خامنه ای

***************************************************************

واما خطبه 86 از نهج البلاغه :


عِبَادَ اللَّهِ إِنَّ مِنْ أَحَبِّ عِبَادِ اللَّهِ إِلَیْهِ عَبْداً أَعَانَهُ اللَّهُ عَلَى نَفْسِهِ فَاسْتَشْعَرَ الْحُزْنَ وَ تَجَلْبَبَ الْخَوْفَ فَزَهَرَ مِصْبَاحُ الْهُدَى فِی قَلْبِهِ وَ أَعَدَّ الْقِرَى لِیَوْمِهِ النَّازِلِ بِهِ فَقَرَّبَ عَلَى نَفْسِهِ الْبَعِیدَ وَ هَوَّنَ الشَّدِیدَ نَظَرَ فَأَبْصَرَ وَ ذَکَرَ فَاسْتَکْثَرَ وَ ارْتَوَى مِنْ عَذْبٍ فُرَاتٍ سُهِّلَتْ لَهُ مَوَارِدُهُ فَشَرِبَ نَهَلًا وَ سَلَکَ سَبِیلًا جَدَداً قَدْ خَلَعَ سَرَابِیلَ الشَّهَوَاتِ وَ تَخَلَّى مِنَ الْهُمُومِ إِلَّا هَمّاً وَاحِداً انْفَرَدَ بِهِ فَخَرَجَ مِنْ صِفَةِ الْعَمَى وَ مُشَارَکَةِ أَهْلِ الْهَوَى وَ صَارَ مِنْ مَفَاتِیحِ أَبْوَابِ الْهُدَى وَ مَغَالِیقِ أَبْوَابِ الرَّدَى قَدْ أَبْصَرَ طَرِیقَهُ وَ سَلَکَ سَبِیلَهُ وَ عَرَفَ مَنَارَهُ وَ قَطَعَ غِمَارَهُ وَ اسْتَمْسَکَ مِنَ الْعُرَى بِأَوْثَقِهَا وَ مِنَ الْحِبَالِ بِأَمْتَنِهَا فَهُوَ مِنَ الْیَقِینِ عَلَى مِثْلِ ضَوْءِ الشَّمْسِ قَدْ نَصَبَ نَفْسَهُ لِلَّهِ سُبْحَانَهُ فِی أَرْفَعِ الْأُمُورِ مِنْ إِصْدَارِ کُلِّ وَارِدٍ عَلَیْهِ وَ تَصْیِیرِ کُلِّ فَرْعٍ إِلَى أَصْلِهِ مِصْبَاحُ ظُلُمَاتٍ کَشَّافُ عَشَوَاتٍ مِفْتَاحُ مُبْهَمَاتٍ دَفَّاعُ مُعْضِلَاتٍ دَلِیلُ فَلَوَاتٍ یَقُولُ فَیُفْهِمُ وَ یَسْکُتُ فَیَسْلَمُ قَدْ أَخْلَصَ لِلَّهِ فَاسْتَخْلَصَهُ فَهُوَ مِنْ مَعَادِنِ دِینِهِ وَ أَوْتَادِ أَرْضِهِ قَدْ أَلْزَمَ نَفْسَهُ الْعَدْلَ فَکَانَ أَوَّلَ عَدْلِهِ نَفْیُ الْهَوَى عَنْ نَفْسِهِ یَصِفُ الْحَقَّ وَ یَعْمَلُ بِهِ لَا یَدَعُ لِلْخَیْرِ غَایَةً إِلَّا أَمَّهَا وَ لَا مَظِنَّةً إِلَّا قَصَدَهَا قَدْ أَمْکَنَ الْکِتَابَ مِنْ زِمَامِهِ فَهُوَ قَائِدُهُ وَ إِمَامُهُ یَحُلُّ حَیْثُ حَلَّ ثَقَلُهُ وَ یَنْزِلُ حَیْثُ کَانَ مَنْزِلُهُ . وَ آخَرُ قَدْ تَسَمَّى عَالِماً وَ لَیْسَ بِهِ فَاقْتَبَسَ جَهَائِلَ مِنْ جُهَّالٍ وَ أَضَالِیلَ مِنْ ضُلَّالٍ وَ نَصَبَ لِلنَّاسِ أَشْرَاکاً مِنْ حَبَائِلِ غُرُورٍ وَ قَوْلِ زُورٍ قَدْ حَمَلَ الْکِتَابَ عَلَى آرَائِهِ وَ عَطَفَ الْحَقَّ عَلَى أَهْوَائِهِ یُؤْمِنُ النَّاسَ مِنَ الْعَظَائِمِ وَ یُهَوِّنُ کَبِیرَ الْجَرَائِمِ یَقُولُ أَقِفُ عِنْدَ الشُّبُهَاتِ وَ فِیهَا وَقَعَ وَ یَقُولُ أَعْتَزِلُ الْبِدَعَ وَ بَیْنَهَا اضْطَجَعَ فَالصُّورَةُ صُورَةُ إِنْسَانٍ وَ الْقَلْبُ قَلْبُ حَیَوَانٍ لَا یَعْرِفُ بَابَ الْهُدَى فَیَتَّبِعَهُ وَ لَا بَابَ الْعَمَى فَیَصُدَّ عَنْهُ وَ ذَلِکَ مَیِّتُ الْأَحْیَاءِ . فَأَیْنَ تَذْهَبُونَ وَ أَنَّى تُؤْفَکُونَ وَ الْأَعْلَامُ قَائِمَةٌ وَ الْآیَاتُ وَاضِحَةٌ وَ الْمَنَارُ مَنْصُوبَةٌ فَأَیْنَ یُتَاهُ بِکُمْ وَ کَیْفَ تَعْمَهُونَ وَ بَیْنَکُمْ عِتْرَةُ نَبِیِّکُمْ وَ هُمْ أَزِمَّةُ الْحَقِّ وَ أَعْلَامُ الدِّینِ وَ أَلْسِنَةُ الصِّدْقِ فَأَنْزِلُوهُمْ بِأَحْسَنِ مَنَازِلِ الْقُرْآنِ وَ رِدُوهُمْ وُرُودَ الْهِیمِ الْعِطَاشِ أَیُّهَا النَّاسُ خُذُوهَا عَنْ خَاتَمِ النَّبِیِّینَ ( صلى الله علیه وآله ) إِنَّهُ یَمُوتُ مَنْ مَاتَ مِنَّا وَ لَیْسَ بِمَیِّتٍ وَ یَبْلَى مَنْ بَلِیَ مِنَّا وَ لَیْسَ بِبَالٍ فَلَا تَقُولُوا بِمَا لَا تَعْرِفُونَ فَإِنَّ أَکْثَرَ الْحَقِّ فِیمَا تُنْکِرُونَ وَ اعْذِرُوا مَنْ لَا حُجَّةَ لَکُمْ عَلَیْهِ وَ هُوَ أَنَا أَ لَمْ أَعْمَلْ فِیکُمْ بِالثَّقَلِ الْأَکْبَرِ وَ أَتْرُکْ فِیکُمُ الثَّقَلَ الْأَصْغَرَ قَدْ رَکَزْتُ فِیکُمْ رَایَةَ الْإِیمَانِ وَ وَقَفْتُکُمْ عَلَى حُدُودِ الْحَلَالِ وَ الْحَرَامِ وَ أَلْبَسْتُکُمُ الْعَافِیَةَ مِنْ عَدْلِی وَ فَرَشْتُکُمُ الْمَعْرُوفَ مِنْ قَوْلِی وَ فِعْلِی وَ أَرَیْتُکُمْ کَرَائِمَ الْأَخْلَاقِ مِنْ نَفْسِی فَلَا تَسْتَعْمِلُوا الرَّأْیَ فِیمَا لَا یُدْرِکُ قَعْرَهُ الْبَصَرُ وَ لَا تَتَغَلْغَلُ إِلَیْهِ الْفِکَرُ . و منها : حَتَّى یَظُنَّ الظَّانُّ أَنَّ الدُّنْیَا مَعْقُولَةٌ عَلَى بَنِی أُمَیَّةَ تَمْنَحُهُمْ دَرَّهَا وَ تُورِدُهُمْ صَفْوَهَا وَ لَا یُرْفَعُ عَنْ هَذِهِ الْأُمَّةِ سَوْطُهَا وَ لَا سَیْفُهَا وَ کَذَبَ الظَّانُّ لِذَلِکَ بَلْ هِیَ مَجَّةٌ مِنْ لَذِیذِ الْعَیْشِ یَتَطَعَّمُونَهَا بُرْهَةً ثُمَّ یَلْفِظُونَهَا جُمْلَةً .
ترجمه:
بندگان خدا، محبوبترین بندگان در پیشگاه خداوند بنده‏اى است که خداوند به تسلّط بر نفسش او را یارى داده، پس اندوه را شعار خود کرده، و خوف از عذاب را تن پوش خویش، از این رو چراغ هدایت در دلش روشن شده، و طاعت و عمل براى روز مرگ آماده کرده، پس روز قیامت را بر خود نزدیک، و سختى را بر خویش آسان نموده است. اندیشه کرد و بینا شد، یاد حق کرد و کوشش بیشتر نمود، از آب گواراى معنى که راههاى ورودش براى او هموار شده بود سیراب شد، و با اولین بار نوشیدن هم سیراب گشت، و به راه راست و هموار رفت. لباسهاى شهوات را از وجودش به در آورد، و از تمام غم‏ها جز غم طلب رضاى دوست خالى شد، در نتیجه کور دلى و مشارکت ارباب هوا بیرون آمد، و وجودش کلید درهاى هدایت و قفل ابواب ضلالت شد. راهش را شناخت، و وارد سلوک مسیر حق شد، نشانه‏هاى هدایت را فهمید، و دریاهاى خطرات را پیمود و پشت سر گذاشت، از دستاویزها به استوارترین، و از ریسمانها به محکم‏ترین آنها چنگ زد، و در یقین به مانند روشنى آفتاب است. در بلندترین امور، وجود خود را براى خدا قرار داده، از دستگیرى واردان و پاسخ اهل سئوال، و برگرداندن هر فرعى به اصلش. او چراغ تاریکى‏ها، کاشف امور مشتبهه، کلید مبهمات، دفع کننده مشکلات، و راهنماى بیابانهاى گمراهى است. مى‏گوید و مى‏فهماند، ساکت مى‏شود و سالم مى‏ماند. عملش را براى خدا خالص کرد و خدا هم او را براى خود اختیار نمود، پس او از معادن دین خدا، و میخ‏هاى زمین اوست. خود را ملزم به عدالت کرد، و اوّل عدلش نفى هوا از نفس خود است. حق را وصف مى‏کند و خود به آن عمل مى‏نماید. براى خیر نهایتى نمى‏گذارد مگر اینکه انجامش را قصد مى‏کند، و آن را در جایى گمان نمى‏برد مگر آنکه به دنبالش مى‏رود. عنانش را به دست قرآن داده، و قرآن رهبر و پیشواى اوست. فرود مى‏آید آنجا که بار و بنه قرآن فرود آید، و منزل مى‏گیرد آنجا که قرآن منزل کند. و دیگرى خود را دانشمند نامیده ولى دانشمند نیست، جهالتهایى از جاهلان، و گمراهیهایى از گمراهان به دست آورده، و دامهایى از ریسمانهاى فریب و گفتارهاى مزوّرانه براى مردم نصب کرده، قرآن را بر آراء خود تطبیق داده، و حق را بر اساس هواى خود تفسیر نموده، مردم را از خطرات بزرگ ایمنى مى‏دهد، و گناهان کبیره را آسان جلوه مى‏دهد. مى‏گوید: از شبهات خود دارم، ولى در آنها افتاده. و اعلام مى‏کند که از بدعتها کنارم، ولى در بستر بدعتها خوابیده. صورت صورت انسان است، و قلب قلب حیوان. آگاه به هدایت نیست تا از آن پیروى کند، و آشناى به گمراهى نیست تا از آن دست بردارد. این چنین آدمى مرده‏اى است در میان زنده‏ها. اى مردم به کجا مى‏روید و شما را به کجا برمى‏گردانند در حالى که پرچمهاى هدایت بر پاست، و نشانه‏ها واضح است، و علامت درستى منصوب است. چه جایى شما را سرگردان کرده‏اند بلکه چگونه متحیّرید و حال اینکه عترت پیامبرتان در میان شماست، آنان زمامداران حق، و نشانه‏هاى دین، و زبانهاى صدق‏اند. پس آنان را به بهترین منازل قرآن (که قلب است) فرود آورید، و همانند ورود شتران تشنه بر چشمه آب بر ایشان وارد شوید. اى مردم، این سخن را از خاتم انبیاء صلّى اللّه علیه و آله و سلّم بگیرید: «مى‏میرد کسى که از ما مرده ولى مرده نیست، و کهنه مى‏شود از ما آن که کهنه مى‏شود ولى کهنه نیست.» پس نسبت به آنچه آگاه نیستید اظهار نظر نکنید، زیرا اکثر حق در همان چیزى است که شما انکار مى‏کنید. معذور دارید کسى را که شما را بر او حجّتى نیست، و آن منم. آیا در میان شما به ثقل اکبر (قرآن) عمل نکردم و ثقل اصغر (عترت) را در میان شما نگذاشتم پرچم ایمان را در میانتان نصب کردم، و بر حدود حلال و حرام آگاهتان نمودم، و بر شما از عدالت خود لباس عافیت پوشاندم، و با گفتار و عمل خویش سفره معروف را برایتان پهن کردم، و کرائم اخلاقى خود را به شما نمایاندم. پس رأى خود را در آنچه چشم عقل قعرش را درک مى‏کند اندیشه به آن راه ندارد به کار نبرید. تا اینکه گمان کننده گمان مى‏کند دنیا بسته به بنى امیه است، سودش را به آنان مى‏رساند، و بر آب پاکیزه خود واردشان مى‏نماید، و تازیانه و شمشیرشان از این امت برداشته نمى‏شود پندار این گمان کننده دروغین است، بلکه حکومت بنى امیه و لذت عیش آنان مانند آبى است که اندکى مى‏چشند، سپس تمام آن را از دهان بیرون مى‏ریزند






برچسب ها : آنها مردگانی در جمع زندگانند  , روشنفکری بیمار (گیلان نشاط)  ,