سفارش تبلیغ
صبا ویژن

گیلان نشاط
 

محل درج آگهی و تبلیغات
 

نتیجه تصویری برای ری شهری

***نسیم معرفت***

** مصاحبه با حجت الاسلام والمسلمین محمد محمدی ری شهری - پرتال

* لطفاً بفرمایید حضرت امام قبل از دور? قیام چه نظرهایی در مورد روحانیت داشتند؟

 بسم الله الرحمن الرحیم. برخلاف پندار کسانی که مسئولیت روحانیت را در گذشته منحصر به تحصیل، تحقیق، تبیلغ و فتوا می دانستند، امام روحانیت را امانت داران اسلام و احکام الهی می دانستند و بر این باور بودن که روحانیت باید برای حفظ احکام الهی و اجرای و پیاده کردن آن در جامعه برنامه ریزی کند.

ایشان در سال 1350 خطاب به جمعی از روحانیون می فرمایند: «این طور نیست که تنها وظیف? شما تحصیل مشتی الفاظ و مفاهیم باشد بلکه حفظ اسلام و احکام اسلام است که به شما سپرده شده و شما امین وحی الهی هستید».

انبیای الهی و امامان معصوم امانت داران اصلی احکام الهی هستند، در زیارت جامع? کبیره، اهل بیت(ع) با عنوان «امناء الرحمن»  مخاطب قرار می گیرند. امام(ره) در زمان غیبت ولی عصر(عج) همین شأن را برای روحانیت قائل است.

این دیدگاه در واقع زمینه ساز نظام اسلامی بر مبنای ولایت فقیه و ورود روحانیت در مسائل سیاسی و حکومتی است. حفظ اسلام و احکام الهی بدون قدرت حکومتی امکان پذیر نیست.

امام در شرایطی که هیچ کس باور نمی کرد روحانیت با حمایت مردم بتواند حکومتِ ستم شاهی را ساقط کند و جمهوری اسلامی را تحقق دهد، در یک سخن رانی تاریخی در تبعیدگاهش نجف ـ که بعدها با نام ولایت فقیه چاپ و منتشر شد ـ خطاب به جامع? روحانیت می فرماید: «مأیوس نباشید، خیال نکنید این امر ـ حکومت اسلامی ـ نشدنی است ـ خدا می داند که لیاقت و عُرض? شما کم تر از دیگران نیست، اگر عُرضه، ظلم و آدم کشی باشد که البته ما ندرایم. آن مردک (یکی از مقامات دولتی رژیم سابق) وقتی که آمد (در زندان) پیش من... گفت: «سیاست عبارت است از بدذاتی، دروغ گویی و... خلاصه پدرسوختگی است و این را بگذارید برای ما!» راست هم می گفت، اگر سیاست از این ها است مخصوص آن ها می باشد، اسلام که سیاست دارد، مسلمانان که دارای سیاست می باشند، ائمه هدی(ع) که «ساسة العباد» هستند غیر این معنایی است که او می گوید، او می خواست ما را اغفال کند.... این ها از اول در ذهن شما وارد کردند که سیاست به معنای دروغ گویی و امثال آن می باشد تا شما را از امور مملکتی منصرف کنند و آن ها مشغول کار خودشان باشند.»

امّا آیا از دیدگاه امام روحانیون یعنی هم? کسانی که در جامعه به عنوان روحانی شناخته می شوند، به طور مطلق از عهد? این مهم یعنی امانت داری احکام الهی بر می آیند بی تردید پاسخ منفی است.

اصناف روحانیون از دیدگاه امام: با مراجعه به سخنان امام دربار? روحانیت ملاحظه خواهیم کرد که از دیدگاه ایشان کسانی که در جامعه به عنوان روحانی شناخته می شوند به چهار دسته تقسیم می گردند:

دست? اول: روحانیون وابسته به نظام های طاغوتی که امام از آن ها به آخوندهای درباری و وعاظ السلاطین تعبیر می فرمایند.

دست? دوم: روحانیون فاقد بینش صحیح اسلامی هستند و به دلیل تعصب و خود بزرگ بینی با هر نوع حرکت اصلاحیِ نو در جهت پیش برد جامعه مخالفت می کنند که امام آن ها را روحانیون متحجّر می نامد و بیش ترین گله را امام از این ها دارد.

دست? سوم: روحانیون بی تفاوت که هیچ گونه مسئولیتی در ارتباط با مسائل اصلی و ریشه ای اسلام در خود احساس نمی کنند.

دست? چهارم: روحانیت اصیل و پیش رو. امام این دسته را وارث انبیای الهی و امانت داران احکام اسلام می دانست و با کمک همین قشر از روحانیت انقلاب اسلامی را به ثمر رساند.

خطر روحانیون وابسته و متحجّر: امام به همان میزان که از روحانیت اصیل و پیش رو دفاع می کرد، با روحانیون وابسته و متحجّر مخالفت بود و آن ها را برای اسلام و اهداف انقلاب اسلامی خطرناک می دانست. ایشان در پیامی که در تاریخ 3 / 12 / 1362 خطاب به روحانیون سراسر کشور، مراجع بزرگوار و مدرسین حوزه های علمیه داشتند، پس از تبیین جایگاه و نقش عظیم روحانیت می فرماید: «البته این بدان معنا نیست که ما از هم? روحانیون دفاع می کنیم، چرا که روحانیون وابسته و مقدس نما و تحجّرگرا هم کم نبودند و نیستند. در حوزه های علمیه هستند افرادی که علیه انقلاب و اسلام ناب محمدی فعالیت دارند. امروز عده ای با ژست های تقدس مأبی چنان تیشه به ریش? دین و انقلاب و نظام می زنند که گویی وظیفه ای غیر از این ندارند. خطر تحجّرگرایان و مقدس نمایان احمق در حوزه های علمیه کم نیست. طلاب عزیز لحظه ای از فکر این مارهای خوش خط و خال کوتاهی نکنند. این ها مروج اسلام آمریکایی اند و دشمن رسول الله. آیا در مقابل این افعی ها نباید اتحاد طلاب عزیز حفظ شود.» از نظر امام تعداد این دسته از روحانیون نه تنها اندک نبوده، بلکه بعد از انقلاب نیز قشر قابل توجهی از روحانیت را تشکل می دادند. تحلیل امام این است که: «وقتی استکبار از نابودی مطلق روحانیت مأیوس شد دو راه برای ضربه زدن انتخاب کرد: یکی راه ارعاب و زور و دیگری راه خدعه و نفوذ. در قرن معاصر وقتی حرب? تحدید و ارعاب کارگر نشد، راه های نفوذ را تقویت کرد؛ اولین و مهم ترین حرکت، القای شعار جدایی دین از سیاست است که متأسفانه این حربه در حوزه و روحانیت تا اندازه ای کارگرد شد تا جایی که دخالت در سیاست دونِ شأنِ فقیه و ورود در معرک? سیاسیون تهمت وابستگی به اجانب را به همراه می آورد.»

در این جا امام این قشر از روحانیت قبل از انقلاب را چنین توصیف می کند:

«خون دلی که پدر پیرتان از این دست? متحجّر خورده است هرگز از فشارها و سختی های دیگران نخورده است. وقتی شعار جدایی دین از سیاست جا افتاد و فقاهت در منطق ناآگاهان، غرق شدن در احکام فردی و عبادی شد و قهراً فقیه هم مجاز نبود که از این دایره و حصار بیرون رود و در سیاست و حکومت دخالت نماید، حکاقت روحانی در معاشرت با مردم فضیلت شد. به زعم بعضی افراد، روحانیت زمانی قابل احترام و تکریم بود که حماقت از سر و پای وجودش ببارد و الاّ آدم سیاسی و روحانی کاردان و زیرک، کاسه ای زیر نیم کاسه داشت! و این از مسائل رایج حوزه ها بود.»

به نظر من، این دقیق ترین تصویری است که امام از روحانیت قبل از نهضت ارائه می دهد در ادامه می فرماید: «یاد گرفتن زبان خارجی کفر، و فلسفه و عرفان گناه و شرک به شمار می رفت. در مدرسه فیضیه فرزند خردسالم مرحوم مصطفی از کوزه ای آب نوشید، کوزه را آب کشیدند، چرا که من فلسفه می گفتم. تردیدی ندارم که اگر همین روند ادامه می یافت وضع روحانیت و حوزه ها، وضع کلیساهای قرون وسطی می شد که خداوند بر مسلمین و روحانیت منّت نهاد و کیان و مجد واقعی حوزه ها را حفظ نمود.»

در ادامه امام بر این نکته تأکید دارند که: «آن قدر که اسلام از این مقدسین روحانی نما ضربه خورده است از هیچ قشر دیگری نخورده است! و نمون? بارز آن مظلومیت و غربت امیرالمؤمنین(ع) است که در تاریخ روشن است. بگذارم و بگذرم و ذائقه ها را بیش از این تلخ نکنم، ولی طلاب جوان باید بدانند که پرونده تفکر این گروه هم چنان باز است و شیو? مقدس مأبی و دین فروشی عوض شده است. شکست خوردگان دیروز سیاست بازان امروز شده اند. آن ها که به خود اجازه ورود در امور سیاسی را نمی دادند پشتیبان کسانی شده اند که تا براندازی نظام و کودتا جلو رفته اند و غائله قم و تبریز با هماهنگی چپی ها و سلطنت طلبان و تجزیه طلبان کردستان تنها یک نمونه است که می توانیم ابراز کنیم[1] که در آن حادثه ناکام شدند ولی دست برنداشتند و از کودتای نوژه سر درآورند. باز خدا رسوایشان ساخت.»

ویژگی های روحانیت اصیل و پیش رو: ملاحظه دقیق سخنان نشان می دهد که ایشان برای روحانیت اصیل و پیش رو چند ویژگی قائل بود که حوزه های علمیه برای تربیت روحانیونی با این ویژگی ها برنامه ریزی کنند:

1 - جامعیت علمی: امام روحانیت را امانت داران اسلام و نگهبانان دین می دانست اما کدام روحانی می تواند از امانت احکام الهی پاسداری کند و برای پیاده کردن آن در جامعه برنامه ریزی کند؟ آیا هر کسی که فقه و اصول و فلسفه و کلام خواند و یا تدریس کرد می تواند پاسدار دین خدا باشد؟

پیامبر اسلام(ص) می فرمود:  لَا یَقُومُ بِدِینِ اللهِ إِلَّا مَنْ حَاطَهُ مِنْ جَمِیعِ جَوَانِبِهِ؛ تنها آن کسی می تواند برای حفظ دین خدا قیام کند که از همه سو به آن احاطه داشته باشد.»

در حدیثی دیگر آمده: «ان دین الله تعالی لن ینصره الا من حاطه من جمیع جوانبه؛ دین خدا را هرگز یاری نرساند مگر کسی که از همه سو آن را احاطه و نگهبان کند.»

امام درباره ضرورت این ویژگی برای روحانیون می فرماید: «این جانب معقتد به فقه سنتی و اجتهاد هستم و تخلف از آن را جایز نمی دانم، اجتهاد به همان سبک صحیح است، ولی این بدان معنا نیست که فقه اسلام پویا نیست» و در ادامه می فرماید: «آشنایی به روش برخورد با حیله ها و تزویرهای فرهنگی حاکم بر جهان، داشتن بصیرت و دید اقتصادی، اطلاع از کیفیت برخورد با اقتصاد حاکم بر جهان، شناخت سیاست ها و حتی سیاسیون و فرمول های دیکته شده آنان و در کت موقعیت و نقاط قوت و ضعف دو قطب سرمایه داری و کمونیزم که در حقیقت استراتژی حکومت برجهان را ترسیم می کند، از ویژگی های یک مجتهد جامع است.»

2 ـ تهذیب نفس: علاوه بر جامعیت علمی یکی دیگر از ویژگی های مهم روحانیت اصیل که امام پیش از پیروزی انقلاب اسلامی و پس از آن، مکرر بر آن تأکید دارند تهذیب نفس است، در تاریخ 27 / 9 / 1359 در یک سخن رانی می فرمایند: «باید کوشش بشود در این حوزه های علمیه چه حال و چه بعدها که این ها را مهذّب کنند. در کنار علم فقه و فلسفه و امثال این ها، حوزه های اخلاقی حوزه های تهذیب باشد و حوزه های سلوک الی الله. تا اصلاح نکنید نفوس خودتان را، از خودتان شروع نکنید و خودتان را تهذیب نکنید، شما نمی توانید دیگران را تهذیب کنید.»

3 ـ ساده زیستی: یکی دیگر از ویژگی های روحانیت اصیل را امام ساده زیستی می دانست و می فرمود: «زیّ اهل علم خودتان را حفظ کنید. درست مانند علمای گذشته ساده زندگی کنید، در گذشته چه طلبه و چه عالم بزرگ شهر، زندگیشان از حد معمولی مردم پایین تر بود و یا مثل آن ها بود. امروز سعی کنید زندگی تان از زیّ آخوندی تغییر نکند. اگر روزی از نظر زندگی از مردم عادی بالاتر رفتید بدانید که دیر یا زود مطرود می شوید، برای این که مردم می گویند ببینید آن وقت که نداشتند مثل مردم زندگی می کردند امروز که دارند و دستشان می رسد از مردم فاصله گرفته اند.»

4 ـ حضور در صحنه مبارزه و خدمت به مردم: از نظر امام روحانی واقعی و متعهد کسی است که در خدمت مردم باشد، و در هر سنگری که حضور او ضروری است حاضر باشد و در این باره این چنین به شهدای جامعه روحانیت افتخار می کند:

«خدا را سپاس می گذاریم که از دیوارهای مدرسه فیضیه گرفته تا سلول های مخوف و انفرادی رژیم شاه، و از کوچه و خیابان تا مسجد و محراب امامت جمعه و جماعت، و از دفاتر کار و محل خدمت تا خطوط مقدم جبهه ها و میادین مین، خون پاک شهدای حوزه و روحانیت افق فقاهت را گلگون کرده است.»

5 ـ مبارزه با سرمایه داران زالو صفت: امام یکی دیگر از ویژگی های روحانیت اصیل را عزت نفس و نرفتن زیر بار منت سرمایه داران و پول پرستان می دانست و دراین باره می فرمود: «علمای اصیل اسلام هرگز زیر بار سرمایه داران و پول پرستان از خوانین نرفته اند و همواره این شرافت را برای خود حفظ کرده اند و این ظلم فاحشی است که کسی بگوید دست روحانیت اصیل طرف دار اسلام ناب محمدی با سرمایه داران در یک کاسه است و خداوند کسانی را که این گونه تبلیغ کرده یا چنین فکر می کنند، نمی بخشد. روحانیت متعهد، به خون سرمایه داران زالو صفت تشنه است و هرگز با آنان سر آشتی نداشته و نخواهد داشت. آن ها با زهد و تقوا و ریاضت درس خوانده اند و پس از کسب مقامات علمی و معنوی نیز به همان شیوه زاهدانه و با فقر و تهی دستی و عدم تعلق به تجملات دنیا زندگی کرده اند و هرگز زیر بار منّت و ذلّت نرفته اند.»

امام از روحانیت اصیل با این ویژگی ها دفاع می کرد و در برابر کسانی که اسلام منهای روحانیت را مطرح می کردند سخت می ایستاد و می فرمود: «اسلام منهای روحانیت مثل طب به استثنای طبیب است. این که اسلام را تا این جا رسانده همین طبقه بوده و شما الان موظف هستید که اسلام را با قدرت به نسل های آینده تحویل بدهید.»

قبل از خرداد 1342 عده ای می گفتند: روحانیت نیز باید مثل سایر قشرها شغل های مختلف داشته باشند، ظاهراً اولین کسی که این مسئله را مطرح کرد کسروی بود، امام در کتاب «کشف اسرار» با اشاره به این مسئله می فرمایند: «ما اگر بخواهیم دین داری را در میان توده رواج دهیم و با آن خدمت های خیلی برجسته، هم به مردم و هم به کشور بکنیم، باید بگوییم حزب روحانی یک حزب جداگانه است.»

* لطفاً درباره ضعف هایی که هنوز در قشری از روحانیت باقی مانده و ممکن است روحانیت اصیل را در انزوا قرار بدهد مقداری صحبت بفرمایید.

 ضعف های روحانیت در گذشته را به چند بخش می توان تقسیم کرد:

1 ـ مدیریت داخلی حوزه های علمیه؛

2 ـ تأمین نیازهای روزافزون فرهنگی جامعه به خصوص نسل جوان؛

3 ـ برخورد با نظام های حاکم، و به طور کلی سیاست گریزی؛

4 ـ گسستگی از دانشگاه.

وقتی به 38 سال پیش که من وارد حوزه شدم برگردیم، ملاحظه خواهیم کرد طلبه هایی که ملاّ می شدند و به درد مردم می خوردند در واقع خودرو بودند؛ یعنی حوزه برای پرورش آن ها برنامه نداشت و با تشخیص خودشان تصمیم می گرفتند که چگونه پرورش پیدا بکنند. گفته می شد: «نظم روحانیت در بی نظمی است» و کم تر حاضر بودند زیر بار نظم بروند، حوزه علمیه برنامه ای مشخص برای رشد معنوی و تهذیب نفس طلاب نداشت. نیازها و انتظارات مردم خیلی فراتر از حاصل کار حوزه بود، افراد اندکی مانند شهید مطهری، شهید بهشتی احساس می کردند که باید حوزه پاسخ گوی نیاز نسل جوان و دانشگاه های امروز باشد، ولی اقدامات آن ها فردی بود و حوزه برنامه ای برای پاسخ گویی به نیازها نداشت، سیاست گریزی و دخالت نکردن در امور سیاسی که در سخنان امام هم اشاره شد یکی دیگر از کاستی های مهم حوزه بود که واقعاً نمی توانست پاسخ گوی نیازهای روز افزون جامعه در این زمینه باشد.

پاکسازی و تصفیه حوزه ها: پاکسازی حوزه و روحانیت از عناصر بی تفاوت، متحجر وعّاظ السلاطین، نکته ای بود که امام به آن عنایت داشت و می فرمود: «همان طور که پاکسازی و تصفیه در همه ارگان های دولتی اعم از کشوری و لشکری لازم است، در حوزه ها و دانشگاه ها که همگام با حوزه ها هستند و هردو از ویژگی خاصی برخوردارند، تصفیه و پاکسازی مهم تر است. با تصفیه این دو پایگاه جمهوری اسلامی به رشد و ترقّی خود ادامه می دهد و با انحراف این دو، انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی از مسیر خود منحرف می شود.»

قبل از انقلاب برای تصفیه کردن روحانیت قدرتی نبود ولیکن بعد از انقلاب باید آن را جزء ره نمودهای عمل نشده امام در حوزه به حساب آورد. و متأسفانه افرادی هم که تصفیه و خلع لباس شده بودند مجدداً در حوزه حضور پیدا کردند.

دادگاه ویژه روحانیت: یکی از نکاتی که بعد از انقلاب امام به آن عنایت داشت این بود که دستگاه های اطلاعاتی و قضایی با روحانیون متخلف برخورد کند که دستور تشکیل دادگاه ویژه روحانیت به همین منظور است. سال اول یا دوم وزارت اطلاعات بود که به ایشان عرض کردم: دستگاه قضایی ما در شرایط حاضر از برخورد با برخی روحانی نماها ناتوان است، شما توصیه بفرمایید که شورای عالی قضایی بخش ویژه ای از تشکیلات قضا را به آن اختصاص بدهند.

ایشان پذیرفتند و چندبار توصیه کردند ولی انجام نگرفت تا این که مسئله ای راجع به فساد اخلاقی یکی از روحانیون پیش آمد که مقام معظم رهبری (که در آن وقت رئیس جمهور بودند) موضوع را با امام درمیان گذاشتند و تأکید کردند که در این موارد تشکیلات ویژه ای لازم است تا بتواند با این گونه مسائل برخورد جدّی کند. در آن جا امام احساس ضرورت کردند و دادگاه ویژه روحانیت را به وجود آوردند.

ایجاد نظم و انضباط در روحانیت: امام با این شعار که «نظم روحانیت در بی نظمی است» مخالف بود و می فرمود: «یکی از امور مهمی که مورد توجّه بزرگان و علمای حوزه علمیه قم بوده است لکن عمل مثبتی درباره آن انجام نگرفته، ایجاد نظم و انضباط در حوزه ها است که لازم است حوزه علمیه قم شروع شود و به طور جدّی و اساسی عمل بشود.»

در حال حاضر هرچند گام هایی در این زمینه برداشته شده است، لیکن تا رسیدن به نقطه مطلوب و عملی شدن فرمایش امام، فاصله زیادی داریم.

کادرسازی برای نظام: نکته دیگری که امام دربار? روحانیت مورد توجه قرار داده اند مسئله کادر سازی برای نظام است. در شرایطی که نظام جمهوری اسلامی نیاز به نیروهای روحانی دارد حوزه باید برای کادر سازی برنامه داشته باشد.

امام در این زمینه در تاریخ 18 / 9 / 1360 می فرمایند: «مدرسین حوزه ها، خصوصاً حوزه علمیه قم، فضلای حوزه های قم و مشهد و سایر حوزه ها باید ترتیبی بدهند که این احتیاجی که در سراسر کشور به ملاّ هست، به مبلّغ هست، به قاضی هست این را رفع کنند. افرادی بیایند در حوزه ها و بروند، باید رفت و آمد باشد؛ یک دسته معلم و مدرّس وقتی که آمدند و کار خودشان را انجام دادند خودشان را موظف بدانند که بروند و در بین مردم تبلیغ کنند یک جا متورم نشوند در یک جا، این طور نباشد که یک سری در حوزه به هیچ نحوه فعالیت نداشته باشند و با این وجود بمانند. این به حسب وضع کشور ما مشروع نیست. امروز کسانی که کار خودشان را تمام کردند، تحصیل خودشان را تمام کردند لکن در حوزه ها فعالیت تدریسی و فعالیت های تبلیغی و این ها را ندارند، این ها باید بروند در بلاد دیگر که محتاج هستند، در آن جا ادای وظیفه بکنند.»

متأسفانه باید بگوییم که در شرایط فعلی نه حوزه های علیمه و نه هیچ ارگانی این مسئولیت را به عهده نمی گیرد و این یکی از ضعف های جدّی است.

تخصصی شدن حوزه: نکته دیگری که امام دربار? حوزه ها مطرح کردند مسئله تخصصی شدن حوزه است. ایشان حدود دو ماه پس از پیروزی انقلاب در این باره می فرمایند:

«همان طور که قرآن ابعاد گوناگون دارد حسب ابعادی که انسان دارد، علما هم باید ابعاد مختلف داشته باشند در تألیف، حسب ابعادی که اسلام دارد و حسب ابعادی که انسان دارد. البته یک نفر نمی تواند همه این ابعاد را جواب گو باشد لکن یک حوزه مرکب از ده هزار نفر یا حوزه های مرکب از مثلاً سی هزار نفر، این ها می توانند دسته دسته باشند و هر دسته یک بُعدی را اداره بکند، یکی جهات عقلی را و یکی جهات سیاسی را، یکی جهات این هایی که همه در اسلام است. همه این جهات در اسلام است و باید حوزه ها آن طور باشند.»

در زمینه تخصصی شدن حوزه حرکت هایی شروع شده است اما ما تا نقطه مطلوب فاصله داریم.

پیوند حوزه و دانشگاه: نکته دیگر مسئله پیوند حوزه و دانشگاه است که امام فوق العاده نسبت به آن حساس بودند و در توصیه های مختلف این مسئله را مطرح می کردند که به یک نمونه از آن اشاره می کنیم:

«باید توجه داشته باشیم، باید دانشگاه ها و مدارس و همه جا توجه داشته باشند، دانشگاه پیوند خودش را با فیضیه محکم کند و فیضیه پیوستگی خودش را با دانشگاه. شما دو قشری هستید که اگر شما اصلاح بشوید، اصلاح می شود ملت ها و اگر خدای نکرده، خدای نخواسته، شما اصلاح نشوید، یا منزوی بشوید، مملکت تان و کسانی که می توانند در مملکت کاری بکنند منزوی خواهند شد، و قدرت هایی که منابع خودشان را از دست داده اند به میدان می آیند و یک حکومت وجیه الملّه می آورند روی کار.»

برای این ره نمود امام هم برنامه ریزی لازم نشده است و متأسفانه روز به روز فاصله حوزه و دانشگاه بیش تر می شود. باید به دور از شعار، برای تحقق ره نمود امام حوزه راه عملی پیدا کند.

* به نظر شما امام برای جبران این ضعف ها، در چه مواردی تأثیر گذاشتند؟

 امام در همه عرصه هایی که نیاز به تأثیرگذاری در روحانیت بود کم و بیش تأثیر داشتند اما مهم ترین اثری که امام در حوزه های علمیه بلکه در جهان اسلام داشت در عرصه سیاسی یعنی جا افتادن نظریه حکومت اسلامی بود، از طریق این نظریه بود، دیانت با سیاست در جهان اسلام آمیخته شد. البته در عرصه های علمی، فرهنگی، اجتماعی و همه عرصه ها امام در جامعه و جامعه روحانیت اثر گذاری داشت، ولی به نظر من مهم ترین اثرگذاری امام در این اصل بود.

* امام می فرمودند: «کسانی که متحجران دیروز بودند، سیاست بازان امروز شده اند» به نظر شما حد اعتدال کجاست تا دخالت در سیاست، سیاست بازی تلقّی نشود؟

 مرز اعتدال، سیاست به مفهوم اسلامی آن است، سیاستمداران منافع شخصی و گروهی خود را مدّنظر دارند، از این رو کسانی که در لاک تحجّر فرو رفته بودند امروز به زعم خود واردشدن در بازار سیاست را به سود خود می بینند سیاستمدار می شوند. اما سیاستمدار اسلامی به چیزی جز پیشرفت اسلام نمی اندیشد.

* عده ای از کلام امام چنین برداشت می کنند که: برخی قبلاً سیاست را حرام می دانستند، ولی الان سیاست را در خودشان منحصر می کنند و بعضی تحلیلشان این است که افراد متحجّر وقتی منافع خود را در دوری از سیاست می دیدند، سیاست گریزی شعار اصلی آن ها بوده ولی اگر با ورود در سیاست بتوانند در منافع شخصی یا گروهی موفق بشوند سیاست را در خودشان منحصر می کنند و می گویند افراد عادی جامعه حق ندارند در سیاست دخالت کنند. این نکته را شما چگونه بیان می فرمایید؟


در واقع این هم به همان نکته ای که اشاره کردم برگشت می کند؛ یعنی اگر آن موقع در برابر مبارزین می ایستادند، انگیزه اصلی آن ها تأمین منافع شخصی یا گروهی بود. آنان احساس می کردند که با این اقدام و این نوع موضع گیری آن اهداف تأمین می شود و الان که به نحو دیگری می توانند منافع خودشان را تأمین بکنند این راه را انتخاب می کنند.

* یعنی در واقع می شود گفت یک قضیه شخصی بود نه این که حضرت امام بخواهند با این جملات یک طرز فکری را معرفی کنند؟

 همین طور است و راه حل آن در نظر امام تهذیب نفس می باشد.

* به نظر شما چه مقدار از اهداف امام در حوزه ها و در روحانیت تحقق پیدا کرد؟

 من تصوّر می کنم اهداف آن گونه که شایسته است در حوزه ها تحقق نیافته، مواردی مثل: تصفیه حوزه ها از عناصر ناصالح، نظم دادن به حوزه ها، مسئله بسیار مهم تهذیب نفس و مسئله ساده زیستی هنوز به نقطه مطلوب نرسیده است.

* چه کسانی را می توان با ویژگیهای مورد نظر امام به عنوان مصادیق اسوه های روحانیت از آن ها نام برد؟

 به طور موجز، اسوه های روحانیت از دیدگاه امام کسانی هستند که علاوه بر جامعیت علمی و بینش سیاسی، نفس خود را تهذیب کرده باشند و در خدمت مردم باشند، افرادی مانند مدرس رضوان الله تعالی علیه.

* شما رابطه قدرت طلبی و تهذیب نفس را چگونه ارزیابی می کنید؟

 اگر کسی مهذّب باشد دیگر قدرت طلب نمی شود. امام در وصیت نامه اخلاقی شان به مرحوم حاج احمد آقا می فرمایند: «سعی کن که در این جهان به پیروزی در جهاد اکبر که جهاد با نفس است، یا به بعضی از مراحل آن دست یابی که اگر انسان به این پیروی برسد همه چیز و همه کس اصلاح می شود.» .... 

.....   ....   ...  ادامه دارد ....  

منبع: کنگره امام خمینی و اندیشه حکومت اسلامی / مصاحبه های علمی، ج 10، ص 349.

[1] )) اشاره است به تلاش های آقای شریعتمداری در رابطه با غائله قم و هماهنگی های وی با کودتاگران.

http://www.imam-khomeini.ir/fa/n136645/%D9%85%D8%B5%D8%A7%D8%AD%D8%A8%D9%87_%D8%A8%D8%A7_%D8%AD%D8%AC%D8%AA_%D8%A7%D9%84%D8%A7%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85_%D9%88%D8%A7%D9%84%D9%85%D8%B3%D9%84%D9%85%DB%8C%D9%86_%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF_%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF%DB%8C_%D8%B1%DB%8C_%D8%B4%D9%87%D8%B1%DB%8C

** مصاحبه با آیت الله محمد محمدی ری شهری در باره روحانیت+سایت حکیم زین العابدین عسکری گیلانی لشت نشایی 




 

 

***نسیم معرفت***

26 /مهر/ 1396

رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار نخبگان جوان و استعدادهای برتر علمی:

اگر طرف مقابل برجام را پاره کند، ما آن را ریز ریز می‌کنیم

 

حضرت آیت الله خامنه ای رهبر معظم انقلاب اسلامی صبح امروز (چهارشنبه) در دیدار صدها نفر از نخبگان جوان و استعدادهای برتر علمی، جوانان نخبه میهن را مایه امید به آینده درخشان ایران خواندند و با اشاره به ضرورت هوشیاری در مقابل مکر و حیله شیطان بزرگ، خطاب به مردم، مسئولان و فعالان سیاسی و مطبوعاتی هفت نکته مهم را درباره قضایای اخیر پیرامون برجام مورد تأکید قرار دادند.
حضرت آیت الله خامنه ای، وابستگی سیاسی را بسیار خطرناک و مایه توسری‌خوری ملتها دانستند و با اشاره به قطع کامل وابستگی ایران به امریکا خاطرنشان کردند: دشمن با رصد تحولات و فعالیتهای جمهوری اسلامی ایران، از تبدیل ایران از «کشوری عقب افتاده و وابسته» به کشوری «اثرگذار، متنفذ و برخوردار از اقتدار روزافزون سیاسی، دفاعی و علمی»، کاملاً عصبانی و به‌شدت نگران است.
رهبر انقلاب، دشمنی رژیم امریکا با ملت ایران را از همان روزهای اول پیروزی انقلاب یادآور شدند و افزودند: آن روزها نه مسئله انرژی هسته ای مطرح بود و نه موشک و نفوذ منطقه ای، اما امریکایی ها فهمیده بودند که با پیروزی انقلاب، ایران را به‌عنوان کشوری «زیردست، مطیع و بسیار پرمنفعت» از دست داده اند.
حضرت آیت الله خامنه ای، الگو شدن ایران در ذهن ملتها را موجب خشم و نا امیدی بیشتر سلطه گران خواندند و افزودند: ملت ایران در چهل سال اخیر به جهانیان ثابت کرده است که می‌توان از ابرقدرتها نترسید، در مقابل آنها ایستادگی کرد و با وجود تحریم ها و فشارها، به رشد و پیشرفت روزافزون نیز دست یافت.
ایشان، پیشرفتهای نظامی و موشکی ایران در عین تحریم کامل را موجب حیرت و حتی تحسین برخی دشمنان کینه ورز خواندند و افزودند: مقاله چند سال قبل یک ژنرال صهیونیست در این خصوص، نمونه ای از این واقعیت است.
حضرت آیت الله خامنه ای با اشاره به اینکه «نمی خواهیم وقت جلسه خوب و مفید با نخبگان جوان را با پاسخگویی به رئیس جمهور امریکا ضایع کنیم»، افزودند: با وجود این، همه باید به یک نکته مهم توجه کنیم و آن، ضرورت شناخت دشمن است زیرا هر ملتی دشمنانش را نشناسد و او را دوست یا بی‌طرف بداند، حتماً مورد تهدید و در معرض خطر قرار خواهد گرفت.
ایشان افزودند: امیرمؤمنان در نهج البلاغه می فرمایند «خواب نمی روم و می فهمم که در اطرافم چه می گذرد»، و ملت و مسئولان ایران نیز نباید دچار خواب گرفتگی و غفلت شوند چرا که در این صورت به ما شبیخون می زنند و غارت می شویم.
رهبر انقلاب اسلامی، با اشاره به پاسخ های خوب و درست مسئولان کشور به اباطیل ترامپ، رئیس جمهور و هیأت حاکمه امریکا را به علت درک نکردن تحولات ایران و منطقه، دچار «عقب افتادگی ذهنی» خواندند و خاطرنشان کردند: آنها می خواهند ایرانِ جوان، مؤمن، انقلابی و پیشرفته را به 50 سال قبل برگردانند، البته معلوم است که این کار، شدنی نیست اما آنها به علت عقب‌ماندگی از درک این واقعیت عاجزند و به همین علت دچار اشتباه محاسباتی و شکست‌های پی در پی از ملت ایران شده و می شوند.
رهبر انقلاب، رژیم بسیار شرور امریکا را به تعبیر حقیقتاً درست امام راحل «شیطان بزرگ» و «شیطان اکبر» خواندند و خاطرنشان کردند: نظام امریکا، کارگزار شبکه خطرناک و خبیث صهیونیزم بین الملل، دشمن ملت‌های مستقل و عامل اغلب جنگها در منطقه و جهان است و مانند زالو درصدد مکیدن دار و ندار ملت‌هاست.
ایشان با یادآوری سخنان ترامپ در مبارزات انتخاباتی مبنی بر بوجود آمدن داعش به‌دست امریکا افزودند: طبیعی است که سردمداران امریکا اکنون علیه سپاه پاسداران که اهداف خطرناک امریکا و داعش را در منطقه سد کرده است، نعره بکشند و سخنرانی کنند.
حضرت آیت الله خامنه ای، خنثی شدن نقشه های امریکا در منطقه از جمله در سوریه، لبنان و عراق را علت دیگر عصبانیت و خشم مقامات امریکایی برشمردند و افزودند: جمهوری اسلامی نقشه های شوم امریکا را برهم زده است.
رهبر انقلاب اسلامی پس از تبیین علل عصبانیت و ناامیدی امریکایی ها به بیان هفت توصیه مهم به مردم، مسئولان و فعالان سیاسی و مطبوعاتی درباره قضایای اخیر پرداختند.

 

حضرت آیت الله خامنه ای در اولین نکته تأکید کردند: همه یقین و مسلم بدانند که امریکا این بار هم از ملت انقلابی ایران تودهنی و شکست خواهد خورد.
توصیه دوم رهبر انقلاب، «پرهیز از غفلت در مقابل مکر و حیله امریکا» بود.
ایشان خاطرنشان کردند: نباید بلاهت نشان دادن رئیس جمهور امریکا، موجب شود که از مکر و توطئه دشمن غافل شویم و آن را حقیر بشماریم، بلکه باید همه با تدبیر و هوشیاری و آمادگی کامل در صحنه باشیم.
حضرت آیت الله خامنه ای افزودند: البته جنگ نظامی اتفاق نمی افتد اما مسائلی هست که اهمیتش از جنگ کمتر نیست، بنابراین باید پیش بینی کنیم و مراقب باشیم.
رهبر انقلاب در توصیه سوم، به دشمنی امریکا با عناصر قدرت ایران اشاره و تأکید کردند: برعکسِ دشمن، همه باید این عناصر را تقویت کنیم.
ایشان علم و قدرت دفاعی را از جمله عناصر اصلی قدرت ملت ایران خواندند و افزودند: توان موشکی باید به کوری چشم دشمن هر روز افزایش یابد.
حضرت آیت الله خامنه ای اقتصاد را از دیگر عناصر قدرت ایران برشمردند و تأکید کردند: باید به کاهش وابستگی و افزایش قدرت درون زای اقتصادی اهتمام جدی کرد.
رهبر انقلاب در همین زمینه یادآور شدند: بارها گفته ایم که با سرمایه گذاری خارجی از جمله غربی ها مشکلی نداریم اما نباید اقتصاد کشور به ستونی متکی باشد که با نعره شخصی مثل ترامپ بلرزد.
ایشان افزودند: اقتصاد ایران باید به «ستونِ توان و ظرفیت داخلی» تکیه کند و سیاستهای اعلام شده اقتصاد مقاومتی، پیگیری و اجرا شود.
«بی اعتنایی به القائات دشمن»، چهارمین توصیه مهم رهبر انقلاب درباره قضایای اخیر است.
حضرت آیت الله خامنه ای گفتند: در برجام دشمن القا می کرد اگر توافق حاصل شود دشمنی ها برطرف می شود، توافق کردیم اما دشمنی ها بیشتر هم شد.
ایشان تأکید کردند: امروز هم نباید مطالبی مطرح شود که اگر مثلاً در فلان قضیه توافق نکردیم چنین و چنان می شود، این از القائات مورد نظر دشمن است و ما باید بی اعتنا به این القائات، مصالح خودمان را خودمان بفهمیم و آن را از دشمن نشنویم.
پنجمین توصیه رهبر انقلاب اسلامی یعنی افزایش قدرت دفاعی بر تجربه دفاع مقدس متکی بود.
ایشان خاطرنشان کردند: در آن سالها که تهران زیر موشکباران صدام و حامیان غربی اش بی دفاع بود، جوانان کشور برای حل این معضل از صفر شروع کردند و به تدریج به چنان توانایی دست یافتند که دشمن وقتی توانایی مقابله به مثل ما را دید، متوقف شد.
حضرت آیت الله خامنه ای تأکید کردند: اکنون نیز باید توان دفاعی کشورمان را افزایش دهیم تا دشمنان گستاخ و جَری نشوند و به حمله و دست از پا خطا کردن، تشویق نگردند.
رهبر انقلاب در توصیه بعدی به موضوع رفتار اروپایی ها در مسئله اخیر پرداختند.
ایشان گفتند: اروپایی ها با درک اینکه برجام به نفع آنها و امریکایی هاست، با سخنان رئیس‌جمهور امریکا درباره پاره کردن برجام مخالفت کردند که این موضعگیری خوب است اما کافی نیست.
رهبر انقلاب گفتند: تا طرف مقابل، برجام را پاره نکند، ما آن را پاره نمی‌کنیم، اما اگر برجام را پاره کنند ما آن را ریز ریز می کنیم.
حضرت آیت الله خامنه ای تأکید کردند: اروپایی ها باید مقابل اقدامات دولت امریکا از جمله نقض برجام همچون تحریم هایی که انتظار دارند از کنگره بیرون بیاید بایستند و از هم صدایی با امریکایی‌ها در مسائلی نظیر قدرت دفاعی ایران و حضور ایران در منطقه بپرهیزند چرا که ما مطلقاً هم آوازی اروپایی ها با زورگویی های امریکا را قبول نمی کنیم.

رهبر انقلاب در همین زمینه افزودند: آنهایی که موشک و سلاح اتمی دارند ملت ایران را از داشتن موشک 2 یا 3 هزار کیلومتری نهی می کنند، این موضوع و دیگر مسائل مربوط به ایران به شما چه ربطی دارد؟
آخرین توصیه رهبر انقلاب، «جدی گرفتن اقتصاد مقاومتی و اصول آن» از جمله تولید داخلی، منع واردات غیرضروری، جلوگیری از قاچاق کالا و ایجاد اشتغال بود.
ایشان خاطرنشان کردند: بیش از نیمی از سال، گذشته است و باید برای تحقق اهداف و جبران عقب‌ماندگی‌های ناشی از حرفهای انتخاباتی، تلاش مضاعف شود تا اقتصاد ایران از اتکاء به نفت، به اقتصادی مبتنی بر ارزش افزوده تبدیل شود.
رهبر انقلاب اسلامی، در بخش دیگری از سخنانشان، دیدار با نخبگان جوان را جلسه ای شیرین و مطلوب و سرشار از امید به آینده و افق های پیش رو خواندند و با تأکید بر اینکه نخبگان، نعمت های الهی هستند و باید شکر این نعمت را بجا آورد، گفتند: من عمیقاً و قویاً، نخبه‌باور هستم و مسئولان نیز باید باور کنند که نخبه داریم و این نخبه ها می توانند سرنوشت کشور را تغییر دهند.
ایشان، پیشرفت علمی را زمینه ساز اقتدار کشور دانستند و خاطرنشان کردند: کشور ما با وجود سابقه درخشان در زمینه علم، متأسفانه در دوران سلطه بیگانگان از قافله علم عقب افتاد که باید این عقب افتادگی جبران شود.
رهبر انقلاب اسلامی، اصلی ترین راه جلوگیری از غرب زدگی کشور را، از بین بردن وابستگی دانستند و با تأکید بر اینکه از عناصر اصلی رهایی از وابستگی، پیشرفت علمی است، خاطرنشان کردند: در مسیر پیشرفت علمی و فناوری نباید هیچ مانعی از جانب دستگاههای مختلف بوجود آید.
حضرت آیت الله خامنه ای با استناد به ظرفیت های فوق العاده کشور، بستر پیشرفت علمی و فناوری را مهیا دانستند و با ابراز رضایت از اقدامات بنیاد نخبگان و معاونت علمی ریاست جمهوری افزودند: البته نباید به این حد از پیشرفت قانع بود، زیرا تا رسیدن به نقطه مطلوب فاصله زیادی داریم.
رهبر انقلاب اسلامی در ادامه سخنان خود به یک نکته اساسی اشاره کردند و گفتند: در پیشرفت علمی باید رویه‌سازی و جریان‌سازی شود تا سلائق و روشهای مدیریتی در دولتهای مختلف، در این مسیر تأثیرگذار نباشد و پیشرفت علمی کشور متوقف نشود.
حضرت آیت الله خامنه ای چند نکته را نیز درخصوص مسائل مرتبط با علم و فناوری بیان کردند.
«افزایش کیفیت ضوابط شرکتهای دانش بنیان»، «لزوم افزایش بودجه علم و فناوری»، «مدیریت صحیح منابع مالی در این بخش» و «ضرورت ارتقاء کیفیت مقالات علمی»، نکاتی بود که رهبر انقلاب اسلامی به آنها اشاره کردند.
ایشان، معاونت علمی ریاست جمهوری و بنیاد نخبگان را به استفاده بیش از پیش از ظرفیت های دستگاهها، توصیه مؤکد کردند.
رهبر انقلاب اسلامی همچنین گفتند: باید برای صنعت کشور، فکری اساسی شود زیرا صنعت گرفتار آفت مونتاژکاری شده است و تا وقتی که این آفت وجود دارد، نوآوری مورد توجه قرار نخواهد گرفت و تحرک و کار علمی نیز متوقف خواهد شد و در چنین شرایطی، میان دانشگاه و صنعت، ارتباطی برقرار نخواهد بود.
ایشان به موضوع لزوم اهمیت دادن به فعالیتهای فرهنگی در معاونت علمی ریاست جمهوری و بنیاد نخبگان نیز اشاره کردند و افزودند: خطرناک تر و تلخ تر از ترور فیزیکی که در سالهای گذشته انجام شد و تعدادی از دانشمندان ما شهید شدند، اسیر فکری و فرهنگی شدنِ دانشمندان است، بنابراین نخبگان باید با تقوا از خود مراقبت کنند.
رهبر انقلاب در بخش پایانی سخنان خود، شرایط امروز و جهت گیری کشور را بهترین فرصت برای جوانان به منظور افزایش ایمان، تلاش علمی در جهت پیشرفت و برطرف کردن اشکالات دانستند و گفتند: مطمئن هستم که شما جوانان، ایرانی به مراتب بهتر، پیشرفته تر و منظم تر، پیشِ رو خواهید داشت.
در ابتدای این دیدار دکتر ستاری معاون علمی و فناوری رئیس‌جمهور و رئیس بنیاد ملی نخبگان با اشاره به لزوم تغییر در رویکرد اقتصادی، از اقتصاد نفتی به سمت اقتصاد مبتنی بر نیروی انسانی خلاق و مؤمن و خودباور، گفت: طراحی مدل موفق آموزشی، تمرکز بر توانمندسازی نخبگان، جذب ایرانیان خارج از کشور و ایجاد شبکه نخبگانی از مهمترین فعالیت‌ها و رویکردهای بنیاد ملی نخبگان بوده است.
در ابتدای این مراسم، شش تن از نخبگان در سخنانی دغدغه ها و پیشنهادهای خود را بیان کردند.
آقایان:
-    محمد سالاری نسب – مهندس مکاترونیک و برگزیده جشنواره خوارزمی سال 90
-    محمد امین صادقی – دکترای کامپیوتر و دارنده نشان برنز المپیاد جهانی کامپیوتر
-    محمد حق شناس – دانشجوی دکترای مدیریت و رتبه یک کنکور سراسری
-    سیدرضا کاظمی – کارشناس ارشد فلسفه علم و مدیرعامل شرکت دانش بنیان
-    عیسی زارع پور – دکترای مهندسی کامپیوتر
و خانم فاطمه خوشنویسان – دانشجوی دکترای مدیریت و برگزیده جایزه بنیاد ملی نخبگان
بر محورهای زیر تأکید کردند:
- ضرورت ایجاد فضای آرام و به دور از تنش در مراکز علمی و آموزشی
- لزوم بکارگیری نخبگان در صنعت و دستگاه‌های تصمیم‌ساز
- لزوم تغییر رویکرد دانشگاه‌ها به سمت پژوهش‌های کاربردی و بومی
- ضرورت مقابله با واردات در فضای مجازی از طریق تولید محتوای سالم و داخلی
- لزوم اصلاح قوانین شرکت‌های دانش‌بنیان و کسب و کارهای نوین

http://www.leader.ir/fa/content/19524/%D8%AF%DB%8C%D8%AF%D8%A7%D8%B1-%D8%AC%D9%85%D8%B9%DB%8C-%D8%A7%D8%B2-%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%B9%D8%AF%D8%A7%D8%AF%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%A8%D8%B1%D8%AA%D8%B1-%D9%88-%D9%86%D8%AE%D8%A8%DA%AF%D8%A7%D9%86-%D8%AC%D9%88%D8%A7%D9%86-%DA%A9%D8%B4%D9%88%D8%B1



نتیجه تصویری برای محسن قرائتی

***نسیم معرفت***

به نام خدا

با سلام و ادب واحترام


 حفظ حرمت انسان بخصوص انسان مسلمان شیعه  بر همه  لازم است. در روایت است که حرمت مومن از حرمت کعبه هم بالاتر است . با توجه به اینکه برخورد حضرت استاد محسن قرائتی با آقای حسین نمازی معروف به دوربینی  در میان جمع نوعی تحقیر  وی را  در پی داشته و تبعات نامطلوب اجتماعی نیز برآن مترتب است لذا  این فعل و کار استاد بزرگوار  قابل  دفاع نیست مخصوصا اینکه نگاه همه به ایشان به عنوان معلم قرآن کریم و کلاس هم  کلاس تربیتی و دینی باشد  ولی در عین حال با توجه به اینکه ایشان خدمات بزرگی جهت ترویج فرهنگ قرآنی و دینی نموده و با عنایت  به اینکه همه انسان ها به غیر از حضرات معصومین علیهم السلام  در معرض خطاها و اشتباهات هستند و مصونیت از خطا و لغزش ندارند  می توان  از این اشتباه استاد صرف نظر  نمود مخصوصا که ایشان عذرخواهی هم از آقای حسین نمازی نمودند و دامن زدن به این مساله جهت تخریب این استاد گرانمایه جایز نیست و چه بسا گناه بزرگ محسوب گردد. ....  ....

(سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی) 

  بیست و ششم مهر 1396 . از جوار کریمه اهل بیت حضرت معصومه (سلام الله علیها)

 


آیت الله سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی



نتیجه تصویری برای تصویر کتاب کفایة الاصول

***نسیم معرفت***


** درس کتاب کفایةُ الأُصول (جلد اول از ابتداء) +شماره 1 + از روی متن کتابِ کفایه سه جلدی چاپ انتشارات جامعه مدرسین قم

 بِسمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیمِ اَلحَمدُ لِلهِ  رَبِّ العالَمینَ وَ الصَّلاةُ وَ السَّلامُ عَلی مُحَمَّدِِ وَ آلِهِ الطّاهِرینَ وَ لَعنَةُ اللهِ عَلی اَعدائِهِم اَجمَعینَ وَ بَعدُ فَقَد رَتَّبتُهُ عَلی مُقَدَِّمَةِِ وَ مَقاصِدَ وَ خاتِمَةِِ

اَمَّا المُقَدَِّمَةُ  فَفِی بَیانِ اُمُورِِ :

اَلأَوَّلِ : [مَوضُوعِ العِلمِ وَ مَسائِلِهِ]

اِنَّ مَوضُوعَ کُلِّ عِلمِِ وَ هُوَ الَّذی یُبحَثُ فِیهِ عَن عَوارِضِهِ الذّاتِیَّةِ : اَی  بِلاواسِطَةِِ فِی العُروضِ - هُوَ نَفسُ مَوضُوعاتِ مَسائِلِهِ عَیناََ وَ ما یَتّحِدُ مَعَها خارِجاََ وَ اِن کانَ یُغایِرُها مَفهُوماََ تَغایُرَ الکُلِّیِّ وَ مَصادیقِهِ وَ الطَّبیعِیِّ وَ اَفرادِهِ

ترجمه : حمد و سپاس مخصوص پروردگار عالم است  و  درود و سلام قلبی و لسانی بر  محمد و خاندان پاکش و لعنت خداوند بر همه دشمنانشان باد .

و بعد از حمد و ثنای الهی چنین می گویم که کتاب کفایةُ الأصول را به سه بخش مقدِّمه و مقاصد و خاتمه مرتب و منظم کردم .

و اما در  مقدمه کتاب  چند امر و مطلب ذکر می شود :

امر اول در رابطه با موضوع علم اصول و مسائلش می باشد .

موضوع هر علمی که در آن از عوارض ذاتیه آن موضوع بحث می شود ، در واقع و عینا نفس همان موضوعات مسائلش است که در خارج و مصداقاََ  با آن ها (به حمل شایع صناعی) اتحاد دارد اگرچه از نظر معنی و مفهوم و به حمل اوّلی  ، این دو [یعنی موضوع علم و موضوعات مسائلش] با هم مغایرت و غیریّت دارند همانند مغایرت کلی طبیعی و افرادش (که از نظر معنی و مفهوم لفظی غیر هم هستند ولی در خارج و مصداقاََ و به حمل شایع صناعی نفس و عین هم می باشند  .)

توضیح متن :

مرحوم آیت الله مُلاّمحمدکاظم خراسانی معروف به آخوند خراسانی کتاب ارزشمند کفایةُ الأصول خود را بر اساس یک مقدمه (که مشتمل بر سیزده امر است) و مقاصد اصلی هشتگانه و یک خاتمه (یعنی مبحث اجتهاد وتقلید)  تنظیم و مرتب نموده است .
در مقدمه کتاب به سیزده امر پرداخته است که یکی از آن ها در باره موضوع علم اصول است و  قبل از بررسی موضوع علم اصول ، به  موضوع مطلق علم اعم از علم اصول و غیره (به عنوان یکی از عناوین رؤوس ثمانیه) اشاره نموده است . قُدَماء از منطقیین در اوائل کتابشان جهت استفاده بهتر طالبینِ علم( اعمّ از معلِّمین و متعلِّمین) هشت چیز را به عنوان رؤوس ثمانیه یا مبادی هشتگانه ذکر می کردند که عبارتند از :
1- تعریف علم
2-موضوع علم
3-فائده علم
4-مؤلِّف علم
5- ابواب و مباحث علم(عناوین یا فهرستی از ابواب و فصول علم)
6- مرتبه علم یعنی مقام و مرتبه آن علم نسبت به علوم دیگر
7-غرض و غایت علم  یعنی مقصود و هدف از تحصیل آن علم چیست؟  البته فایده علم مترتب بر غرض آن است  مثلا غرض از تحصیل علم منطق تمییز بین حق و باطل است و فایده آن مصونیت از خطا در فکر و اندیشه است ...
8-اَنحاء تعلیمیه یا  شیوه ها  و روش های تعلیم و آموزش (مِتُدُلُوژی یا روش شناسیMethodology  ) . اَنحاء تعلیمیّه عبارتند از تقسیم و تحلیل و تحدید و برهان . [علامه شهید مرتضی مطهری در کتاب خدمات متقابل اسلام و ایران بخش فلسفه و حکمت (طبقه سوم از فلاسفه) ص 540  می فرماید : مبتکر اَنحاء تعلیمیه معلِّم ثانی یعنی  جناب ابونصر محمدبن محمد فارابی بوده است. ]
چون این امور هشتگانه  اجمالا و  سربسته  به  اصل و  ریشه  و رأسِ مقاصد و مطالبِ اصلی کتاب و علم موردنظر اشاره دارند لذا آن ها را رؤوس ثمانیه می گویند

در کتابِ «أَلحاشِیَة عَلی تهذیبِ المَنطِق» چاپِ انتشارات جامعه مدرسین  که همراه با حواشی میرزا محمد علی تبریزی  است در ص 119  در باره وجه تسمیه «رُؤوس ثمانیه» چنین آورده است :

قَولُ المُصَنِّفِ : وَ کانَ القُدَماءُ ما یُسَمُّونَهُ الرُّؤُسَ الثَّمانِیَّةَ :  اَقُولُ : اَمّا تَسمِیَتُهُم بِالثَّمانِیَّةِ فَظاهِرُُ وَ اَمّا بِالرُّؤُسِ فَلِأَنَّها لَمّا کانَت مُشعِرَةََ بِالمَقاصِدِ المَذکُورَةِ فِی العِلمِ عَلی سَبیلِ الأِجمالِ ، کانَت کَأَنَّها رُؤُسُها وَ اُصولُها  .

مرحوم میرزا محمد علی تبریزی صاحب حواشی بر حاشیه ملّا عبدالله می گوید :  در باره  قول مصنِّف (یعنی  ملّا سعد تفتازانی) که در متن کتاب گفته است :وَ کانَ القُدَماءُ ما یُسَمُّونَهُ الرُّؤُسَ الثَّمانِیَّةَ : یعنی قُدماءِ از منطقیین ذکر می کنند آنچه را که نامگذاری می نمایند به رُؤوس ثمانیه ،  چنین می گویم : اما نامگذاری رُؤوس ثمانیه (اصول هشتگانه) به ثمانیه روشن و واضح است چون هشت تا است . و اما نامگذاریش به رُؤوس به این جهت است که  هنگامی که این رُؤوس (اصول هشتگانه) به نحو اجمال و سربسته به مقاصد و مقصد های علمِ موردِ نظر  ، اِشعار و اشاره دارد گویا به منزله رُؤوس و ریشه ها و اصول آن مقاصد محسوب می شود .

مرحوم آخوند خراسانی از میان رؤوس ثمانیه به دو مورد از آن ها در آغازین کتاب خود اشاره نموده است که یکی از آن ها  تعریف علم و دیگری موضوع علم است . نخست  به موضوع مطلقِ علم می پردازد و می فرماید :
موضوع هر علمی  آن چیزی است که در آن علم از حالات و اوصاف و عوارض ذاتیه آن موضوع بحث می شود .  مثلا در علم نحو از عوارض و احوالات کلمه و کلام (مثل  اَلفاعِلُ مَرفُوعُُ - اَلمُبتَدا مَرفُوعُُ - اَلخَبرُ مَرفُوعُُ - اَلمُضافُ اِلَیهِ مَجرُورُُ - اَلمَفعُولُ مَنصُوبُُ...) بحث می شود پس موضوعِ علمِ نحو  کلمه و کلام است و حالات و احوالاتی مانند مرفوعیّت و منصوبیّت و مجروریّت و .... حَولِ مِحورِ «کلمه و کلام»  مطرح می گردد. و اینها از عَوارضِ ذاتی کلمه و کلام محسوب می شوند .

سؤال : مراد از عَوارِض ذاتیه چیست ؟

پاسخ : در پاسخ به این پرسش می گوییم که در مبحث کلّیات خمس  در منطق  یک ذاتی داریم و یک عَرَضی  . در کتاب اَلمَنطِق از مرحوم آیت الله شیخ محمد رضا مظفر ص 90 در باره ذاتی چنین آمده است :  هُوَ المَحمُولُ الَّذی تَتَقَوَّمُ ذاتُ المَوضُوعِ بِهِ غَیرُ خارِجِِ عَنها ... یعنی  ذاتی آن محمولی است که ذات و حقیقت موضوع مُتقوِّم به آن می باشد و داخل در ذات موضوع و جزیی از آن است و به عبارت دیگر قوام موضوع وابسته و متوقف برآن است و ماهیت و حقیقت موضوع تحقق پیدا نمی کند مگر بواسطه آن . مثل  اَلأِنسانُ حَیوانُُ - اَلأِنسانُ  ناطِقُُ که در این دو قضیه کلمه انسان که نوع است  ، موضوع واقع شده و کلمه حیوان و ناطق که جنس و فصل هستند هریک جزیی از ذاتیات انسان را تشکیل می دهند و به عنوان ذاتی بر او حمل می شوند 

و در باره عَرَضی چنین ذکر شده است : هُوَ المَحمُولُ الخارِجُ عَن ذاتِ المَوضُوعِ ...  یعنی  عَرَضی آن محمولی است که خارج از ذات و حقیقتِ موضوع می باشد و بر آن حمل می گردد  مثل اَلأنسانُ کاتِبُُ  که کلمه کاتب و کتابت خارج از ذاتِ انسان است (جزیی از ذات نیست ) و بر آن حمل شده است .  حال که مراد از ذاتی و عَرَضی در کلیات خمس را دانستیم بر می گردیم به عنوانِ «عوارض ذاتیه» که مرحوم آخوند خراسانی در متن کتابش به آن اشاره کرده است  .کلمه اَعراض جمع عَرَض و  کلمه عوارض جمع عارض است و مراد از عارِض و عَرَض در اینجا (که از آن عَرضَی اراده می شود)  در مقابل ذاتی باب کلیات خمس است . یعنی چیزی است که خارج از ذاتِ موضوع و معروض است و بر آن عارض و حمل می شود . مشهور از منطقیین(علماء منطق)  عَرَض را  9 قسم کرده اند که سه قسم آن را به اتفاق ، عرض ذاتی نام نهادند و سه قسم دیگر را به اتفاق ، عرض غریب می گویند و  یک مورد هم مورد اختلاف است که آیا عرض ذاتی است یا عرض غریب و دو مورد هم وضعیت روشنی ندارد و مسکوت گذاشته شده و مورد عنایت و توجه منطقیین واقع نشده و محل بحث قرار نگرفته است  که آیا عرض ذاتی است یا عرض غریب؟ و می توان در ردیف عَرض غریب محسوب نمود .

[ علامه شهید مرتضی مطهری در کتاب شرح مبسوط منظومه جلد دوم ص153  در باره عَرَض چنین می گوید : ... در گذشته گفتیم که کلمه عَرَض را یک وقت در باب مَقولات عَشر بکار می برند . اگر در باب مقولات بکار برند در مقابل جوهرِِ مصطلح قرار می گیرد که شامل کیف و کم و ...  یعنی آن نُه مقوله معروف می شود . قهرا وقتی جوهر بگوییم آن یک مقوله ای می شود که در مقابل اَعراض است . جوهر و عَرَض به این معنی که در مقولات عشر ذکر می گردند از امور نسبی نیستند یعنی اینطور نیست که این شئ نسبت به یک شئ  ، جوهر باشد و نسبت به شئ دیگر عَرَض . آنچه که عَرَض است ، عَرَض است و آنچه که جوهر است ، جوهر است  ولی یک وقت هست که ما می گوییم عَرَض و مقصودمان این است که چیزی با مقایسه با چیز دیگر  ذاتی آن نیست که اصطلاح بهتر این است که بگوییم عَرَضی یعنی این شئ را وقتی با شئ دیگر مقایسه بکنید ذاتی آن نیست بلکه عَرَضی است ولی ممکن است با مقایسه با شئ دیگر ذاتی آن باشد یعنی یک امر مقایسه ای و نسبی است مثلا ناطق ذاتی انسان است ولی ذاتی حیوان نیست بلکه عَزَضی حیوان است .  (ناطق) ذاتی انسان است چون جزءِ انسان است ولی ذاتی حیوان نیست چون جزءِ حیوان نیست  . و نیز علامه شهید مرتضی مطهری در کتاب آشنایی با علوم اسلامی ص 31و32  در باره  عوارض ذاتیه چنین می گوید : ... عبارتی که از منطقیین و فلاسفه در تعریف موضوعِ علم بکار برده اند این است :مَوضُوعُ کُلِّ عِلمِِ  هُوَ ما یُبحَثُ فِیهِ عَن عَوارِضِهِ الذّاتِیَّة ... این دانشمندان بجای اینکه بگویند موضوعِ هر علمی عبارت است از آن چیزی که آن علم از احوال و خواص و آثار او بحث می کند بجای احوال و آثار ،  کلمه قلمبه «عوارض ذاتیه» را بکار برده اند . چرا ؟ بی جهت ؟!  نه  ، بی جهت نیست . آنها دیده اند که احوال و آثاری که به یک چیز نسبت داده می شود بر دوقسم است . گاهی واقعا مربوط به خود اوست (مثل اَلأِنسانُ مُتَعَجِّبُُ)  و گاهی مربوط به او نیست بلکه مربوط به چیزی است که با او یگانگی (و اتحاد) دارد  مثلا می خواهیم در احوال انسان بحث کنیم ، خواه و ناخواه از آن جهت که انسان ، حیوان هم هست و با حیوان یگانگی دارد ، خواص حیوان هم در او جمع است ( مثل اَلأِنسانُ مُتَحَرِّکُُ لِأَنَّهُ حَیوانُُ  که در این مثال تحرُّک و حرکت و مُتَحَرِّکُُ از خواص حیوان است که به انسان حمل شده است. حیوان با انسان مرتبط است زیرا که حیوان جرءِ ذاتی انسان می باشد و حرکت و تحرُّک بواسطه حیوان به انسان عارض و حمل شده است   لذا مُتحرِّک بودن عَرَض غریب برای انسان محسوب می گردد ) از این رو کلمه عَرَض ذاتی را بکار برده اند و آن کلمه را با تعریفی مخصوص مشخص کرده اند که این اشتباه از بین برود و به اصطلاح عوارض غریبه خارج شود . ]

ما در اینجا تمام اقسام 9 گانه عرض(اعم از ذاتی و غریب)  را  بر طبق گفته منطقیین با ذکر مثال بیان می کنیم و بعد نظر مرحوم آخوند خراسانی را ذکر می کنیم که آیا ایشان در تعریفی که برای موضوع علم آورده (اِنَّ مَوضُوعَ کُلِّ عِلمِِ و هو الَّذی یُبحَثُ فیه عن عَوارضِهِ الذّاتیة : ای  بلاواسطةِِ فی العُروضِ... ) موافق با نظر منطقی ها می باشد یا نه ؟

اقسام نُه گانه عَرَض :  این اقسام نه گانه به سه صورت قابل تصویر است :

صورت اول : چیزی(عَرَضی) که عارض بر شئ(معروض) می گردد بدون واسطه که سه قسم است :

1-نسبت بین عارض و معروض تساوی است مثل اَلأِنسانُ مُتَعَجِّبُُ . در کتاب مُنتَهَی الدِّرایَة ج 1 ص 16 آمده است که گفته شده  وصف تَعَجُّب( مُتَعَجِّبُُ) بدون واسطه بر انسان عارض می شود    ( این مورد طبق نظر منطقیین و مرحوم آخوند خراسانی عرض ذاتی است )

2- عارض اعمّ از معروض است  مثل  اَلنّاطِقُ حَیوانُُ - اَلأَربَعَةُ زَوجُُ . در این مثال ها کلمه حَیوانُُ اعم از اَلنّاطِقُ است و برآن عارض و حمل شده است ( حیوانیت جزء ناطق نیست بلکه جزء انسان است) و کلمه زَوجُُ اعمّ ازاَلأَربَعَةُ می باشد و بر آن حمل و عازض شده است     ( عرض غریب + این مورد مسکوت گذاشته شده و مورد توجه منطقیین واقع نشده و مورد بحث قرار نگرفته است  که آیا عرض ذاتی است یا عرض غریب؟)

3- عارض اخصّ از معروض است مثل اَلحَیوانُ ناطِقُُ . در این مثال کلمه ناطِقُُ اخصّ از اَلحَیوانُ می باشد و بر آن عارض شده است ( ناطقیت جزء حیوان نیست بلکه جزء انسان است. ( عرض غریب + این مورد مسکوت گذاشته شده و مورد توجه منطقیین واقع نشده و مورد بحث قرار نگرفته است  که آیا عرض ذاتی است یا عرض غریب؟)

تذکر : در مثال های بالا خودِ ذاتِ معروض(اَلأِنسانُ - اَلنّاطِقُ - اَلأَربَعَةُ - اَلحَیوانُ )  اقتضاء آن عوارض (مُتَعَجِّبُُ - حَیوانُُ - زَوجُُ - ناطِقُُ ) را دارد نه چیز دیگری . واسطه ای در این حمل ها  و اتصاف ها وجود ندارد .

صورت دوم  : چیزی (عَرَضی) که عارض بر شئ(معروض) می گردد با واسطه داخلیه( یعنی از اجزاء داخلی موضوع و معروض است) که دوقسم است :

1- عارض برشئ (معروض)می شود با واسطه داخلیه اعمّ که جنس باشد مثل  اَلأِنسانُ مُتَحَرِّکُُ بِالأِرادَةِ لِأَنَّهُ حَیوانُُ . در این مثال کلمه «حَیوانُُ» که جنس می باشد  واسطه داخلیه اعمّ است برای عُروض و حملِ «مُتَحَرِّکُُ بِالأِرادَةِ» بر اَلأِنسانُ . کلمه انسان از نظر منطقی ، نوع است و نوع از دوجزء داخلی تشکیل شده که عبارتند از جنس وفصل .     (مورد اختلاف است به این معنی که قُدَماء و متقدّمین آن را از اَعراض غریبه و مُتأخرین آن را از عوارض ذاتیه شمرده اند  ) + این مورد از نظر مرحوم آخوند خراسانی عرض ذاتی است

2- عارض بر شئ (معروض)می گردد با واسطه داخلیه  ای که با معروض نسبت تساوی دارد مثل اَلأِنسانُ مُتَکَلِّمُُ لِأَنَّهُ ناطِقُُ . در این مثال کلمه «ناطِقُُ» که فصل می باشد واسطه داخلیه مساوی است برای عُروض و حملِ«مُتَکَلِّمُُ» بر اَلأِنسانُ .     ( این مورد طبق نظر منطقیین و مرحوم آخوند خراسانی عرض ذاتی است )

تذکر : چیزی که جزئیت دارد و جزئی از حقیقت و ذات شئ را تشکیل می دهد یا جنس است و یا فصل (مثل انسان که از نظر منطقی  به آن نوع گفته می شود و با تحلیل ذهنی و عقلی  متشکل از دوجزء یعنی جنس و فصل می باشد )  . اگر جنس باشد  اعمّ از موضوع(معروض) خواهد بود و اگر فصل باشد ، نسبت تساوی با موضوع(معروض) خواهد داشت و فرض سومی قابل تصور نیست که که اخصّ از ذاتِ موضوع و معروض باشد زیرا که جزء مُقوِّمِ ذاتِ موضوع ، یا جنس است که اعمّ است و یا فصل است که نسبت تساوی با ذاتِ موضوع دارد و شئ ثالثی در کار نیست که اخصّ از موضوع باشد

صورت سوم : چیزی (عَرَضی) که عارض بر شئ(معروض) می گردد با واسطه خارجیه(یعنی خارج از ذاتِ موضوع و معروض) که چهار قسم است :  ...     ....      ....     ....     ....     ....     ....     ....     ....

... توضیحات  ادامه دارد ......  ....     + کلیک کنید

 ** آیت الله سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی

**درس کتاب کفایة الأصول(جلداول ازابتدا+آیت الله سیداصغر سعادت میرقدیم لاهیجی (1) + سایت حکیم زین العابدین عسکری گیلانی لشت نشایی+ کلیک کنید


**درس کتاب کفایة الأصول(جلداول ازابتدا+آیت الله سیداصغر سعادت میرقدیم لاهیجی (1) + سایت حکیم زین العابدین عسکری گیلانی لشت نشایی+ کلیک کنید

 





نتیجه تصویری برای شهید محسن حججی

نتیجه تصویری برای شهید محسن حججی

***نسیم معرفت***


# شهادت مظلومانه شهید محسن حُجَجی نجف آبادی را به همه آزایخواهان و مُحبّان و عاشقان اهل بیت 
(عَلَیهِِمُ السَّلامُ) و به ملت شریف و شهید پرور ایران  و به پدر ومادر و اقوام و خانواده محترم و مُکرّمش و نیز به مردمان دیارش  تسلیت  عرض می نمایم.  شهادت ،  آرزوی نیک سیرتانی است که سَیر در سیره سرور شهیدان حضرت اباعبدالله الحسین (عَلَیهِِ السَّلامُ)  دارند .

#سلام بر همه شهدای راه حق
#سلام بر ملت شهید پرور ایران
#سلام بر مردم شهید پرور اصفهان
#سلام بر مردمان شریف نجف آباد اصفهان
#سلام بر شهید محسن حُجَجی
#سلام بر اقوام و خویشان و دوستان و آشنایان این شهید عزیز
#سلام بر خانواده بزرگوار شهید مُحسن حُجَجی
#سلام بر پدر و مادر عزیزش
#سلام بر همسر و فرزند سرافرازش

# شهید محسن حُجَجی در دل های جوانانِ غَیور ایران زمین و آزادیخواهان جا دارد

#همه جای ایران ، محسن حُجَجی است

#ایران ، پر از محسن حُجَجی است .

#او زنده است

#او زنده تر خواهد شد

# داعشیانِ گرگ صفت و کوردل و کج اندیش با جدا کردن سر این شهید عزیز گمان کردند که او را از بین بردند ولی نفهمیدند و نمی فهمند که محسن حُجَجی زنده تر شد و شهادتش ، #کربلای حسینی را در ذهن ها و خاطره ها ترسیم و تجدید نمود
.
#از شهید محسن حُجَجی  بوی خوش کربلا  می آید .
.

#السلام_علیک_یا_ابا_عبدالله_الحسین_علیه_السلام

 
.
. (#
آیت الله سید اصغر سعادت میرقدیم لاهیجی )



<   <<   6   7   8   9   10   >>   >
.: Weblog Themes By Pichak :.



بازدید امروز: 237
بازدید دیروز: 74
کل بازدیدها: 246271

تمامی حقوق این وبلاگ محفوظ است | طراحی : پیچک

  • خرید رپورتاژ آگهی دائمی | خرید رپرتاژ آگهی
  •