***نسیم معرفت***
** از صفحه21 تا ص 30 از کتاب ( انسان مجموعه ای از جهان ، اثر مرحوم علامه حکیم زین العابدین عسکری گیلانی لشت نشایی ) :
به نام خدا
** امتیازات وفرق های بین انسان وحیوان
( مرحوم حکیم عسکری گیلانی لشت نشایی)
بی شک فرق و امتیازات زیاد وبسیاری از جهت خصوصیات و اطلاعات و بینش و آگاهی ها و اهداف و خواسته ها ، ما بین انسان و حیوانات موجود است . بنده با توجهاتِ خداوندِ مَنّان ، آن مقدار از امتیازات و تفاوت های بین این دو را که لازم است در اینجا بیان می کنم :
1- انسان دارای عقل مُحیطی است که مُدرِکِ حقایق اشیاء ، به طور کلی و جزیی است لکن عقل حیوان اشیاء را فقط به نحو جزیی درک می کند و اصلا کلی و کلیت را نمی فهمد . درک و شناخت به امور کلی ندارد .
2- توحید انسان گذشته از اینکه فطری است ( قوله تعالی : فَأَقِمْ وَجْهَکَ لِلدِّینِ حَنیفاً فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْها لا تَبْدیلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذلِکَ الدِّینُ الْقَیِّمُ وَ لکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لا یَعْلَمُونَ سوره روم آیه 30 . پس روی خود را متوجّه آیین خالص پروردگار کن! این فطرتی است که خداوند ، انسانها را بر آن آفریده دگرگونی در آفرینش الهی نیست این است آیین استوار ولی اکثر مردم نمی دانند! ) ( قوله تعالی : وَ لَئِنْ سَأَلْتَهُمْ مَنْ خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ وَ سَخَّرَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ لَیَقُولُنَّ اللَّهُ فَأَنَّی یُؤْفَکُونَ. سوره عنکبوت آیه 61 . و هر گاه از آنان بپرسی: «چه کسی آسمانها و زمین را آفریده ، و خورشید و ماه را مسخّر کرده است؟» می گویند: «اللَّه»! پس با این حال چگونه آنان را ( از عبادت خدا ) منحرف می سازند؟! ) .
قدرت بر استدلالِ توحید و برهان و مکاشفه را هم دارد ، و «اَلطُّرُقُ اِلَی اللّهِ بِعَدَدِ اَنفاسِ الخَلایِقِ » به روی او باز است و به راه های مختلف می تواند به یگانگی ذاتِ اقدسِ اَحَدِیَّت راه پیدا کند و راه شناخت برای او به طُرُقِ متعدد امکان دارد ، برخلاف حیوانات که تمام راه ها به رویش بسته است و امکان رفتن از این راه های مختلف برایش میسّر و ممکن نیست جز توحید فطری و غریزی .
[محى الدین ابن عربى، در الفُتُوحات المَکِّیَّة، ج: 2 ص: 317 و 411. تصریح مىکند که این سخن ( اَلطُّرُقُ اِلَی اللّهِ بِعَدَدِ اَنفاسِ الخَلایِقِ) از جملات به کار رفته توسط «اَهلُ الله» است و جمله را نیز با اندکى تغییر با متن به صورت «اِنَّ الطُّرُقَ اِلَى اللِه عَلَى عَدَدِ اَنفاسِ الخَلائِقِ» نقل مىکند. اما عارف محقق سید حیدر آملى جمله را روایتى از پیامبر گرامى اسلام (صلى الله علیه و آله و سلم) مىداند. جامع الاسرار و منبع الانوار، ص: 8 و 121 .]
3- انسان دارای قوه تحلیل و بررسی است . می تواند قضایا و مشکلات و مسائل را موشکافی و تحلیل کند . غوامض امور و رموزِ مُهِمّات را با تفکر و اندیشه توضیح دهد و نظریات را بوسیله بدیهیّات کشف و کسب نماید و ابزار زندگانی و وسایل حیاتی خویش و مسکن و آسایشِ خود را به دلخواهِ خویش تغییر و تحوّل دهد و هر روز زندگانی نو و جدیدی برای خود ایجاد نماید و موانع وعویصه های لایَنحَلّ را دفعة و یا تدریجا به مرور ایام حل و آسان سازد . می تواند وسائل و آلات مصنوعی و پیوندی از قبیل دست و پای مصنوعی و پیوند قلب و کُلیه برای خود تهیه نماید و در مواقع لزوم و ضروری از آن استفاده کند برخلاف حیوان که هیچ نوع قدرتی براینها ندارد و تحلیل و بررسی در او مرده است و اینها را درک نمی کند . مثلا شیری که در دام بیفتد قدرت فکری و اندیشه برای رهایی از دام را ندارد و یا اگر شاخ گاو یا حیوان دیگری در جنگ شکسته شود هیچ نوع اندیشه برای چاره جویی ندارد که مثلا یک شاخ مصنوعی از آهن و غیره بسازد تا در مواقع اضطرار از خود دفاع نماید بلکه با بی شاخی و نقص عضو تا آخر عمر می سازد ، نه از کسی شکایت و نه به کسی حکایت می کند .
4- ابزار و مآخذ و وسائل برای اقتناص و اصطیادِ علوم و شبکه اطلاعاتی برای انسان باز و وسیع است و از طُرُق مختلف و راه های متعدد می تواند کسب دانش و معرفت کند اعم از حواس خمسه ظاهره و باطنه و عقل . به استثنای عقل که ابزاری است برای اطلاعات کلیّات ، مجموعا ده تا حسّ برای انسان شماره کرده اند که هرکدام از اینها پلیس و جاسوسانی هستند در امور جزیی برای آن و عهده دار اطلاعات بخصوص هستند . هیچ کدام از اینها هیچوقت از پیام رسانی و از پست وظیفه و محل کارشان تخطّی و تخلف نمی کنند و کارشان را کما هو حَقُّه انجام می دهند . یعنی در واقع و نفس الأمر ، انسان ، محسوسات و معقولات را با ابزار حسی و عقلی درک می کند بخلاف حیوان که شبکه اطلاعاتیش مُضَیًّق و محدود و منحصر به حواس خمسه ظاهره و وهم و خیال است که درک جزییات می کند و از عالَم معنی و معقولات نزدش خبری نیست . حَیَوان را خبر از عالم انسانی نیست .
خفتگان را چه خبر زمزمه مرغ سحر؟
حَیَوان را خبر از عالم انسانی نیست
از شیخ اجلّ سعدی شیرازی
5- انسان یا جهان صغیر دارای دوبُعد بوده و جهان یا انسان کبیر هم دوبُعد دارد و احکام اسلام برای تنظیم و اصلاح هردوبُعد آمده است بُعد ظاهری و بُعد باطنی ، حسّی و عقلی ، مادی و معنوی ، لکن دستورات الهی بُعد دنیا را قَنطره و وسیله و آلت و ابزار برای آخرت قرار داده و آخرت را هدف و مقصد و غایت . قوله تعالی : وَ ابْتَغِ فیما آتاکَ اللَّهُ الدَّارَ الْآخِرَةَ وَ لا تَنْسَ نَصیبَکَ مِنَ الدُّنْیا وَ أَحْسِنْ کَما أَحْسَنَ اللَّهُ إِلَیْکَ وَ لا تَبْغِ الْفَسادَ فِی الْأَرْضِ إِنَّ اللَّهَ لا یُحِبُّ الْمُفْسِدینَ. سوره قصص آیه 77 . به هرچیزی که خدا به تو عطا کرده ( از قُوا و نعمت های دنیا ) بکوش تا سعادت دار آخرت تحصیل کنی و بهراه ات را هم از ( نِعَم) دنیا فراموش مکن و تا توانی نیکی کن چنانکه خدا به تو نیکویی و احسان کرده و هرگز در روی زمین فتنه برمینگیز که خدا مفسدان را دوست نمی دارد . و در حدیث است (اَلدُّنْیا مَزْرَعَةُ الآخِرَةِ) . خواسته های انسان دوبُعدی است و با هر دوبُعد پیش می رود بخلاف حیوان که خواسته هایش فقط یک بُعدی و بُعد مادی است که جز چریدن و نشخوار کردن و شکم پر کردن و شهوت و لذتِ فانیه و داثِره ، هدفی و مقصدی ندارد و به هیچ دارای آرمان و خواسته های خود نیست .
6- نظر انسان ( براساس فطرت پاکش و ... ) در افاده و افاضه و نفع رسانی عمومی است . یعنی نظر بر رفاه عموم مردم دارد و قانون گذاریش برای عالَمِ ناس است و برای عموم وضع می شود و کلیت در وضع قانون منظور است برخلاف حیوان که قانونش قانون صحرا و جنگل است و نفعش بالذّات جزیی و فردی است ، دارای کلیت و عمومیت نیست و محدود و مربوط به محیط زیست و زندگانی مکانی و زمانی اوست و با بیرون از محیط زندگانی خود سر وکاری ندارد .
7- انسان اصل و زیر بنا و به منزله مرکز جهان هستی و واسطه در فیض و ایجاد سایر موجودات امکانی است . در حدیث قدسی چنین آمده است : "قال الله تبارک و تعالی : لَولاک لَما خَلَقتُ الأَفلاکَ . ( ای پیامبر ص) اگر تو نبودی هر آینه افلاک را خلق نمی کردم . ودر دعای عدیله راجع به حضرت مهدی ( علیه السلام) است :بِبَقَائِهِ بَقِیَتِ الدُّنْیَا وَ بِیُمْنِهِ رُزِقَ الْوَرَى وَ بِوُجُودِهِ ثَبَتَتِ الْأَرْضُ وَ السَّمَاءُ وَ بِهِ یَمْلَأُ اللَّهُ الْأَرْضَ قِسْطاً وَ عَدْلاً بَعْدَ مَا مُلِئَتْ ظُلْماً وَ جَوْراً. به باقی بودن حضرت مهدی ( علیه السلام) باقی است دنیا و به یُمن مَیمنتش روزی داده می شود ماورای او و به واسطه وجودش ثابت و برقرار است زمین و آسمان و به واسطه او پُر می کند خداوند زمین را از حیث عدل وداد بعد از اینکه پُرشد زمین از حیث ظلم و ستم . وایضا ( در حدیث آمده ) : لَوْ لَا الْحُجَّةُ لَساخَتِ الْأَرْضُ بِاَهْلِها. اگر نبود حجت ( اعم از انبیاء و اوصیاء علیهم السلام ) هر آینه فرو می گیرد زمین اهلش را . و بقیه موجودات امکانی بالنسبه به انسان رو بنا و فرع اند و به منزله محیطِ مرکز جهان هستی به شما می آیند .
[ لَوْ لَا الْحُجَّةُ لَساخَتِ الْأَرْضُ بِاَهْلِها. به این مضمون در اصول کافی کتاب الحجه ص 177ـ179 هفده روایت نقل شده است از جمله این روایت: وَلَولا ما فِی الأَرضِ مِنّا لَساخَت بِأَهلِها: اگر از ما فردی در روی زمین نباشد، هر آینه زمین اهلش را فرو میبرد.]
8- علم و اطلاعات انسان به اشیاء از ظواهر آن می گذرد و به اعماق و بواطن آن نفوذ و گذر می کند و می خواهد به حقیقت و واقعیت اشیاء آن طور که هستند برسد . در حدیث نبوی (ص) است : رَبِّ اَرِنِی الأشیاءَ کَما هِیَ . پیغمبر اسلام (ص) از خداوند مجید می خواهد و طلب می کند پروردگارا بنمایان به ما اشیاء را آن طوری که هستند- برخلاف حیوان که دانشش سطحی است و با رنگ و ظواهر اشیاء سر وکار دارد و از این مرحله تجاوز نمی کند .
9- انسان اغلب اوقات ، اعمال و افعالش را از روی رویَّه(اندیشه ) و تدبیر و تفکر انجام می دهد ، قضایا و قیاساتی برآن مترتب می کند و نفع و ضرر و مآل آن را می سنجد و بررسی و عاقبت اندیشی می نماید ، مصلحت و غایت و فائده و عواقب کار را توجیه و تحلیل می کند و منظور دارد . چه بسا لذت اعمال و افعالش مرهون و معلول مصلحت و غایت کارش می باشد . برخلاف حیوان که در کار و عملش مصالح و مفاسد و غایت و فائده آن کار را منظور ندارد ، فقط به لذت آن کار نظر دارد و بس .
10- یکی از مراتب ما بین انسان و سایر حیوانات این است که خداوند مجید در باره انسان لفظ ( کَرَّمْنا ) را بکار برده و لفظ ( کَرَّمْنا ) در قرآن یک بار بیشتر نیامده ، آن هم در باره انسان . قوله تعالی : وَ لَقَدْ کَرَّمْنا بَنی آدَمَ وَ حَمَلْناهُمْ فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ وَ رَزَقْناهُمْ مِنَ الطَّیِّباتِ وَ فَضَّلْناهُمْ عَلی کَثیرٍ مِمَّنْ خَلَقْنا تَفْضیلاً سوره اِسراء آیه 70 . ما آدمیزادگان را گرامی داشتیم و آنها را در خشکی و دریا ، ( بر مَرکب های راهوار ) حمل کردیم و از انواع روزیهای پاکیزه به آنان روزی دادیم و آنها را بر بسیاری از موجوداتی که خلق کرده ایم ، برتری بخشیدیم.
در باره حیوانات چنین لفظی و آیه ای( در قرآن کریم) نیامده است . کرامت بنی آدم یا بواسطه انتساب به حضرت آدم ( علیه السلام ) است که اولین پیامبر خدا است یا بواسطه عقل کلّی است که خداوند در اینها به ودیعه گذاشت . در هر صورت حیوانات ، فاقد این دو و واجد عقل جزیی می باشند کما اینکه گذشت .
11- یکی دیگر از امتیازات انسان نسبت به سایر حیوانات ، اموری است که حیوان فاقد آن ها می باشد . اوّلا : به انسان تعلیم ِ اسماء شد . قوله تعالی : وَ عَلَّمَ آدَمَ الْأَسْماءَ کُلَّها ثُمَّ عَرَضَهُمْ عَلَی الْمَلائِکَةِ فَقالَ أَنْبِئُونی بِأَسْماءِ هؤُلاءِ إِنْ کُنْتُمْ صادِقینَ. قالُوا سُبْحانَکَ لا عِلْمَ لَنا إِلاَّ ما عَلَّمْتَنا إِنَّکَ أَنْتَ الْعَلیمُ الْحَکیمُ. سوره بقره آیه 31 و 32 . و (خداوند ) یاد داد به آدم همه اسماء را و آنگاه حقایق آن اسماء را در نظر فرشتگان پدید آورد و فرمود : اسماءِ اینان را بیان کنید اگر در ادعای خود صادقید . گفتند : منزّهی تو ما نمی دانیم جز آنچه را تو به ما تعلیم فرمودی ، تو دانا و حکیمی . ثانیا : به انسان تعلیم قرآن و بیان شد . قوله تعالی : الرَّحْمَنُ ?1? عَلَّمَ الْقُرْآنَ ?2? خَلَقَ الْإِنْسَانَ ?3? عَلَّمَهُ الْبَیَانَ ?4? . سوره الرحمن آیه 1 تا 4 . خدای مهربان تعلیم کرد قرآن را ، آفرید انسان را ، تعلیم کرد به انسان بیان را . ثالثا : به انسان شرح صدر داده شده . قوله تعالی : أَ لَمْ نَشْرَحْ لَکَ صَدْرَکَ . سوره انشراح آیه 1 آیا سینه ات را ( از علم و معرفت و ایمان ) توسعه و وسعت نبخشیدیم ؟ . رابعا : انسان مسجود ملائکه شد . قوله تعالی ..............
............... ادامه دارد ................... ادامه دارد .......... ......................
**امتیازات وفرق های بین انسان وحیوان
( سایت حکیم زین العابدین عسکری لشت نشایی)کلیک کنید
***********************************************************
**منظور از اینکه «دنیا مزرعه آخرت است» چیست؟
شرحی برحدیث الدنیا مزرعة الآخرة(رساله کوتاه از شهیدثانی)