سفارش تبلیغ
صبا ویژن

گیلان نشاط
 

محل درج آگهی و تبلیغات
 

 

حضرت آیت الله خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب اسلامی با صدور پیامی، ارتحال رفیق دیرین و همسنگر و همگام دوران مبارزات نهضت اسلامی حضرت حجت الاسلام و المسلمین آقای حاج شیخ اکبر هاشمی رفسنجانی را تسلیت گفتند.

متن پیام تسلیت رهبر معظم انقلاب اسلامی به شرح زیر است:

 بسم الله الرحمن الرحیم

انّا لله و انّا الیه راجعون
با دریغ و تأسف خبر درگذشت ناگهانی رفیق دیرین، و همسنگر و همگام دوران مبارزات نهضت اسلامی، و همکار نزدیک سالهای متمادی در عهد جمهوری اسلامی جناب حجت‌الاسلام والمسلمین آقای حاج شیخ اکبر هاشمی رفسنجانی را دریافت کردم. فقدان همرزم و همگامی که سابقه‌ی همکاری و آغاز همدلی و همکاری با وی به پنجاه و نه سال تمام می‌رسد، سخت و جانکاه است. چه دشواریها و تنگناها که در این دهها سال بر ما گذشت و چه همفکریها و همدلیها که در برهه‌های زیادی ما را با یکدیگر در راهی مشترک به تلاش و تحمل و خطرپذیری کشانید. هوش وافر و صمیمیت کم‌نظیر او در آن سالها، تکیه‌گاه مطمئنی برای همه‌ی کسانی که با وی همکار بودند به ویژه برای اینجانب به شمار می‌آمد. اختلاف نظرها و اجتهادهای متفاوت در برهه‌هائی از این دوران طولانی هرگز نتوانست پیوند رفاقتی را که سرآغاز آن در بین‌الحرمین کربلای معلّی بود به کلی بگسلد و وسوسه‌ی خناسانی که در سالهای اخیر با شدّت و جدیت در پی بهره‌برداری از این تفاوتهای نظری بودند، نتوانست در محبت شخصی عمیق او نسبت به این حقیر خلل وارد آورد.
او نمونه‌ی کم‌نظیری از نسل اوّل مبارزان ضد ستم‌شاهی و از رنج‌دیدگان این راه پرخطر و پرافتخار بود.
سال‌ها زندان و تحمل شکنجه‌های ساواک و مقاومت در برابر این همه و آنگاه مسئولیتهای خطیر در دفاع مقدس و ریاست مجلس شورای اسلامی و مجلس خبرگان و غیره، برگهای درخشان زندگی پر فراز و نشیب این مبارز قدیمی است.
با فقدان هاشمی اینجانب هیچ شخصیت دیگری را نمی‌شناسم که تجربه‌ای مشترک و چنین درازمدت را با او در نشیب و فرازهای این دوران تاریخ‌ساز به یاد داشته باشم.
اکنون این مبارز کهنسال در محضر محاسبه‌ی الهی با پرونده‌ئی مشحون از تلاش و فعالیت گوناگون قرار دارد، و این سرنوشت همه‌ی ما مسئولان جمهوری اسلامی است.
غفران و رحمت و عفو الهی را برای وی از صمیم قلب تمنا میکنم و به همسر گرامی و فرزندان و برادران و دیگر بازماندگان ایشان تسلیت عرض میکنم.
غفرالله لنا و له

سید علی خامنه‌ای
 19 دیماه 1395

 

http://www.leader.ir/fa




نوشته شده در تاریخ دوشنبه 95/10/20 توسط امین

نتیجه تصویری برای حضرت معصومه

***نسیم معرفت***

تعداد امامزادگان شایسته تعظیم و تجلیل در «دار الایمان قم »که بر فراز قبور مطهرشان گنبد و سایبان هست به چهارصد نفرمی رسد.

در میان این چهار صد اختر تابناکی که در آسمان قم نورافشانی می کنند، ماه تابانی که همه آنها را تحت الشعاع انوار درخشان خود قرار داده، تربت پاک شفیعه محشر، کریمه اهل بیت پیمبر(علیهم السلام)، دخت گرامی موسی بن جعفر، حضرت معصومه(س)می باشد.

پژوهشگر معاصر، علامه بزرگوار، حاج محمدتقی تستری، مولف قاموس الرجال می نویسد: «درمیان فرزندان امام کاظم(ع) با آن همه کثرتشان بعد از امام رضا(ع)، کسی همسنگ حضرت معصومه(س) نمی باشد. » محدث گرانقدرحاج شیخ عباس قمی به هنگام بحث از دختران حضرت موسی بن جعفر(ع)، می نویسد: «برحسب آنچه به مارسیده، افضل آنها سیده جلیله معظمه، فاطمه بنت امام موسی(ع)، معروف به حضرت معصومه(س) است.» بررسی شخصیت برجسته و فضایل گسترده حضرت معصومه(س) در این صفحات نمی گنجد. در این نوشته به برخی از ویژگیهای آن خاتون دوسرااشاره می کنیم:

1- شفاعت گسترده

بالاترین جایگاه شفاعت، از آن رسول گرامی اسلام است که در قرآن کریم از آن به «مقام محمود» تعبیر شده است. و گستردگی آن باجمله بلند: (ولسوف یعطیک ربک فترضی) بیان گردیده است. همانا دو تن ازبانوان خاندان رسول مکرم شفاعت گسترده ای دارند که بسیار وسیع و جهان شمول است و می تواند همه اهالی محشر را فراگیرد:

1- خاتون محشر، صدیقه اطهر، حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها.

2- شفیعه روزجزا، حضرت فاطمه معصومه(س).

در مورد شفاعت گسترده حضرت زهرا سلام الله علیها همین بس که شفاعت، مهریه آن حضرت است و به هنگام ازدواج پیک وحی طاقه ابریشمی از جانب پروردگار آورد که در آن، جمله «خداوند مهریه فاطمه زهرا را شفاعت گنهکاران از امت محمد(ص) قرار داد.» باکلک تقدیر نقش بسته بود.

این حدیث از طریق اهل سنت نیز آمده است.

بعد از فاطمه زهرا سلام الله علیها از جهت گستردگی شفاعت،هیچ کس و حد اقل هیچ بانویی به شفیعه محشر، حضرت معصومه دخت موسی بن جعفر سلام الله علیها نمی رسد، که امام به حق ناطق، حضرت جعفر صادق(ع) در این رابطه می فرماید: «تدخل بشفاعتها شیعتناالجنه باجمعهم »: «با شفاعت او همه شیعیان ما وارد بهشت می شوند.»

2- عصمت

بر اساس روایتی که مرحوم سپهر در «ناسخ » از امام رضا(ع)روایت کرده، لقب «معصومه » را به حضرت معصومه، امام هشتم اعطا کرده اند. طبق این روایت امام رضا(ع) فرمود: «من زار المعصومه بقم کمن زارنی » «هرکس حضرت معصومه را درقم زیارت کند، همانند کسی است که مرا زیارت کرده باشد.» این روایت را مرحوم محلاتی نیز به همین تعبیر نقل کرده است.با توجه به این که عصمت به چهارده معصوم(علیهم السلام) منحصرنیست، بلکه همه پیامبران، امامان و فرشتگان معصوم هستند.و علت اشتهار حضرت رسول اکرم، فاطمه زهرا و امامان(علیهم السلام) به «چهارده معصوم » آن است که آنها علاوه بر مصونیت ازگناهان صغیره و کبیره، از «ترک اولی » نیز که منافات با عصمت ندارد، پاک و مبرا بودند.

مرحوم مقرم در کتابهای ارزشمند: «العباس » و «علی الاکبر» دلائل عصمت حضرت ابوالفضل و حضرت علی اکبر(علیهماالسلام) را بر شمرده است. و مرحوم نقدی در کتاب «زینب الکبری » از عصمت حضرت زینب سلام الله علیها سخن گفته است. و مولف «کریمه اهلبیت » شواهد عصمت حضرت معصومه(س)را بازگو نموده است.

و با توجه به این که حضرت معصومه(س) نام شریفشان «فاطمه »است و در حال حیات به «معصومه » ملقب نبودند، تعبیر امام(ع)دقیقا به معنای اثبات عصمت است، زیرا بر اساس قاعده معروف:«تعلیق حکم به وصف مشعر بر علیت است » دلالت حدیث شریف برعصمت آن بزرگوار بی تردید خواهد بود.

3- فداها ابوها

آیت الله سید نصر الله مستنبط از کتاب «کشف اللئالی » نقل فرموده که روزی عده ای از شیعیان وارد مدینه شدند و پرسشهایی داشتند که می خواستند از محضر امام کاظم(ع) بپرسند. امام(ع) درسفر بودند، پرسشهای خود را نوشته به دودمان امامت تقدیم نمودند، چون عزم سفر کردند برای پاسخ پرسشهای خود به منزل امام(ع) شرفیاب شدند، امام کاظم(ع) مراجعت نفرموده بود و آنهاامکان توقف نداشتند، از این رو حضرت معصومه(س) پاسخ آن پرسشهارا نوشتند و به آنها تسلیم نمودند، آنها با مسرت فراوان ازمدینه منوره خارج شدند، در بیرون مدینه با امام کاظم(ع) مصادف شدند و داستان خود را برای آن حضرت شرح دادند.

هنگامی که امام(ع) پرسشهای آنان و پاسخهای حضرت معصومه(س) راملاحظه کردند، سه بار فرمودند: «فداها ابوها» «پدرش به قربانش باد.» باتوجه به این که حضرت معصومه(س) به هنگام دستگیری پدر بزرگوارش خردسال بود،این داستان از مقام بسیار والا و دانش بسیار گسترده آن حضرت حکایت می کند.


4- بارگاه حضرت معصومه(س) تجلیگاه حضرت زهرا(س)

بر اساس رویای صادقه ای که مرحوم آیت الله مرعشی نجفی(ره) ازپدر بزرگوارش مرحوم حاج سیدمحمود مرعشی (متوفای 1338 ه’ .)نقل می کردند، قبر شریف حضرت معصومه(س) جلوه گاه قبر گم شده مادر بزرگوارش حضرت صدیقه طاهره سلام الله علیها می باشد.آن مرحوم در صدد بود که به هر وسیله ای که ممکن باشد، محل دفن حضرت زهرا سلام الله علیها را به دست آورد، به این منظورختم مجربی را آغاز می کند و چهل شب آن را ادامه می دهد، تا درشب چهلم به خدمت حضرت باقر و یا حضرت صادق(علیهماالسلام)شرفیاب می شود، امام(ع) به ایشان می فرماید: «علیک بکریمه اهل البیت » «به دامن کریمه اهلبیت پناه ببرید.» عرض می کند: بلی من هم این ختم را برای این منظور گرفته ام که قبر شریف بی بی را دقیقا بدانم و به زیارتش بروم.

امام(ع) فرمود: منظور من قبر شریف حضرت معصومه درقم می باشد.»سپس ادامه داد: «برای مصالحی خداوند اراده فرموده که محل دفن حضرت فاطمه سلام الله علیها همواره مخفی بماند و لذا قبر حضرت معصومه راتجلیگاه قبرآن حضرت قرار داده است. هر جلال و جبروتی که برای قبر شریف حضرت زهرا مقدر بود خداوند متعال همان جلال و جبروت را بر قبر مطهر حضرت معصومه(س) قرار داده است.»

5- پیشگوئی امام صادق(ع)

امام جعفر صادق(ع) در ضمن حدیث مشهوری که پیرامون قداست قم به گروهی از اهالی ری بیان کردند، فرمودند: «تقبض فیها امراءه هی من ولدی، واسمها فاطمه بنت موسی، تدخل بشفاعتها شیعتنا الجنه باجمعهم » «بانویی از فرزندان من به نام «فاطمه » دختر موسی، در آنجا رحلت می کند، که با شفاعت اوهمه شیعیان ما وارد بهشت می شوند.» راوی می گوید: من این حدیث را هنگامی از امام صادق(ع) شنیدم که حضرت موسی بن جعفر(ع)هنوز دیده به جهان نگشوده بود.

پیشگوئی امام صادق(ع) از ارتحال حضرت معصومه(س) در قم پیش ازولادت پدر بزرگوارش بسیار حائز اهمیت است و از مقام بسیار شامخ آن حضرت حکایت می کند.

6- رمز قداست قم

در احادیث فراوانی از قداست قم سخن رفته، تصویر آن در آسمان چهارم به رسول اکرم(ص) ارائه شده است.

 

.......................ادامه دارد ........................

http://www.hawzah.net/fa/Magazine/View/4180/4740/38358/-%D9%88%DB%8C%DA%98%DA%AF%DB%8C%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%AD%D8%B6%D8%B1%D8%AA-%D9%85%D8%B9%D8%B5%D9%88%D9%85%D9%87-(%D8%B3)-

 



نتیجه تصویری برای عکس رهبری و هاشمی

***نسیم معرفت***

انا لله و انا الیه راجعون

سلام و درود خداوند بر ولی امر مسلمین جهان حضرت آیت الله امام خامنه ای که با پیامِ تسلیتِ هوشمندانه و شفّاف و جامع و وحدت آفرین خود نسبت به درگذشت حضرت آیت الله حاج شیخ اکبر هاشمی رفسنجانی ،  توطئه های بدخواهان و معاندین و دشمنان انقلاب و نظام اسلامی را نقش برآب نمود .  رحلت یار و همرزم و همسنگر رهبری را به «مُعظّمُُ لَه» و ملت شریف ایران و علاقه مندان و بازماندگان و منسوبین آن مرحوم  تسلیت عرض می کنم  .
همه کسانی که دوستدار انقلاب و نظام و رهبری هستند باید رهنمود ها و فرامین و ارشادات رهبر معظم انقلاب را نَصبّ العَین خود قرار دهند و نسبت به توطئه ها و نقشه های شوم عناصر ضد انقلاب و دشمنان داخلی و خارجی که از هر فرصتی برای ضربه زدن به اسلام و انقلاب استفاده می کنند ، بیدار و آگاه باشند  .  امید است که همه افراد  و اشخاص و گروه ها و احزاب سیاسی و انقلابی تبعیّتِ محضِ عملی نسبت به فرامین و ارشادات مقام معظم رهبری داشته باشند و با رفتار و گفتار و نوشتار خود وحدت و همدلی را در جامعه تقویت و تحکیم نمایند و از هر کاری که سبب تَکدُّر و انشقاق  و تفرقه در بین مردم و موجب ناخرسندیِ رهبریِ عزیز  است شدیدا  پرهیز کنند .

سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی



"9 دی" شکست کودتای مخملین و بی‌ثمر اشراف وابسته سیاسی
انجمن روزنامه‌نگاران مسلمان طی بیانیه‌ای اعلام کرد
"9 دی" شکست کودتای مخملین و بی‌ثمر اشراف وابسته سیاسی

خبرگزاری فارس: انجمن روزنامه‌نگاران مسلمان با صدور بیانیه‌ای "نهم دی" را شکست کودتای مخملین و بی‌ثمر اشراف وابسته سیاسی علیه ایران عنوان کرد.

**حماسه 9 دی

 


به گزارش خبرنگار جامعه فارس، انجمن روزنامه‌نگاران مسلمان در آستانه حماسه 9 دی با صدور بیانیه‌ای با بیان اینکه "حضور بیش از 4 میلیون دلداده به نظام و ولایت و ایران در تهران، خاطره 12بهمن 57 را زنده کرد"، اهالی رسانه را به تبیین پیام‌ها و دستاوردهای حماسه سترگ نهم دی فرا خواند.

در ادامه متن کامل این بیانیه آمده است:

«فتنه سال 88 بی‌تردید تقابل یک جناح سیاسی با جناح دیگر ـ در دایره نظام جمهوری اسلامی ـ یا غائله ای در چارچوب اختلاف میان نیروهای سیاسی باورمند به نظام دینی نبود.

فتنه 88 به روشنی برآمده از اراده دشمنان پنهان و آشکار و نیروهای برانداز داخلی و خارجی در مصاف با انقلاب و نظام و ملت بود؛ فتنه 88 نسخه اعطایی نظریه‌پردازان کودتای مخملین به پیاده‌نظام شان در داخل ایران به شمار می‌آید و رجوع به توصیه‌‌ها و دیدگاه‌های عناصری صهیونیست همچون "‌مایکل لدین"،"جین شارپ" و "‌جورج سورورس"، جملگی حکایت‌گر یک واقعیت بزرگ و غیر‌قابل کتمان است ، اینکه فتنه 88 نه پدیده‌ای اتفاقی که حاصل اتاق‌های فکر کانون‌های صهیونیستی بوده است.

وقایع پس از انتخابات دهم ریاست جمهوری جنگ احزابی بود که کلیت نظام دینی و خاصه اصل مترقی‌ ولایت فقیه که شاکله جمهوری اسلامی را تشکیل می‌دهد، هدف گرفته بود؛ انتخابات با هر نتیجه دیگری رقم می‌خورد به بهانه‌ای دیگر، باز هم  سناریوی آتش در تهران عملیاتی می‌شد.
 
اما این بار نیز همچون همه مقاطع بعد از انقلاب اسلامی محاسبات دشمنان و فریب خوردگان‌، اشتباه بود و غائله‌آفرینی آنان که همراه با تجارب آشوب‌های تیر 78 بود، به شکستی مفتضحانه منجر شد.

آنان‌ تصور نمی‌کردند که با ‌وجود موج بحران‌سازی علیه نظام و کشور همچون اعمال تحریم و غبارآلوده کردن فضای سیاسی و اجتماعی  جامعه‌، مردم ایران در اندک مدتی سره را از ناسره بازشناسند و انقلاب بصیرت برپا دارند و ثابت کنند که با گذشت بیش از ربع قرن همچنان تا پای جان به انقلاب و نظام و میهن خود وفادارند و تبعیت از ولایت و حریم داری از این ستون خیمه‌گاه حاکمیت دینی را تکلیفی شرعی می‌دانند.

فتنه 88 سبب شد‌:

1- خواص، محک‌خورده و چهره منافقان افشا شود.

2- مردم هوشیار از پیش، صحنه سیاست داخلی و خارجی را رصد کنند.

3-  ضرورت تطبیق افراد با حق بیش از گذشته درک شود.

4- توطئه های نوین و پنهان دشمنان خارجی و داخلی آشکار گردد.

5- پالایشی اساسی در میان سیاسیون و تصمیم‌سازان علاقه‌مند به نظام و نفوذی‌ها صورت عینی گیرد و مرزبندی‌ها بین "خودی و غیر‌خودی‌" رنگی روشن پذیرد.

در بررسی دوران فتنه اما یک نقطه عطف سترگ به چشم می‌آید؛ فرازی که بی‌شک به دلیل پیام‌هایش برای همیشه در تقویم انقلاب و تاریخ ایران ثبت شده است: حماسه نهم دی‌!

مردم تهران ماه‌ها در برابر سران فتنه و اراذل و اوباش خویشتن‌داری کردند اما در روز عاشورای 88 دیدند که ضدانقلابیون نسبت به ساحت سرور آزادگان حضرت امام حسین(ع) گستاخی کردند، با شادی و هلهله جسارت کردند. به نفع اسرائیل شعار دادند. به عزاداران آل عصمت با دشنه و زنجیر حمله ور شدند.

چنین بود که مردم صبور ایران تحمل از کف دادند و در روز غرور‌آفرین نهم دی به خیابان‌ها آمدند؛ حضور بیش از 4 میلیون دلداده به نظام ، ولایت و ایران در تهران، خاطره 12بهمن 57 را زنده کرد. خاطره روزی که مردم به استقبال از مقتدای عاشقی خود شتافتند تا حکومت الله پا برجا بماند.

مردم آمدند تا بگویند بصیرند، تا بگویند سکوت منحوس خواص بی‌بصیرت را تحمل ندارند، آمدند تا بگویند ولایت‌، رکن انقلاب و استقلال و بالندگی ایران است. بگویند تا نفس دارند مدافع دستاوردهای انقلاب خمینی کبیرند. بگویند ملت زنده است و اجازه نمی‌دهند نفوذی‌ها و بیگانگان  با دین و ایران، سرنوشت جامعه دینی را به دست گیرند.

بگویند: انقلاب اسلامی مصادره نشدنی است‌. بگویند سیاست بازان را می‌شناسند و لاابالی‌گری‌های سیاست‌زدگان دلخوش به حمایت بیگانه را پس می‌زنند.

نهم دی، شکست کودتای مخملین و بی‌ثمر اشراف وابسته سیاسی علیه ایران ما بود.

نهم دی، انقلاب بصیرت بود و انوار بصیرت را به افق آینده منتشر کرد.
 
انجمن روزنامه‌نگاران مسلمان سالگرد حماسه نهم دی را به پیشگاه مقام معظم رهبری و ملت بصیر ایران تبریک می‌گوید و ضمن اعلام بیعت مجدد با مقام عظمای ولایت، اهالی رسانه را به تبیین پیام‌ها و دستاوردهای حماسه سترگ نهم دی فرا می‌خواند.»

http://hamaseh9day.blogfa.com/post-166.aspx




 

نتیجه تصویری برای خطبه 22 نهج البلاغه

ترجمه و شرح خطبه 22 نهج البلاغه

 

***نسیم معرفت***


أَلَا وَ إِنَّ الشَّیْطَانَ قَدْ ذَمَرَ حِزْبَهُ وَ اسْتَجْلَبَ جَلَبَهُ لِیَعُودَ الْجَوْرُ إِلَى أَوْطَانِهِ وَ یَرْجِعَ الْبَاطِلُ إِلَى نِصَابِهِ وَ اللَّهِ مَا أَنْکَرُوا عَلَیَّ مُنْکَراً وَ لَا جَعَلُوا بَیْنِی وَ بَیْنَهُمْ نِصْفاً وَ إِنَّهُمْ لَیَطْلُبُونَ حَقّاً هُمْ تَرَکُوهُ وَ دَماً هُمْ سَفَکُوهُ فَلَئِنْ کُنْتُ شَرِیکَهُمْ فِیهِ فَإِنَّ لَهُمْ لَنَصِیبَهُمْ مِنْهُ وَ لَئِنْ کَانُوا وَلُّوهُ دُونِی فَمَا التَّبِعَةُ إِلَّا عِنْدَهُمْ وَ إِنَّ أَعْظَمَ حُجَّتِهِمْ لَعَلَى أَنْفُسِهِمْ یَرْتَضِعُونَ أُمّاً قَدْ فَطَمَتْ وَ یُحْیُونَ بِدْعَةً قَدْ أُمِیتَتْ یَا خَیْبَةَ الدَّاعِی مَنْ دَعَا وَ إِلَامَ أُجِیبَ وَ إِنِّی لَرَاضٍ بِحُجَّةِ اللَّهِ عَلَیْهِمْ وَ عِلْمِهِ فِیهِمْ فَإِنْ أَبَوْا أَعْطَیْتُهُمْ حَدَّ السَّیْفِ وَ کَفَى بِهِ شَافِیاً مِنَ الْبَاطِلِ وَ نَاصِراً لِلْحَقِّ وَ مِنَ الْعَجَبِ بَعْثُهُمْ إِلَیَّ أَنْ أَبْرُزَ لِلطِّعَانِ وَ أَنْ أَصْبِرَ لِلْجِلَادِ هَبِلَتْهُمُ الْهَبُولُ لَقَدْ کُنْتُ وَ مَا أُهَدَّدُ بِالْحَرْبِ وَ لَا أُرْهَبُ بِالضَّرْبِ وَ إِنِّی لَعَلَى یَقِینٍ مِنْ رَبِّی وَ غَیْرِ شُبْهَةٍ مِنْ دِینِی .

 

 از خطبه‏ هاى آن حضرت علیه السَّلام است (در توبیخ و سرزنش کسانى که کشتن عثمان را به آن حضرت نسبت دادند مانند طلحه و زبیر، و بطلان دعوى ایشان را ثابت میکند، پس از آن شجاعت و دلیرى خود را اظهار مى‏ فرماید:)

 (1) آگاه باشید شیطان گروه خود را بر انگیخته و سپاهش را گرد آورده تا جور و ستم به جاهاى خود باز گردد (فاسق ستم پیشه گیرد) و باطل به اصلش برگردد (جاهل نادرست گوید) (2) سوگند بخدا خوددارى نکردند از نسبت دادن بمن منکرى را (نسبت دروغ که بمن دادند کشتن عثمان و رضاى من بر قتل او مى‏باشد) و میان من و خودشان از روى عدل و انصاف سخن نگفتند (زیرا اگر بعدل و انصاف رفتار مى ‏کردند و بطلان دعوى ایشان واضح بود) (3) و (دعوى نادرست ایشان آنست که) حقّى را (از من) مى ‏طلبند که خودشان ترک کرده‏اند، (خونخواهى مى‏ نمایند از) خونى که خودشان ریخته ‏اند، پس اگر من در ریختن آن خون (کشتن عثمان) با ایشان شرکت کرده بوده‏ام آنها را هم بهره‏اى از آن بود (پس اینان نباید در صدد خونخواهى عثمان بر آیند، زیرا آنان نیز قاتل هستند، نه وارث تا بتوانند خون او را مطالبه نمایند) و اگر بدون من مباشر بوده‏اند، پس باز خواستى نیست مگر از ایشان، و بزرگترین حجّت و دلیلشان (بر نسبت دادن شرکت در قتل عثمان بمن) بر زیان خودشان است (زیرا خودشان در قتل او مباشرت داشته‏ اند، و من مى‏دانم ایشان در صدد خونخواهى عثمان نیستند، بلکه) (4) شیر مى‏خواهند از مادرى که از شیر دادن باز ایستاده و زنده مى‏خواهند بنمایند بدعتى را که مرده (توقّع دارند من هم مانند عثمان از مال فقراء و مسلمانان هر چه مى‏خواهند بایشان بدهم، و لیکن من چنان نخواهم نمود و بدعت او بر نمى‏گردد) (5) اى نومیدى که دعوت میکنى (مرا بجنگ یا به موافقت خویش میخوانى حاضر شو) دعوت کننده کیست و بچه چیز اجابت میشود (مقصود از این جمله بیان رذالت و پستى دعوت کننده آن حضرت است بجنگ که طلحه یا زبیر یا عائشه باشند) و من به حجّت خدا بر ایشان و علم او در باره اینان راضى هستم (بآنچه خداى متعال میان من و ایشان حکم کرده و حجّت بر آنها تمام ساخته رضاء مى‏دهم، و خداوند بفساد نیّت و ضلالت کارشان دانا است، و مراد از حجّت خدا فرمان او است به جنگیدن با یاغیان، چنانکه در قرآن کریم س 49 ى 9 مى ‏فرماید: وَ إِنْ طائِفَتانِ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ اقْتَتَلُوا فَأَصْلِحُوا بَیْنَهُما فَإِنْ بَغَتْ إِحْداهُما عَلَى الْأُخْرى‏ فَقاتِلُوا الَّتِی تَبْغِی حَتَّى تَفِی‏ءَ إِلى‏ أَمْرِ اللَّهِ فَإِنْ فاءَتْ فَأَصْلِحُوا بَیْنَهُما بِالْعَدْلِ وَ أَقْسِطُوا إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُقْسِطِینَ یعنى اگر دو طایفه از مؤمنین با یکدیگر کارزار کنند میان ایشان را صلح دهید و اگر یکى از این دو طایفه تعدّى و ستم کرد و بصلح راضى نگشت کار زار کنید با کسانیکه تعدّى کنند تا بحکم خدا بر گردند و امر و فرمان او را پیروى کنند، پس اگر براه حقّ باز گردیده جنگ را ترک نمایند میان ایشان را بالسّویّه اصلاح کنید، و عدالت داشته باشید که خدا عدالت کنندگان را دوست مى ‏دارد. خلاصه منظور حضرت آنست که من به فرمان خدا راضى هستم) پس اگر ایشان سرکشى نمایند (از راه حقّ پیروى نکنند) برندگى شمشیر را بآنها حواله میکنم (آنان را بقتل مى‏ رسانم) که ایشان را براى بهبودى از باطل (بیمارى جور و ستم) کفایت میکند و حقّ را یارى مى‏ نماید، (6) و شگفت است پیغام فرستادن ایشان بسوى من که براى نیزه زدن بیرون بیایم و براى شمشیر کشیدن شکیبا و بردبار باشم مادرشان به عزایشان بنشیند، هیچ وقت من بجنگ تهدید نمى‏ شدم و از ضرب شمشیر نمى ‏ترسیدم، و من بوجود پروردگار یقین داشته در دین خویش شکّ و شبهه‏ اى ندارم (تهدید و ترسیدن سزاوار کسى است که بخداى خود یقین نداشته در دینش شبهه دارد باین جهت از مرگ و کشته شدن مى ‏ترسد).

خطبه 22 از نهج البلاغه فیض الاسلام

************************************************

 

توجه :

یکی از عزیزان در یکی از گروه های مجازی ( گروه نهج البلاغه )  کلمه  «جَور» در عبارت ( ....لِیَعُودَ الْجَوْرُ إِلَى أَوْطَانِهِ...) را  از  «جار » به معنای همسایه گرفته و گفته است که  : 
یکی از بزرگترین اشتباهات مترجمین این است که «جور» را ستم و ظلم ترجمه می نمایند ؟!!

بنده که به درخواست خودم  موقّتا در آن گروه عضو شده بودم این معنا را قبول نکرده و متن زیر را  در آن گروه ارسال کرده بودم  . 

اینک  مطالب آن بزرگوار و بنده ذیلاََ ذکر می شود  :

 

واما مطلب آن بزرگوار :


پس شیطان تمام لشکر خود را جمع کرد.
حال برای چه؟
لیَعُودَ الْجَوْرُ إِلَى اءَوْطَانِهِ
یکی از بزرگترین اشتباهات مترجمین این است که «جَور» را ستم و ظلم ترجمه می نمایند.
در حالیکه جور بمعنای ستم و ظلم نیست
در شرح خُطَب پیشین عرض شد فهُوَ جَائِرٌ عَنْ قَصْدِ السَّبِیلِ بمعنای کسی است که راهی در همسایگی راه خداوند تاسیس میکند؛ و مردم را از راه خدا منحرف میکند.
پس جائر و همچنین جَور؛ از  « جار بمعنای همسایه» مشتق شده اند.
بنابراین جَور در این جمله، یعنی تاسیس مکتب و سیستمی، در همسایگی دین الهی
بعبارتی این کلمه لطیف؛ نشان میدهد که مکتب خلفاء، اسلام نبود؛ بلکه مکتبی بوددر کنار و مجاورت اسلام.
در اینجا مشخص میشود که راه اندازان جنگ جمل( اعم از هسته مدیریت«معاویه» سواره نظام ها« طلحه، عایشه، زبیر، عبدالله بن زبیر، مروان و...) همچنین پیاده سواران آن( مردم بصره و بعض افراد فریب خورده) همگی بدنبال برگشتن حکومت عدل علوی به حکومت عثمانی بودند.
اما جمله بعد:
و یَرْجِعَ الْبَاطِلُ إِلَى نِصَابِهِ
این جمله هم نشان میدهد باطل برای آنکه باطل نامیده شود؛ باید به حد نصاب مشخصی برسد.
پس همانگونه که حزب، بمعنای مطابقت نعل به نعل تمام اعضای حزب نیست؛ در اینجا هم میگوییم: حکومت، یا حتی فردی برای اینکه باطل نامیده شود؛ نیاز دارد یک حد نصاب مشخصی را بگذراند.
بقول دانشگاهی ها، باید واحد های مشخصی را پاس نماید
لذا توجه داشته باشیم بمحض دیدن یک یا چند اشتباه؛ فرد خاطی را متهم به باطل بودن ننماییم.

***********************************

و اما مطلب ارسالی بنده  جهت توضیح مختصر درباره کلمه « جَور » در  متن  خطبه 22 نهج البلاغه :


سلام علیکم

به نظرم معنایی که از  کلمه ( اَلجَور  در خطبه 22) بیان نمودید  معنای مطابقی لفظ مذکور نمی باشد اگرچه به معنای لازمی شاید بلاشکال باشد. آنگونه که در چند لغتنامه معتبر به اجمال نگاه کردم از جمله لِسانُ العَرَب و تاجُ العَروس و مَقاییسُ اللُّغة و ...  کلمه جَور  را به معنای همسایه ذکر نمی کنند اگر چه کلمه جار از جیم و واو و راء می باشد. با توجه به اصطلاح تُعرَفُ الأَشیاءُ بِأَضدادِها ، جَور را نقیض عدل می دانند کما اینکه ظلم را در مقابل قِسط . (اَلجَور :نَقیضُ العَدل). به نظرم معنای اصلی جَور و ظلم ، عدول و انحراف و تجاوز و میل به انحراف است لکن در جَور همین معانی  همراه با قهر و جبر و غلبه  و تسلُّط است و در واقع بین ظلم و جور  نسبت عام و خاص مطلق است به این معنا که هر جوری  ظلم است و لاعکس .
در رابطه با کلام حضرت که فرمود : 
لِیَعُودَ الْجَوْرُ إِلَى أَوْطَانِهِ وَ یَرْجِعَ الْبَاطِلُ إِلَى نِصَابِهِ   معنایش آن است که شیطان (که در قالب معاویه با سواره نظام و پیاده نظامش تجسم و تجسد پیدا کرده ) حزب و گروه خود را برای مقابله با حق برانگیخته و سپاه و لشکر خویش را گرد آورده تا حاکمیت جَور و تجاوز و... را به جایگاه های خود برگرداند  و عبارت و جمله بعدش یعنی وَ یَرْجِعَ الْبَاطِلُ إِلَى نِصَابِهِ و همچنین شیرازه و اساس این خطبه  نیز قرینه بر این معنایی است که عرض کردم . در طول تاریخ بین حق و باطل تقابل بوده و بعدا نیز خواهد بود . اهل حق خواهان عدالت و قسط ( با عنایت به تفکیک معانی این دو لفظ  ) هستند و باطل در پی ظلم و جور (با تفکیک معانی این دو) .  باید توجه داشت حضرت می خواهد بفرماید که شیطان (معاویه و...) با همه قوا ونیرویش آمده است که ظلم و ستم و اجحاف و تجاوزگری را حاکمیت ببخشد و نهادینه نماید. در طول تاریخ  ظلم بوده اما در برخی اعصار جَور نیز بوده مثل دوره فَراعنَه که هم ظلم بوده وهم جَور . در عصر حضرت امیر  (عَلَیهِ السَّلامُ )   ، شیطان ( معاویه و ... )  عزمش را جزم کرده که حاکمیت جَور را برقرار نماید . نظام و حکومتی که در همه ابعاد آن  با قهر و غلبه و تسلُّط و تحقیر  در حق مردم و جامعه و دین ، ظلم و تجاوز کند ......


سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی
27آذر 1395 .

**حضرت آیت الله سید اصغر سعادت میرقدیم لاهیجی




   1   2      >
.: Weblog Themes By Pichak :.



بازدید امروز: 168
بازدید دیروز: 74
کل بازدیدها: 246202

تمامی حقوق این وبلاگ محفوظ است | طراحی : پیچک

  • خرید رپورتاژ آگهی دائمی | خرید رپرتاژ آگهی
  •