سفارش تبلیغ
صبا ویژن

گیلان نشاط
 

محل درج آگهی و تبلیغات
 

نتیجه تصویری برای حسن کربلایی گیلان

 

%d8%af%da%a9%d8%aa%d8%b1-%d9%82%d8%b1%d8%a8%d8%a7%d9%86%db%8c

***نسیم معرفت***

 

به نام خدا


** تذکراتی به دکتر محمد حسین قربانی و حسن کربلایی+نسیم معرفت

حضرت آیت الله زین العابدین قربانی از یک جایگاه حقیقی و حقوقی برخوردار است و ایشان نماینده ولی فقیه در استان گیلان  و از بزرگان علمی و معنوی در استان و بلکه در کشور می باشد . جناب آقای حسن کربلایی عزیزِ ما اگر اعتراض و ایرادی نسبت به عملکرد آیت الله قربانی و رئیس دفتر سابق ایشان(یعنی حجت الأسلام مهدی مجرد) داشته و دارد و ممکن است از جهاتی هم درست باشد ، باید گفتار و نوشتار خود را بطور منطقی و با کمال ادب و رعایتِ شأن و منزلت بزرگان مطرح نماید . راه های معقول تری برای بیان اعتراض و شکایت وجود داشت و دارد که متأسّفانه امثال آقای حسن کربلایی عزیز رعایت نمی کنند . با تجربه ای که ما از مسائل سیاسی و غیره در استان گیلان داریم معلوم شده که هیچگاه با اقداماتِ تند و افراطی و تنش زا و ... نمی توان به مراد و مقصود صحیح دست یافت . سخنرانی آتشین  و تحریک زا و غیر اصولی در برابر حضرت آیت الله قربانی و ...  نه تنها کاری و مشکلی را حل نمی کند بلکه موجب تشویش افکار عمومی و نگرانی متدینین و تشدید اختلاف ها و ... می گردد . به نظر  بنده برخی از گفتار ها و نوشتارهای آقای حسن کربلایی خارج از اصول اخلاقی و منطقی و دینی بوده وهست . با کار غیر اخلاقی و مغایر با ضوابط  اسلامی و دینی و... نمی توان ارزش ها ی دینی و انقلابی را در جامعه محقق ساخت . کسی که داعیه تحقق ارزش ها ی دینی و انقلابی در جامعه را دارد و بارفتار و گفتارش خود را انقلابی مطرح می سازد  پیش از هرچیزی باید انسان وارسته و ملتزم به آداب اخلاقی و دینی و ... باشد . حقِّ اعتراض و اشکال به عملکرد مسؤلان و بزرگان برای آحاد مردم محفوظ است ولی توهین و تحقیر از هیچ کسی پذیرفته نیست و متاسفانه امروزه بداخلاقی ها در جامعه زیاد شده و بدتر از آن ، بداخلاقی در لباس تدین و انقلابی گری است؟!!  البته قابل ذکر است که ما از امثال حضرت آیت الله زین العابدین قربانی انتظار داریم که ظرفیتِ پذیرشِ صدای اعتراض و نقد دیگران را در خود بیشتر بفرمایند تا چالش ها و حسّاسیت ها کمتر گردد و در پرتو محبت و احترام و اتحاد و ... همه نیروها و توانمندی ها ، صرف خدمت به اسلام و قرآن و اهلبیت (علیهم السلام)  و انقلاب و فرهنگ و ارزش ها و رفع مشکلات مردم شود . حیف است که حضرت آیت الله قربانی ، اهداف عالیه اسلامی را  که عمری با آن ها  آشنا می باشد فدای برخی گفت و شنود ها و بگو مگو های غیر مفید  و مضرّ بفرماید . گیلان ما با ظرفیت های مادی و معنوی که دارد باید به دور از این کشمکش های مضرّ و مُهلِک به جایگاه شایسته خود برسد ......

واما در رابطه با ماجرای جناب مستطاب حجت الأسلام آقای مهدی مجرد که با نظارت حضرت آیت الله قربانی به دست مبارک مرجع عالیقدر حضرت آیت الله صافی گلپایگانی در سال گذشته معمّم و مُلَبّس شد نکته ای عرض می کنم و آن اینکه ایشان از توانمندی های فوق العاده ای در برخی از امور اجرایی و غیره داشتند ولی متأسفانه به جهت عدم رعایت برخی از اصول اخلاقی و شرعی و دینی دچار آسیب گردید که مسائلی بوجود آمد که امیدوارم که به خوبی حل وفصل شود . اگر جناب آقای مهدی مجرد برخی امور را رعایت می کرد انسان بسیار موفقی می شد ولی ....    ...

واما در رابطه با سخنان جناب آقای دکتر محمد حسین قربانی (نماینده محترم آستانه اشرفیه) که در خطاب به آقای حسن کربلایی ایراد نمود  عرض می کنم  که آقای دکتر عزیز ،  شما سخنان درستی ایراد نفرمودید . آقای دکتر قربانی عزیز : تهدید و تحقیر دیگران با هر بیان و ژستی ، زشت و ناپسند است . آقای حسن کربلایی( چه گیلانی باشد و چه غیر گیلانی)  به عنوان یک مسلمان و مطّلع از مسائل می تواند با حفظ اصول اخلاقی و منطقی نسبت به اموری که در استان گیلان می گذرد اظهار نظر نماید . این چه ادبیاتی است که جنابعالی در برابر ایشان اِعمال فرمودید؟!! برخی تعبیرات شما نسبت به آقای حسن کربلایی بسیار ناپسند و دور از تعالیم دینی و اسلامی بود و امیدوارم با توجه به موقعیتی که دارید اینگونه گفتارها و رفتارها از جنابعالی تکرار نشود ...   بیاییم همه با هم در کنار یکدیگر  با صبر و متانت انقلابی و سیاسی و با مهر و محبت ، با بهره مندی از تعالیم نورانی قرآن واهلبیت علیهم السلام  به اسلام و قرآن و کشور و نظام و مردم  و مجرومین بخصوص  به مردم عزیز گیلان  خدمت کنیم و همت و تلاش و توانمندی خود را در راه اعتلاء ارزش های اسلام و  انقلاب و شهداء و...  صرف نماییم . بیاییم اختلاف ها را کاهش دهیم  و بر وحدت و مهر و همدلی بیفزایم و همه با هم به ریسمان الهی چنگ زنیم که فرمود :  وَاعتَصِموا بِحَبلِ اللَّهِ جَمیعًا وَلا تَفَرَّقوا * وَاذکُروا نِعمَتَ اللَّهِ عَلَیکُم إِذ کُنتُم أَعداءً فَأَلَّفَ بَینَ قُلوبِکُم فَأَصبَحتُم بِنِعمَتِهِ إِخوانًا *  وَکُنتُم عَلى شَفا حُفرَةٍ مِنَ النّارِ فَأَنقَذَکُم مِنها * کَذلِکَ یُبَیِّنُ اللَّهُ لَکُم آیاتِهِ لَعَلَّکُم تَهتَدونَ . یعنی و همگی به ریسمان خدا [= قرآن و اسلام، و هرگونه وسیله وحدت‌]، چنگ زنید، و پراکنده نشوید! و نعمت (بزرگِ) خدا را بر خود، به یاد آرید که چگونه دشمن یکدیگر بودید، و او میان دلهای شما، الفت ایجاد کرد، و به برکتِ نعمتِ او، برادر شدید! و شما بر لبِ حفره‌ای از آتش بودید، خدا شما را از آن نجات داد؛ این چنین، خداوند آیات خود را برای شما آشکار می‌سازد؛ شاید پذیرای هدایت شوید. (سوره آل عمران آیه 103 )

سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی

پنج شنبه

29 مهر 1395 ه.ش

هیجدهم محرّم الحرام 1438 ه.ق

 


**سخنان دکتر محمد حسین قربانی (نماینده مردم استانه اشرفیه)

در خطاب به حسن کربلایی+ دیار میرزا


** برخی در گیلان می‌خواهند برای نماینده ولی‌فقیه تعیین تکلیف کنند ؟!! +آستان خبر


**در جریان استعفای مسئول دفتر آیت‌الله قربانی برخی افراطی‌گری کردند/ شما چه‌کاره هستید که برای نماینده ولی‌فقیه تعیین و تکلیف می‌کنید + سایت در سیاهکل



نتیجه تصویری برای علامت سوال متحرک

***نسیم معرفت***

 

به نام خدا

(انواع آیت الله) ؟!!!

عنوان "آیت الله"، اگر چه در هزار سال اخیر، به ندرت برای علماء استفاده می­شده است، اما در نیم قرن اخیر، جزء رایج­ ترین عناوین علماء شده است؛ به گونه ای که به هرج و مرج گراییده است. اکنون روزی نیست که چند آیت الله، متولد نشوند و به تَبَع آن، چند آیت الله به دیار باقی نشتابند. برای تنویر افکار عمومی، در این چند سطر، سعی می­شود تا برخی از انواع "آیت الله ها" را ذکر کنیم ،تا شاید امر به معروفی شده باشد.

[نوع اول ] : رایج­ترین نوع از انواع آیت الله،   "آیت الله فوتی" است. در قم   روزی نیست که حداقل چند اعلامیه فوت با درج عنوان آیت الله بر در و دیوار نباشد، معمولاً شاید خود مُتوفَّی نیز روحش از آیت الله شدنش بی­ خبر باشد، اما بازماندگان مرحوم ، بسیار علاقمندند تا عزیز از دست رفته خود را با لقب آیت الله خطاب و معرفی نمایند. البته این نوع تسامح در عنوان، مختص این مورد خاص نیست و بسیار رایج است که مثلا دانشجوی فوت شده رشته مهندسی و یا پزشکی را مرحوم دکتر و مرحوم مهندس خطاب می­کنند.

نوع دیگر آیت الله، که گاهی ظهور می نماید؛ "آیت الله مقامی" است. یعنی شخصی تا دیروز حداکثر ، "حجت الاسلام و المسلمین" بوده است، اما امروز که مقام امام جمعه ­ای و یا رییس قوه­ ای را کسب می­کند، می­شود آیت الله؛ بیش از این نمی توان در این نوع آیت الله، سخن گفت؛ که لاجرم زبان سرخ، سرسبز می دهد به باد.

نوع سوم، "آیت الله کاری" است، و این نوع از خطاب عنوان، بسیار رایج است؛ به صورتی که مثلاً من و یا دیگری گره کارمان توسط "حجة الاسلام و المسلمینی" حل می شود،  اما  در نامه درخواست خود، برای رفع مشکل یا دریافت کمک هزینه و یا انواع امور دیگر، عنوان ایشان را می­نویسیم "جناب حضرت آیت الله"؛ به ظاهر این نوع خطاب، نمی تواند زیاد مشکل ساز باشد، اما از آن طرف، ممکن است به مرور زمان، افراد بیشتری این عنوان را برای این شخص به کار برند و کم کم، این توهم برای او حاصل شود، که نکند راستی راستی ما  آیت الله هستیم و خودمان خبر نداریم .

نوع دیگر(چهارم) و بسیار شایع آیت الله،   " آیت الله رسانه ای" است، یعنی افرادی هستند که در بین اهل علم حُجة الأسلام هستند و یا حداکثر به "حجة الاسلام و المسلمین" معروفند، اما رسانه ای یا رسانه هایی، چه تصویری و چه کاغذی، برای مقاصد رسانه ای خود و یا به عنوان رپرتاژ آگهی، او را "آیت الله" خطاب می کنند. فرض کنید مدیر مسوول روزنامه ای به قم سفر می کند و دیدارهایی با برخی علماء دارد، خوب کمترین کار او در روزنامه­ اش این است که، دهها نفر را ردیف کرده و تیتر می زند که ما با "آیت الله ها" دیدار داشته ایم،  این در صورتی که برخی از آن آیت الله ها، حتی در بین اهل علم قم نیز شناخته شده نیستند.

*  [نوع پنجم]  بی مناسبت نیست در بین معرفی انواع آیت الله،   "آیت الله واقعی" را نیز به صورت مختصر معرفی کنیم. در حوزه علیمه قم مرسوم است که تنها به افرادی که جزء اساتید سابقه­ دار حوزه هستند و از سطوح ابتدایی تا سطوح عالی رسمی (فقه و اصول) حوزه را تدریس کرده ­اند و اکنون حوزه درس معقول و قابل ارائه ای دارند و شاگردان متنوعی و فاضلی پرورده اند و نیز در بین اهل علم حوزه علمیه به فضل و دانش مشهورند، لقب آیت الله داده می شود. و معمولاً رسم این نیست که این لقب از افراد پایین به بالا داده شود. به عبارت ساده تر، این لقب پس از استعمال علمایی برجسته از اساتید طراز اول حوزه علمیه یا مراجع معظم تقلید برای شخص به مزبور، کاربرد رسمی پیدا می کند.

[نوع ششم ] .... ( البته نوع ششم را رفیقِ شفیقِ ما ذکر نفرمود یا اینکه در تایپ از قلم افتاده است که بنده یعنی  سید اصغر سعادت میرقدیم  ، اضافه می کنم :

آیت الله اِلهامی یا مُکاشَفَه ای  به این معنی که به گمان خود تصور می کند که به ایشان (در خواب یا ... ) الهام یا مکاشفه  شده که آیت الله می باشد . البته در این نوع از ادعای آیت الله بودن باید به مدعی آن نگاه کرد که کی باشد ؟!!!....  ولی از قرار معلوم  حُقّه ای در کار است ... ؟!)


نوع هفتم از انواع آیت الله، "آیت الله غُروری" است که شاید نامناسب ترین نوع استعمال آیت الله باشد. معمولاً در بین علماء به علت کسب فضایل اخلاقی، خود شخص، حَذَر (پرهیز)می کند از به کار بردن لقب آیت الله برای خودش و از عناوین اَلأَحقَر و همانند آن، برای ذکر نام خود و امضاء استفاده می کند. اما به ندرت دیده شده که افرادی از سر غرور، خود را آیت الله خطاب می کنند، تا درسی شود برای دیگران، که آنها نیز از این لفظ برای بزرگداشت او استفاده نمایند.

[ نوع هشتم ]"آیت الله سیاسی یا جناحی"، هشتمین نوع از آیت الله است، که در دوره حاضر بسیار نیز شایع است. این جناح برای پیشبرد اهداف سیاسی خود و یا رأی گیری از مردم، می گوید جناح ما را ده یا بیست "آیت الله" تأیید نموده و آن جناح دیگر نیز به شرح ایضاً. و یا برای اینکه این جناح ده ها عالم برجسته آیت الله دارد، آن جناح دیگر با تلاش بسیار، چند تا "آیت الله" برای خود دست و پا می کند تا در مقابل دیگران کم نیاورد.

[ نوع دهم ]  کم خطرترین نوع آیت الله،    "آیت الله اسمی" است، که نهمین نوع از انواع لیست این نوشتار است. منظور از آیت الله اسمی،    آیت الله ­هایی هستند، که واقعاً اسمشان در شناسنامه آیت الله است و از خوش روزگار، یک شبه ره صد ساله زدند. ایشان وقتی وارد حوزه علمیه شوند، ناخواسته می شوند، جناب آقای آیت الله فلانی. از این نوع آیت الله گریزی نیست، چرا که اسم است و اسم است و اسم.

نوع دهم، "آیت الله کتابی" است، این نوع از آیت الله، معمولاً در بین برخی مؤلِّفین و نویسندگان حوزوی، رایج است که برای فروش کتاب یا اهدافی که قبلاً گذشت، بر روی جلد کتاب منتشر شده می نویسند "آیت الله فلانی". البته اگر تدلیس نباشد، لاجَرَم مفاسد دیگری بر آن مترتب است، که از حوصله این مقال خارج است.

نوع یازدهم، "آیت الله فرقه ای" است، این نوع آیت الله، بسیار کمتر رایج است و معمولاً بین دو فرقه یا مذهب فرعی، برای اهداف ضدمذهبی خود به کار می روند. مثلاً شاید در بین برخی از روحانیون شیعه  افرادی انگشت شمار، گرایش به اصول اهل تسنن داشته باشند و یا مطلبی به نفع آنها ذکر کرده باشند، از این به بعد، آن اهل علم ،یقیناً با لقب "آیت الله" از سوی اهل تسنن خطاب می شود؛ که مثلا آیت الله فلانی در فلان کتاب یا فلان سخنرانی این مطلب را گفته است.

نوع دوازدهم، "آیت الله انتسابی" است. بسیاری از افراد که در ارتباط با برخی از علماء هستند، برای بزرگداشت خودشان، لقب آیت الله  مربوط به  آن روحانی( عالم) را  منتسب به خود می دهند. مثلاً فرض کنید اهل علمی، بنا به مصالحی، محافظی داره. خوب این محافظ، برای بزرگنمایی خود و کار خود، می گوید: من محافظ "حضرت آیت الله فلانی" هستم. و الی آخر ...      [ تذکر :  البته در نوع دوازدهم شخصِ مدعی ،  ادعای آیت الله بودن ندارد بلکه فقط  به جهت بزرگنمایی و انگیزه های دیگر خودش را منسوب به یک آیت الله می نماید «سعادت میرقدیم» ]

لقب آیت الله، انواع دیگری نیز دارد، که برای رعایت متقضای اختصار نوشتار، از ذکر آنها صرف نظر می کنیم. اما در پایان، آنچه بسیار مهم است این است که غالب این عناوین و القاب، نشان از ضعف نفس عالمان دین نیست، بلکه از سهل انگاری ما مردم است که خواسته یا ناخواسته، دست به این کار می زنیم. شاید بسیاری از علماء راضی به این عمل نباشند و ناخودآگاه در این وادی قرار گرفته باشند. بنابراین مناسب است که ما مردم به هم تذکر دهیم و رعایت کنیم تا این مفسده باعث نشود در آینده نزدیک لقب و عنوان، کم بیاوریم؛ چرا که اگر در گذشته علماء بسیار مهمی "ثِقةُ الاسلام" و یا "حُجَّةُ الأِسلام" بودند، اکنون اکثرا "آیت الله" هستند. و حتی در حال حاضر ، بیش تر از شصت نفر "آیت الله العظمی" می باشند. که اگر اکنون بخواهیم، عالمی را که از همه برجسته تر هست میان آنها خطاب کنیم، دیگر باید به ایشان، چه لقبی بدهیم تا ایشان در سلسله القاب قبلی سَر( و بالاتر) باشد، و رعایت احترام او را نموده باشیم؟!!

 

 

*  [نوع پنجم]  بی مناسبت نیست در بین معرفی انواع آیت الله،   "آیت الله واقعی" را نیز به صورت مختصر معرفی کنیم. در حوزه علیمه قم مرسوم است که تنها به افرادی که جزء اساتید سابقه­ دار حوزه هستند و از سطوح ابتدایی تا سطوح عالی رسمی (فقه و اصول) حوزه را تدریس کرده ­اند و اکنون حوزه درس معقول و قابل ارائه ای دارند و شاگردان متنوعی و فاضلی پرورده اند و نیز در بین اهل علم حوزه علمیه به فضل و دانش مشهورند، لقب آیت الله داده می شود. و معمولاً رسم این نیست که این لقب از افراد پایین به بالا داده شود. به عبارت ساده تر، این لقب پس از استعمال علمایی برجسته از اساتید طراز اول حوزه علمیه یا مراجع معظم تقلید برای شخص به مزبور، کاربرد رسمی پیدا می کند.



**(انواع آیت الله؟!)نوشته رفیق شفیق ما آقای کاظم استادی+نسیم معرفت

 

 

kazem ostadi  انواع آیت الله -  + نویسنده موّفقجناب آقای کاظم استادی قمی

 

kazem ostadi  انواع آیت الله -  + نویسنده موّفقجناب آقای کاظم استادی قمی


http://kazemostadi.persianblog.ir/post/99/



نوشته شده در تاریخ دوشنبه 95/7/26 توسط امین

***نسیم معرفت***

** پیامبراکرم  (صَلَّی اللهُ عَلَیهِِ وَ آلهِ وَسَلَّمَ)إِنَّ اللَّهَ حَرَّمَ الْجَنَّةَ عَلَى کُلِّ فَحَّاشٍ بَذِی‏ءٍ قَلِیلِ الْحَیَاءِ- لَا یُبَالِی مَا قَالَ وَ لَا مَا قِیلَ لَه‏ . خداوند بهشت را بر هر فحّاش بد زبان بى شرمى که باکى ندارد چه گوید و چه شنود، حرام کرده است.

**حضرت آیت الله سید اصغر سعادت میرقدیم لاهیجی



نتیجه تصویری برای ان الانسان لفی خسر

***نسیم معرفت***

 

به نام خدا

سلام علیکم

همه انسان ها در معرض خسارت و فساد هستند مگر کسانی مراقبت از خویش  کنند و تقوای الهی داشته باشند و خدا را در همه حال حاضر و ناظر اعمال خود بداند . اکثر انسان ها به خطا و لغزش ها ی  واقعی و غیر واقعی دیگران توجه دارند و از لغزش ها و عیب ها و خطاهای خود غافل هستند .
سلام خدا بر آنهایی که به اصلاح خود می پردازند و چشم عیبجویی ندارند....
قوله تعالی :

بَلِ الْإِنْسانُ عَلی‏ نَفْسِهِ بَصیرَةٌ (14)
وَ لَوْ أَلْقى‌ مَعاذِیرَهُ (15) «سوره قیامه آیه 14 و15» 


بلکه انسان خود بر نیک و بد خویش به خوبی آگاه است(14)و هر چند ( پرده ‏های ) عُذر بر ( چشم بصیرت ) خود بیفکند.

قوله تعالی :

وَالعَصرِ(1)اِنَّ الأِنسانَ لَفِی الخُسرِ(2) اِلاَّ الَّذینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ وَ تَواصَوْا بِالْحَقِّ وَ تَواصَوْا بِالصَّبْرِ(3)


به عصر سوگند، (1) که انسانها همه در زیانند؛ (2) مگر کسانی که ایمان آورده و اعمال صالح انجام داده‌اند، و یکدیگر را به حق سفارش کرده و یکدیگر را به شکیبایی و استقامت توصیه نموده‌اند! (3)

سوره عصر آیات 1 تا 3 .


شاعر چه نیکو فرمود :


عیب کسان منگر و احسان خویش
دیده  فُروبر  به    گریبان     خویش



سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی



**حضرت آیت الله سید اصغر سعادت میرقدیم لاهیجی



نتیجه تصویری برای پرچم متحرک ایران

***نسیم معرفت***

 

بِسمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیمِ

قِوامُ الثَّورَةِ الأِسلامِیَّةِ وَ الجُمهُورِیَّةِ الأِسلامِیَّةِ الأِیرانِیَّةِ بِخَمسَةِ أَشیاءَ وَ یَجِبُ عَلَینا  الأِعتِقادُ وَ الأِلتِزامُ بِها اَبَداََ :
اَلأوَّلِ : بِالوِلایَةِ الفَقیهِ
اَلثّانِی : وَالبَصیرَةِ
اَلثّالِثِ : وَالأِستِقلالِ وَ الحُرِّیَّةِ
اَلرّابِعِ : وَالأِتِّحادِ وَالوَحدَةِ
اَلخامِسِ : وَالقُرآنِ وَ العِترَةِ

@ اَلسَّیِّداَصغَر سَعادَت مِیرقَدیم
یَومُ العاشُور 1438 ه.ق

21مهر1395 ه.ش

 


@ پایه های انقلاب و جمهوری اسلامی ایران بر پنج چیز+نسیم معرفت

 
@ ترجمه :
قوام و پایه و اساسِ انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی ایران به پنج چیز است  و بر ما لازم و واجب است که همیشه به آن ها معتقد و ملتزم باشیم :


1- ولایت فقیه


2-بصیرت


3-استقلال و آزادی


4- وحدت و اتحاد


5- قرآن و عترت

 

 

**حضرت آیت الله سید اصغر سعادت میرقدیم لاهیجی




   1   2   3   4      >
.: Weblog Themes By Pichak :.



بازدید امروز: 161
بازدید دیروز: 74
کل بازدیدها: 246195

تمامی حقوق این وبلاگ محفوظ است | طراحی : پیچک

  • خرید رپورتاژ آگهی دائمی | خرید رپرتاژ آگهی
  •