سفارش تبلیغ
صبا ویژن

گیلان نشاط
 

محل درج آگهی و تبلیغات
 

** معنای کلمه عَصر در سوره (وَالْعَصرِ) +نسیم معرفت

نتیجه تصویری برای سوره والعصر

***نسیم معرفت***

** سورة اَلعَصر

بِسمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ وَ الْعَصرِ(1) إِنَّ الأِنسانَ لَفِى خُسرٍ(2) إِلا الَّذِینَ ءَامَنُوا وَ عَمِلُوا الصلِحَتِ وَ تَوَاصوْا بِالْحَقّ‏ِ وَ تَوَاصوْا بِالصبرِ(3)

 

ترجمه:

بنام خداوند بخشنده مهربان

1 -به عصر سوگند،

2 -که انسان ها همه در زیانند.

3 -مگر کسانى که ایمان آورده ، و اعمال صالح انجام داده ‏اند و یکدیگر را به حق سفارش کرده ، و یکدیگر را به شکیبائى و استقامت توصیه نموده ‏اند.

[تفسیر نمونه ج : 27ص : 289. : سوره عَصر آیات 1 تا 3.]

سوره وَالعَصر  یکصد و سوّمین سوره قرآن کریم است .این سوره در مکه نازل شده و داراى 3 آیه است.

** محتوى و فضیلت سوره وَالعَصر

معروف این است که این سوره در مکه نازل شده ، هر چند بعضى احتمال مَدنى بودن آن را نیز داده ‏اند ، عبارات و آیات کوتاه آیات سوره ، و لحن آن ، نیز شاهد مکى بودن آن است.

به هر حال جامعیت این سوره به حدى است که به گفته بعضى از مفسران تمام علوم و مقاصد قرآن در این سوره خلاصه شده است ، و به عبارت دیگر : این سوره در عین کوتاه بودن برنامه جامع و کاملى براى سعادت انسان تنظیم و ارائه نموده است.

نخست از سوگند پر معنى به عَصر شروع مى‏شود که تفسیر آن را به زودى خواهید دید ، سپس سخن از زیانکار بودن همه انسانها که در طبیعت زندگى تدریجى نهفته است به میان مى ‏آورد ، بعد فقط یک گروه را از این اصل کلى جدا مى‏کند ، آنها که داراى برنامه چهار ماده‏ اى زیر هستند : 1-  ایمان ،2-  عمل صالح ، 3-  سفارش یکدیگر به حق ،  4- و سفارش یکدیگر به صبر و این چهار اصل ، در واقع برنامه ‏هاى اعتقادى و عملى و فردى و اجتماعى اسلام را در برمى‏ گیرد .

** در باره فضیلت تلاوت این سوره در حدیثى از امام صادق  (عَلَیهِ السَّلامُ ) مى‏خوانیم : مَنْ قَرَأَ «وَ الْعَصْرِ» فِی نَوافِلِهِ بَعَثَهُ اللّهُ یَوْمَ الْقِیامَةِ مُشْرِقاً وَجْهُهُ ضاحِکاً سِنُّهُ قَرِیرَةً عَیْنُهُ حَتَّى یَدْخُلَ الْجَنَّةَ : هر کس سوره و العصر را در نمازهاى نافله بخواند خداوند او را در قیامت برمى ‏انگیزد در حالى که صورتش نورانى ، چهره‏ اش خندان و چشمش ( به نعمت هاى الهى ) روشن است ، تا داخل بهشت شود. [ ثَوابُ الأَعمال ص 113.«مَجمعُ البَیان»، جلد 10، صفحه 535.و معلوم است که این همه افتخار و سرور و شادمانى از آنِ کسى است که این اصول چهارگانه را در زندگى خود پیاده کند ، نه فقط به خواندن قناعت نماید.

** تنها راه نجات

در ابتداى این سوره با قسم تازه ‏اى روبرو مى‏ شویم ، مى‏فرماید : به عصر سوگند ! ( وَالْعَصرِ).

واژه عَصر در اصل به معنى فشردن است ، و سپس به وقت عصر اطلاق شده ، به خاطر اینکه برنامه ‏ها و کارهاى روزانه در آن پیچیده ، و فشرده مى‏شود .

سپس این واژه به معنى مطلقِ زمان و دَوران تاریخ بشر و یا بخشى از زمان ، مانند عصر ظهور اسلام و قیام پیغمبر اکرم (صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَآلهِ وَسَلَّمَ) ، و امثال آن استعمال شده است ، و لذا در تفسیر این سوگند( وَالْعَصرِ) مفسران احتمالات زیادى گفته ‏اند:

1 -بعضى آن را اشاره به همان وقت عصر مى‏دانند ، به قرینه اینکه در بعضى دیگر از آیات قرآن به آغازِ روز سوگند یاد شده است مانند وَ الضُّحى ( سوره ضُحى آیه 1 ) - یا - وَ الصُّبحِ اِذا اَسفَرَ ( مدثر - 34).

این سوگند به خاطر اهمیتى است که این موقع از روز دارد چرا که زمان ، زمانِ دگرگونى نظام زندگى و حیات انسانها است ، کارهاى روزانه پایان مى‏گیرد ، پرندگان و حیوانات به لانه ‏هاى خود بازمى ‏گردند ، خورشید سر در اُفق مَشرق فرو مى‏کشد ، و هوا تدریجا رو به تاریکى مى‏رود .

این دگرگونى انسان را به قدرت لا یَزال الهى که بر این نظام حاکم است متوجه مى‏سازد ، و در حقیقت نشانه‏ اى از نشانه‏ هاى توحید و آیتى از آیات پروردگار است که شایسته سوگند مى‏باشد.

2 -بعضى دیگر آن را اشاره به سراسر زمان و تاریخ بشریت دانسته‏ اند که مملوّ از درسهاى عبرت ، و حوادث تکان دهنده و بیدارگر است ، و روى همین جهت آنچنان عظمتى دارد که شایسته سوگند الهى است .

3 -بعضى روى قسمت خاصى از این زمان مانند عصر قیام پیغمبر اکرم (صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَآلهِ وَسَلَّمَ) یا عصر قیام مهدى  (عَلَیهِ السَّلامُ )  که داراى ویژگى و عظمت خاصى در تاریخ بشر بوده و هست انگشت گذارده ، و سوگند را ناظر به آن مى‏دانند.

4 -بعضى نیز به همان ریشه لغوى این واژه برگشته ، و سوگند را ناظر به انواع فشارها و مشکلاتى مى‏دانند که در طول زندگى انسانها رخ مى‏دهد ، آنها را از خواب غفلت بیدار مى‏کند ، به یاد خداوند بزرگ مى‏اندازد ، و روح استقامت را پرورش مى‏دهد .

5 -بعضى دیگر آن را اشاره به انسانهاى کامل مى‏دانند که عُصاره عالم هستى و جهان آفرینشند.

6 -بالاَخره بعضى آن را ناظر به نماز عصر شمرده ‏اند ، به خاطر اهمیت ویژه‏ اى که در میان نمازها دارد ، زیرا آنها صلاة وُسطى را که در قرآن روى آن تاکید خاصى به عمل آورده نماز عصر مى‏دانند. [حافِظُوا عَلَی الصَّلَواتِ وَ الصَّلاةِ الْوُسْطی‏ وَ قُومُوا لِلَّهِ قانِتینَ (سوره بقره آیه 238) ]

با اینکه تفسیرهاى فوق با هم تضادى ندارند و ممکن است همه در معنى آیه جمع باشد و سوگند به تمام این امور مهم یاد شود ، ولى در میان آنها از همه مناسب تر  همان عصر به معنى زمان و تاریخ بشر است ، چرا که بارها گفته‏ ایم سوگندهاى قرآن همواره متناسب با مطلبى است که سوگند به خاطر آن یاد شده ، و مسلم است که خسران انسانها در زندگى ، نتیجه گذشتنِ زمانِ عمرِ آنها است ، و یا عصرِ قیامِ پیغمبر خاتم (صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَآلهِ وَسَلَّمَ) به خاطر اینکه برنامه چهار ماده ‏اى ذیل سوره در چنین عصرى نازل گردیده .

از آنچه گفته شد عظمت آیات قرآن و گستردگى مفاهیم آن به خوبى روشن مى‏شود که یک کلمه از آن ( یعنی  وَالْعَصرِ) تا چه حد پُر معنى و شایسته تفسیرهاى عمیق و گوناگونى است.

تفسیر نمونه ج : 27ص : 289.

http://www.andisheqom.com/public/application/index/viewData?c=8673&t=article


** تنظیم و اصلاح و مختصری اضافات : توسط استاد سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی 



نتیجه تصویری برای گل های زیبا نسیم معرفت

***نسیم معرفت***


** گفتگویی صمیمانه در(گروه طلاب و روحانیون استان گیلان)+نسیم معرفت

 


** دفاع ازحریم حرمت حجت الاسلام شیخ مهدی مجردگیلانی(حرمت مسلمان)+کلیک کنید

 

** تاریخ ششم ابان 1395 ه.ش

 

سلام وادب واحترام به مدیر محترم و اعضاء بزرگوار( گروه طلاب و روحانیون استان گیلان) شب جمعه همه شما بخیر و سلامتی باشه.
خداوند رفتگان شما بخصوص شهداء را غریق رحمت عام وخاص خود بفرماید.

از جناب مستطاب آقای ... عزیز و بزرگوار هم سپاسگزارم که توفیق حضور در این گروه را برای بنده فراهم نمود


شهادت جانسوز سیدالساجدین حضرت زین العابدین
(عَلَیهِ السَّلامُ ) ملقب به ذُوالثَّفَنات را به همه شما بزرگواران تسلیت عرض می کنم...
سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی

******************************

................              .................                 .................


با احترام کامل

اقای سعادت عزیز من سوالی دارم از محضرتون
چه طور در سال 94 به به مجرد میکردین والان بر رفتارهای اشتباه مهدی مجرد
(سایت در سیاهکل)  مصاحبه میکنید
مگر در سال 94 اشتباهات ایشان برشما مشخص نبود؟؟؟ [
سید گیلانی]

.................       .................      .................

 


S.A Saadat,

به نام خدا

سلام علیکم

اللهم صل علی محمد وآل محمد


لطفا بادقت و بدون هیجان مطالعه بفرمایید :


سپاسگزارم از لطف و بزرگواری تون

وَ الْعَصْرِ * إِنَّ الْانسَانَ لَفِى خُسْرٍ * إِلَّا الَّذِینَ ءَامَنُواْ وَ عَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ وَ تَوَاصَوْاْ بِالْحَقّ‏ِ وَ تَوَاصَوْاْ بِالصَّبرِْ * 
 

اولا : بهتر بود که شعر و متن  بنده رو « تحت عنوان  دفاع از حریم حرمت یک مسلمان»  (که  در باره حجت الأسلام مهدی مجرد سروده شده )  کامل ذکر می فرمودید .
ثانیا: به عنوان دفاع از حرمت یک مسلمان  سروده شده بود .
ثالثا : تا وقتی که جُرم کسی از نظر قانون و قضایی ثابت نشده نباید به عنوان مُجرم شناخته شود و بعد از اثبات جرم ، در محدوده جُرم ، مجرم است نه مطلقا .
رابعا :  هر فردی ممکن است از خصلت های خوب و بد برخوردار باشد که جناب حجت الاسلام آقای  مهدی مجرد هم چنین بوده  و  ذکر خیر بنده از ایشان تحت عنوان (دفاع از حریم یک مسلمان) ناظر به خصال خوبش بوده  البته تا زمانی که چنین ویژگی هایی در وی باقی باشد. ذکر خیر از کسی معنایش تایید همه رفتارهای شخص  نمی باشد .
خامسا : اگر بنا باشد براساس گمان ها و اخبار منتشره (بویژه در فضاهای مجازی و....)که احتمال صدق و کذب می رود درباره اشخاص قضاوت شود  ممکن است بسیاری از افراد را متهم به فساد و جرم کنیم و این خلاف تعالیم قرآن و اهلبیت علیهم السلام و حالق و از بین برنده  وحدت و همدلی بین مسلمین است. در آیه 12 از سوره حجرات چنین آمده است :

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا کَثِیرً‌ا مِّنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ ? وَلَا تَجَسَّسُوا وَلَا یَغْتَب بَّعْضُکُم بَعْضًا ? أَیُحِبُّ أَحَدُکُمْ أَن یَأْکُلَ لَحْمَ أَخِیهِ مَیْتًا فَکَرِ‌هْتُمُوهُ ? وَاتَّقُوا اللَّـهَ ? إِنَّ اللَّـهَ تَوَّابٌ رَّ‌حِیمٌ

سادسا :  ایشان با نظارت حضرت آیت الله زین العابدین قربانی و به دست مبارک مرجع عالیقدر حضرت آیت الله صافی گلپایگانی ملبس شده بودند (که همان تایید عملی است و مرجعیت نیز یکی از ارکان حوزه است )و این فی الجمله دال بر حسن ظاهری فرد است و تا زمانی که در طریق صحیح و صواب باشد مورد تایید است نه الی الابد .
سابعا  : در زندگی من و تو (وبزرگانی مثل حضرت امام خمینی و....) بارها اتفاق افتاده که از کسی کَتبا ویا شفاها  تعریف و تمجیدی صورت گرفته ولی بعدا خلاف آن واقع شده و یا اینکه بعدا آن شخص ،  فاسد و یا عنصر نامطلوب ازکار درآمده .....  .


ثامنا : حال فعلی افراد ملاک می باشد
...............     .......

جمعه
هفتم آبان 1395ه.ش

مخلص همه شما
سیداصغرسعادت میرقدیم

 ************************************


با عرض سلام خدمت شما برادر عزیز
وتشکر از پاسخ مودبانه ی شما که جای تقدیر و تشکر دارد والبته گرچه بنده قانع نشدم

شما در مصاحبه ی با
 (سایت در سیاهکل)   فرمودید:

(واما در رابطه با ماجرای جناب مستطاب حجت الاسلام مهدی مجرد  نکته ای رو عرض می کنم و آن اینکه ایشان از توانمندی های فوق العاده ای در برخی از امور اجرایی و غیره داشتند ولی متأسفانه به جهت عدم رعایت برخی از اصول اخلاقی و شرعی و دینی دچار آسیب گردید که مسائلی بوجود آمد که امیدوارم که به خوبی حل وفصل شود . اگر جناب آقای مهدی مجرد برخی امور را رعایت می کرد انسان بسیار موفقی می شد ولی …. …)

سوال بنده ی از شما دوست عزیز این است :

1_حکم دادگاه اقای مهدی مجرد هنوز نیومده پس چه طور از مشکلات و جرمهای ایشان مطلع بودین و مصاحبه کردین؟؟؟؟
2_طبق فرموده ی شما که نمیتوان به افراد سوء ظن داشت  و البته حرف درستی هم هست ولی چه طور و با چه پشتیبانه ای شما درصدد انتقاد به مهدی مجرد بودید در صورتی که هنوز حکم دادگاه نیامده

[In reply to سید گیلانی]

دفتر اقای صافی اگر حوزه ی مربوطه ی کسی که میخواهد ملبس شود  نامه بزند که ایشان شرایط ملبس شدن رو دارند دفتر اقای صافی اجازه میدهد ان شخص ملبس شود

در نتیجه ملبس کردن اقای صافی برای هرشخص و افرادی ممکن هست و دلیل بر مجوز شرعی و قانونی اقای مجرد نمیشود . 
[In reply to سید گیلانی]

******************
به نام خدا

سلام علیکم

اللهم صل علی محمد وآل محمد



از لطف شما ممنون و سپاسگزارم

البته دیشب که بنده به این گروه اومدم  فضا  ، فضای دوستی و خوش آمدگویی بود و درست هم همین است. اینکه کمی بعد از  ورود  برای یه میهمان تازه ورود پی درپی پیام اعتراض فرستاده شود خیلی جالب نبود ولی به ناچار بنده  پاسخ گفتم . ما همه نسبت به هم برادریم و اخوت دینی همیشه باید پُررنگ باشد وبه چشم همه بیاد و ببینند و بحث ها هم طبق موازین دینی و ادب اسلامی صورت گیرد و حتی المقدور افعال دیگران را تاجایی که عقل و شرع و عرف و ادب دینی اقتضا می کند حمل به صحت بکنیم مگر اینکه خلاف آن ثابت شود.  واقعا عرض می کنم که امروزه همه ما داریم چوب بداخلاقی های مختلف در عرصه های گوناگون را می خوریم . گاهی خواسته برحق خود را هم با بداخلاقی دنبال می کنیم که در این رابطه داستان ها و حکایت های حقیقی و واقعی وجود دارد که فعلا مجال پرداختن به آن ها نیست. ......

واما آن مطلبی که از سایت
(سایت در سیاهکل)  ارسال فرمودید  بیانگر اثبات جُرم نیست و تعبیر به (عدم رعایت .....) است نه اثبات جُرم   . .....

دوستدارتون سیداصغرسعادت میرقدیم


هفتم آبان 1395 ه.ش

**********************************

سلامی دوباره به شما برادر عزیز

سوال من رو جواب ندادین
به فرموده ی خود شما در
(سایت در سیاهکل)  :
 اقای مهدی مجرد در بعضی از مراتب
اصول اخلاقی و شرعی و دینی رو رعایت نکرد
این عدم رعایت اقای مهدی مجرد رو شما چه طور متوجه شدین؟؟؟  [In reply to سید گیلانی]

**************************************************

تذکر مدیر محترم گروه ( گروه طلاب و روحانیون استان گیلان) :

 

با سلام
حاج آقا سعادت تازه تشریف آوردند اجازه دهید چند روز بگذرد بعد اگر سوالی دارید از ایشان بپرسید. این روند  در آغاز ورود ایشان جالب نبود . این مطلب منحصر در ایشان نیست ، هر دوست عزیز دیگری هم  تازه وارد گروه شوند این روند برای ایشان صدق می کند. ضمنا از قوانین این گروه  ، رعایت احترام به شان و شخصیت همه افراد خصوصا علمای پیشکسوت می باشد .
باتشکر - مدیر گروه

******************************************

S.A Saadat,]

به نام خدا

سلام علیکم


اللهم صل علی محمد وآل محمد


راه های اِحراز و شِبه احراز  مختلف است (  1-احراز وجدانی 2- احراز برهانی 3 - احراز کشفی و عرفانی 4- احراز نومی 5- احراز تعبدی (بینه و شهود و نقل ) 6- احراز به نحو شهرت در السنه. 7- احراز به نحو تواتر  8 -  احراز رفتاری و گفتار و نوشتاری که به رفتار و گفتار و نوشتار شخص بر می گردد  که در قالب احراز وجدانی و حسی و یا بینه ( ویا نقل )   می گنجد)

همانطور که احراز کردم که در اینجا نسبت به میهمان تازه ورود( رعایت اصول اخلاقی ) نشده است ... هرمیهمانی که باشد  نسبت به جناب حجت الاسلام آقای مهدی مجرد نیز یکی از انواع احرازهای فوق الذکر ممکن است .

تذکر جناب مدیر محترم را وارد می دانم البته نه صرفا برای خودم بلکه به همان بیانی که تعلیل فرمودند....


اخلاق  و رعایت آن  مادر همه خوبی هاست


مخلص شما
سیداصغرسعادت میرقدیم 

هفتم آبان 1395 ه.ش

 ** تذکراتی به دکتر محمد حسین قربانی و حسن کربلایی +سایت  در سیاهکل 


** دفاع ازحریم حرمت حجت الاسلام شیخ مهدی مجردگیلانی(حرمت مسلمان)+کلیک کنید


** تذکراتی به دکتر محمد حسین قربانی و حسن کربلایی +سایت  در سیاهکل


photo_2016-06-05_21-03-52

mehdi_majarad (3)

سادسا : ایشان با نظارت حضرت آیت الله زین العابدین قربانی و به دست مبارک مرجع عالیقدر حضرت آیت الله صافی گلپایگانی ملبس شده بودند (که همان تایید عملی است و مرجعیت نیز یکی از ارکان حوزه است

+پایگاه خبری در سیاهکل

نتیجه تصویری برای مهدی مجرد نماینده آیت الله نوری همدانی



\

نتیجه تصویری برای شخصیت امام سجاد ع

ابعاد شخصیتی و سیره فردی امام سجاد (علیه السلام)+نسیم معرفت




وجود مقدّس او از جانب حضرت ربّ العزّه به عنوان چهارمین اختر تابناک امامت، برای اینکه تمام عالمیان در همهّ شئون جنابش را برای یافتن سعادت دنیا و آخرت اُسوه و سرمشق قرار دهند، انتخاب شد، و همین مسئله در باز شناساندن شخصیت و عظمت حضرت در تمام جهات حیات کافی است.
امام علیه السّلام همچون سلف صالح و خلفت پاکش از تمام محاسن و محامد اخلاقی بهره جامع داشت، و ازهرگونه عیب و نقصی در زمینه اخلاق و سائر شئون حیات پاک بود. هیچ برخورد و حادثه و مصیبتی آن حضرت را از تجلّی دادن حسنات الهی بازنداشت، و وی را به سیّئات اخلاقی آلوده نکرد.
برخی از ویژگیهای شخصیتی ان حضرت:
1. برخورد آن مایه الهی با مردی تندخو
مردی از نزدیکانش به آن حضرت دشنام داد و ناسزا گفت، حضرت جواب وی را نداد تا به بدگوئیش پایاین داد و رفت. آنگاه اآن منبع فیض به دوستانش رو کرد و فرمود: شنیدید به من چه گفت؟ من دوست دارم مرا همرهی کنید تا پاسخ مرا به وی بشنوید.
عرضه داشتند: با تو می آئیم. حضرت حرکت کرد و در حالی که قدم بر می داشت این آیه را قرئت می کرد:
وَالْکَاظِمِینَ الْغَیْظَ وَالْعَافِینَ عَنِ النَّاسِ وَاللّهُ یُحِبُّ الْمُـحْسِنِینَ.
... و آنانکه خشم را فرو می خورند، واز مردم گذشت کننده اند; و خداوند نیکوکاران را دوست می دارد.
برای ما معلوم شد که حضرت کاری به دشنام دهنده ندارد. چون به در خانه آن مرد رسیدیم، حضرت فرمودند: به صاحب خانه بگوئید علی بن الحسین است. صاحب منزل در حالیکه نگران تلافی بود و در این داستان شکّی نداشت، به در خانه آمد. حضرت به او فرمودند: لحظاتی قبل مطالبی را درباره من گفتی، اگر در من وجود دارد، به خاطر آن از حضرت حق طلب مغفرت می کنم، اگر در من نیست و تو اشتباه کردی، برای تو عفو و بخشش می خواهم!!
صاحب خانه پیشانی حضرت سجّاد را بوسید، و عرضه داشت: یابن رسول اللّه آنچه گفتم در تو نبود، این منم که باید مورد عفو حقّ قرار بگیرم.
2. رفتار با آسیب دیدگان از جذام

 

در حال سواره بر جمعی گذشت که گرفتار بیماری خطرناک و مهلک جذام بودند و کسی حاضر نبود با آنان نشست و برخاست کند!!
آنان سفره غذا انداخته و می خواستند مشغول خودرن شوند، تا حضرت را دیدند وی را با غذا خوردن با خود دعوت کردند.
فرمود: اگر روزه نبودم پیاده می شدم و کنار سفره شما می نشستم. چون به منزل رسید دستور داد غذائی مخصوص آماده کنند، سپس همه جذامیان را به خانه خواست و همراه آنان سر یک سفره نشست، و از آنان بدینگونه دلجوئی فرمود.
بیائیم همچون سیّد عابدان، و زینت عبدت کنندگان، و فخر سالکان به فریاد آنان که به فریادشان نمی رسند برسیم، و دست نوازش به سر آنان که دستی بر سرشان نمی کشند بکشیم، و به رفع نیاز آنان که کسی به رفع نیازشان بر نمی خیزد اقدام کنیم، و خلاصه در این چند روزه عمر کسب معرفت و فضیلت کنیم، و به اخلاق اولیاء حقّ و عاشقان جمال و جلال آراسته گردیم.
3. گذشت عجیب امام از استاندار معزول
هشام بن اسماعیل از طرف عبدالملک مروان به استانداری مدینه منصوب شد.
مقام ریاست او را به دایره غرور و کبر و ستم و ظلم کشید7 حقّ را ناحقّ کرد، و هر چه در توان داشت به میدان آورد. از افرادی که ازاو رنج بسیار و آزار فراوان دیدند حضرت زین الابدین علیه السّلام بود.
پس از مدّتی از مقامش عزل شد. استاندار جدید مدینه به نام وَلید، وریّت یافت استاندار قدیم را در برابر مردم به ستونی ببندد، تا هر کس بخواهد آزارهای او را تلافی کند بتواند!
در چنان حالی می گفت تمام وحشت من از برخورد با زین العابدین است، زیرا وی را زیاد آزار داده ام.
امام در آن هنگام به یاران و دوستانش فرمود، به هیچ صورت متعرّض وی نشوید، آنگاه به دیدن هشام بن اسماعیل رفت و فرمود: پسر عمو از آنچه برایت پیش آمده ناراحتم، آنچه دوست داری از من بخواه که من در اجابت درخواست تو مضایقه ندارم. هشام بن اسماعیل فریاد زد:
اَللّهُ أعْلَمُ حَیْثُ یَجْعَلُ رِسالَتَهُ:
4. از تو درامانم
وجود مقدّسش، روزی یکی از خدمتکارانش را دوبار صدا زد، از پاسخ دادن خودداری کرد. چون بار سوّم جواب داد، حضرت فرمود: صدای مرا در دوبار گذشته نشدنیدی؟ عرضه داشت: چرا، فرمود: چرا جوابم را نمی دادی؟ گفت: یا ابن رسول اللّه از سیاستت درامان بودم. امام چهارم زبان به شکر گشود و به پیشگاه حقّ عرضه داشت: خدا را سپاس که مملوکان من خودشان را از این بنده ربّ در امان می بینند.
5. اینهمه عنایت از کجاست
خانواده های فقیری در مدینه بودند که از وسائل زندگی و خورد و خوراک آنچه کم داشتند تأمین می شد، ولی نمی دانستند اینهمه لطف و مرحمت و اینگونه مهر و عنایت از کجاست. چون زین العابدین علیه السّلام شهید شد و تمام آن برنامه ها به تعطیلی رسید، دانستند که منبع آنهمه فیض و فضیلت حضرت سجّاد علیه السّلام بود!
6. دیونت بر عهده من است
زید بن اُسامة بن زید به وقت مشاهده آثار مرگ به سختی گریست. حضرت سجّاد در حالی که ناظر وضع او بود، سبب گریه و ناله او را پرسید. عرضه داشت: پانزده هزار درهم بدهکارم، آنچه از من می ماند خلإ قرضم را پُر نمی کند. حضرت فرمود: تمام دیونت بر عهده من است، از گریه خودداری کن که هم اکنون به هیچ کس بدهکار نیستی. آنگاه به ادای دَین زید اقدام کرد و او را از سختی حقّ النّاس نجات داد.
7. در مسیر مسجد
در شبی سرد غلامی از غلامانش آن حضرت را در مسیر مسجد دید در حالیکه جبّه و لباس و عمامه ای از خز بر سر داشت و با خوشبوترین عطرخود را زینت داده بود. عرضه داشت: مولای من در این ساعت با این وضع و شکل کجا می روی؟ فرمود: مسافر مسجد جدّم رسول خدایم، تا برنامه ازدواج با حورالعین را برای خود فراهم آورم...
چه نیکوست که تمام مسلمانان برای رفتن به مسجد جهت انجام نماز جماعت علاوه بر نیّت خالص، از بهترین لبس و خوشبوتریت عطر استفاده کنند، تا در برخورد با یکدیگر غرق در نشاط و انبساط گشته، و محلّ عبادت هم بطور دائم از بهداشت و طهارت برخوردار باشد.
8. روزی حلال صدقه خدا بر بندگان است
برای کسب معاش اوّل صبح از خانه بیرون می رفت. چون به آن حضرت می گفتند: این وقت روز کجا می روی؟ می فرمود: جهت صدقه دادن به عیالاتم می روم. با تعجّب عرضه می داشتند؟ صدقه پاسخ می داد: آری آنچه از حلال به دست می آید، صدقه حقّ بر بندگان است.
9. دوست دارم تسلیم محض باشم
امام چهارم علیه السّلام می فرماید: به بیماری سختی دچار شدم. پدرم حضرت حسین علیه السّلام به من فرمود: چه میل داری؟ عرضه داشتم: میل دارم نسبت به خود برای حضرت حقّ تعیین تکلیف نکنم; او آنچه به نفع من است از باب لطف و مهرش تدبیر می کند، من علاقه دارم در پیشگاه حضرتش تسلیم محض باشم. پدرم فرمود: آفرین، با ابراهیم خلیل هماهنگ شدی، به هنگامی که می خواستند او را در آتش بیندازند، جبرئیل به او گفت: چه حاجتی داری؟ پاسخ داد برای حقّ تعیین تکلیف نمی کنم; او مرا کفایت می فرماید که بهترین وکیل من در تمام شئون حسات است.
10. سرگذشتی عاشقانه
روزی از روزها کنیزش از ابریقی گلین به روی دستش جهت وضو آب می ریخت، از بی توجّهی کنیز آفتابه رها شد و پیشانی حضرت را مجروح کرد!
حضرت سربلند کرد; کنیز عرضه داشت: خداوند عزّوجلّ می فرماید:
وَ الْکاظِمینَ الْغَیظَ
(و آنانکه خشم خود را فرو می خورند)
حضرت فرمود: خشمم را فرو خوردم.
عرضه داشت:وَ الْعافینَ عَنِ النّاسِ
(و آنانکه ازمردم گذشت می کنند)
فرمود: از تو گذشت نمودم.
گفت:وَ اللّه یُحِبُّ الْمُحْسرنینَ
(و خداوند نیکوکاران را دوست دارد) فرمود: برو در راه خدا آزادی!
11. داستانی بسیار عجیب
امام صادق علیه السّلام می فرماید: مرد هرزه ای در مدینه بود که مردم از اطوار و افعال و حرکات و اداهای او می خندیدند.
روزی در حالی که حضرت علی بن الحسین با دو نفر از خادمانش در حرکت بود، به دنبال آن جناب آمد و قصد کرد کاری خنده دار انجام دهد; در برابر دیدگان مردم عبای حضرت را از گردن آن جناب کشید، سپس دور شد; دوباره آمد عبا را برداشت و فرار کرد; آنگاه بازگشت و عبا را به طرف آنجناب انداخت. حضرت بدون آنکه به وی التفات کند، فرمودند: این شخص کیست؟ عرضه داشتند: دلقکی است که مردم مدینه را می خنداند، حضرت فرمودند: به او بگوئید: برای خداوند روزی است که در آن روز اهل باطل غرق در خسارتند.
12. واقعه ای حیرت آور
امام صاق علیه السّلام می فرمایند: حضرت سجّاد در سفرهای خود با کسانی همراه می شدند که آن حضرت را نشناسند، و با آنان شرط می کرد در تمام امور قافله را خدمت کند!
همراه با قافله به سفر رفت; از هیچ خدمتی نسبت به آنان مضایقه نفرمود. شخصی در برخورد به کاروان حضرت را شناخت. از اهل قافله پرسید، این انسان والا را می شناسید؟ گفتند: نه!
گفت: او حضرت علی بن الحسین علیه السّلام است. به جناب حضرت هجوم بردند و دستو پایش را غرق بوسه کردند و آن مقام بزرگ عرضه داشتند: می خواستی دچار عذاب حقّ شویم! اگر ترا نمی شناختم وخدای ناخواسته با دست و زبان به آزارت بر می آمدیم چه می کردیم! بی شک به هلاکت ابدی دچار می شدیم.
حضرت سجّاد فرمودند: من یک بار با قافله ای همفسر شدم; آنان مرا می شناختند; محض رسول خدا به آنچه شایسته آن نبودم از من پذیرائی و احترام کردند; من به آن خاطر از کار خیر باز ماندم; اینبار با شما آمدم که مانند گذشته گرفار نشوم، که اینگونه سفر برای من محبوب تر است!!
13. این است محبّت و عدالت
حضرت زین العابدین به وقت وفات، به فرزندش حضرت باقر علیه السّلام فرمود: باشتری که دارم بیست مرتبه به حجّ خانه حقّ رفتم، و برای یک باراین حیوان را تازیانه نزدم.چون شتر بمیرد، او را در زمینی دفن کن تا پیکرش نصیب درندگان نشود، که رسول الهی صلّی اللّه علیه و آله فرمود: شتری که هفت بار در سفر حجّ به موقف عرفات قرار بگیرد، از نعمت های بهشت است و خداوند در نسلش برکت قرار می دهد. چون شتر مُرد، حضرت باقر بر اساس وصیّت پدر عمل کرد.
14. این است نهایت جود و کرم
امام صادق علیه السّلام می فرماید: حضرت زین العابدین علیه السّلام روزی که روزه می گرفتند، امر می فرمودند گوسپندی را ذبح کنند و آن را قطعه قطعه کرده در دیگ بریزند تا پخته شود بوی لذّت بخش آبگوشت به مشامش می خورد در حالیکه نزدیک افطار بود; دستور می داد چند عدد سینی حاضر کنند;
غذای پخته را قسمت قسمت می کرد و می فرمود: این غذاها را در خانه فلان و فلان برسانید. آنگاه حخود حضرت با قطعه ای نان و مقداری خرما افطار می کردند!!
15. رسیدگی به نیازمندان
امام باقر علیه السّلام می فرماید: چون تاریکی شب همه جا را فرا می گرفت پدرم حضرت سجّ اد انبانیاز چرم به دوش می گرفت، در حالیکه در آن انبان مایحتاج نیازمندان را قرر داده بود، آنگاه خانه به خانه می رفت و هر کس را به مقدار نیازش کمک می فرمود، ولی به خاطر اینکه صورت مبارکش را می پوشاند او را نمی شناختند!!
به وقت غسل بدن شریفش، آثار به دوش کشیدن آن انبان را به صورت سیاهی پوست بر شانه مبارکش مشاهده کردند.

16 بی اعتنایی به زر و زیور دنیا
امام صادق علیه السّلام می فرماید: لباسش از پشم بود، و چون قصد نماز می کرد لباسی خشن می پوشید، و از نماز روی فرش و تشک و جانماز خاص پرهیز داشت، سجاده اش بر زمین بود. به کوه جَبّان که در نزدیکی مدینه قرار داشت می آمد و بر سنگی سوزان قیام و قعود می نمود. آنچنان از عشق و خوف خدا در سجده های عاشقانه اش می گیریست که چون سر بر می داشت گوئی چهره مبارکش را در آب فرو برده!!
17. در کنار قرآن
امام سجّاد حضرت زین العابدین علیه السّلام می فرمود:
لَوْماتَ مَنْ بَیْنَ الْمَشرِقِ وَ الْمَغْرِبِ لَمَا اسْتَوْحَشْتُ بَعْدَ أنْ یَکونَ الْقُرْآنُ مَعی:
اگرتمام انسانهای مشرق و مغرب یکجاب بمیرند، و جز من کسی در روی زمین نماند، به خاطر اینکه اهل قرآنم و اُنس
با این منبع فیض حقّ شدید است، وحشتی نخواهم کرد.
18. برنامه ای حیرت آور
یکی از پسرعموهای زین العابدین از نظر معیشت در سختی و مشقّت بود.
امام چهارم شبانه بدون اینکه شناسائی شود برای او پول می برد، او هر کجا می نشست می گفت: علی بن الحسین اهل صله رحم نیست، خداوند جزایش را از وی دریغ کند. امام چهارم می شنید و برای حفظ آبروی او تحمّل می کرد.
چون از دنیا رفت، پسر عمّش متوجّه داستان شد، از شدّت غصّه کنار قبر حضرت می آمد و مدّتها بر آنجناب ناله و ندبه داشت!
19. اخلاق الهی حضرت سجّاد
روزی با غلامانش از راهی می گذشت، مردی به آن حضرت ناسزا گفت. غلامان به سوی او هجوم کردند، حضرت فرمود: دست نگاه دارید. خودش روبروی آن مرد آمد و فرمود: آنچه از ما بر تو پوشیده است خیلی بیش از آنست که می دانی، اگر نیازی داری بگو تا برآورده کنم. آن شخص خجالت کشید، حضرت عبای خود را به او داد، و دستور داد هزار درهم به او بپردازند. آن مرد پس از آن می گفت: شهادت می دهم که تو از اولاد انبیائی.
20. نمونه ای از عظیم ترین بردباری
برای حضرت زین العابدین مهمان رسیده بود. غلامان حضرت درآوردن غذای گرم در یک سینی بزگر عجله کرد، سینی از دستش رها شد و از بالای پلّه ها به سر یکی از فرزندان حضرت فرود آمد و او را از بین برد. امام در حالی که غلام در اضطراب سختی قرار داشت فرمودند: برو در راه خدا آزادی، تو در این برنامه عمدی نداشتی!
21. بهترین اُسوه فضیلت
امام باقر علیه السّلام می فرماید: پدرم خادمش را دنبال کاری فرستاد، و او در آن کار، کندی به خرج داد; حضرت یک تازیانه غلام زد، غلام گفت: اللّه، ای پسر حسین به من کار رجوع می کنی، تازیانه هم می زنی! حضرت گریه کرد و فرمود: ای محمّد بن علی پسر عزیزم، کنار قبر رسول خدا برو و دو رکعت نماز بخوان و بگو: خدایا در روز قیامت از علی بن الحسین بگذر. آنگاه رو به غلام کرد و فرمود: برو در راه خدا آزادی. ابو بصیر می گوید: به حضرت عرضه داشتم: آیا آزادی کفّاره یک ضربه تازیانه است؟ امام پاسخ نگفتند.
منبع: استاد حسین انصاریان / دیار عاشقان(شرح و تفسیر صحیفه سجادیه) / ج1

http://portal.anhar.ir/node/964/?ref=rnd#gsc.tab=0

 

 








**برخی ازانقلابیون بایدیک دوره اخلاق اسلامی را آموزش ببینند+نسیم معرفت

نتیجه تصویری برای زیباترین گل ها نسیم معرفت

***نسیم معرفت***

به نام خدا

سلام علیکم

اللهم صل علی محمد وآل محمد

من و تو و ما و شما و ایشان همه و همه  نیازمند تذکر و خیر خواهی هستیم . همه ما باید رذایل رو از خود دورکنیم و به اوصاف حمیده  مزین گردیم. از کبر و غرور و عجب و لجاجت و سوء ظن و قضاوت های نادرست  و  جهل و نادانی و کینه و عداوت  و  انحرافات فکری و انجماد در اندیشه و کج اندیشی  وکج فهمی و  .... دوری کنیم  و به تقوی و راستی و صدق و صداقت و پاکی و حُسن ظن و  بزرگواری و عفو و گذشت و خیرخواهی  و  ژرف اندیشی  و خرد ورزی و تواضع و مهرورزی و  ... متصف شویم ....

باید :
اصل را بر اخوت و برادری بگذاریم
اصل را بر محبت و دوستی بگذاریم

اصل را بر اتحاد و همدلی بگذاریم
اصل را بر خیرخواهی و نیکی بگذاریم

اصل را برحسن ظن بگذاریم

اصل را بر خِرد ورزی و عقل بگذاریم
.............  ................     ...........

به علماء و عالمان  وارسته و صالح احترام بگذاریم .
حقوق بزرگ تر ها ی سنی و علمی و معنوی را رعایت کنیم.
احترام بزرگان علمی ومعنوی خود را در مقام عمل و رفتار و گفتار مراعات کنیم.
در حدود تخصص خود اظهار نظر کنیم و پا را از گلیم خود فراتر نگذاریم.
عقل و اندیشه درست ، برما حاکم باشد نه تمایلات نفسانی و شیطانی و ... .
دربرابر مطالب حق و سخنان راستین لجاجت نکنیم .
از محضر علمی و معنوی  علماء و روحانیت مُعظّم و بزرگوار بهره مند شویم  و توقعات نامعقول از آن بزرگواران نداشته باشیم و بر آن ها تَحکُّم و بی ادبی نداشته باشیم.

از علماء  و اهل علمِ بزرگوار  فاصله نگیریم.

 روایتی از پیامبر اکرم (صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَآلهِ وَسَلَّمَ)  در اوایل طلبگی  در یکی از کتاب های شهید محراب حضرت آیت الله سید عبدالحسین دستغیب (ظاهرا در کتاب حکومت اسلامی ایشان)دیده بودم که نبی مکرم اسلام  (صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَآلهِ وَسَلَّمَ) فرمود: هرگاه ملتی و امتی از علماء خود فاصله بگیرند مبتلا به سه بلا می شوند:

1- یا بی ایمان از دنیا خواهند رفت .
2-یا حاکم جائر و ستمگر  برآنها مسلط می شود .
3-یا برکت از زندگی شان برداشته می گردد.
بدانیم که هَتک حرمت عالمان دینی  و بی احترامی فِعلی وقولی و نوشتاری و... نسبت به آنها اثر وضعی ناگواری دارد و تجربه و تاریخ گواه و شاهد آن است و مجالی نیست که حکایت هایی در این رابطه متذکر شوم.
بدانیم که  همه کسانی که در برابر انبیاء و علماء ربانی بی ادبی کردند و می کنند متاسفانه برای خود دلایل بنی اسراییلی داشتند  .  شاگرد حضرت امام خمینی  (ره ) یعنی مرحوم آیت الله منتظری با دلایل شیطانی در برابر استادش مقاومت نمود  و لجبازی او باعث خسارت جبران ناپذیر شد.

بدانیم که کشمیری ها و بنی صدر ها  و مسعود رجوی ها  و گروهگ های منحرف و بانیان آن ها  مثل منافقین و گروهک فُرقان و... با دلایل و تسویلات شیطانی در برابر شهید بهشتی ها و مطهری ها و باهنر ها و ...  ایستادگی نمودند.  آنها هم می گفتند ما قرآن  و روایات می فهمیم و تفسیر می کنیم .  بنده قبل از اینکه طلبه شوم (اوایل انقلاب)مسؤل کتابخانه محل بودم و عاشق کتاب و کتابخوانی بودم . یادم هست که در آن زمان کتاب هایی از نهادهای آن زمان  به کتابخانه های محلات از جمله محل ما هدیه شد. بخشی از آن کتاب ها نوشته منافقین بود . تفسیر سوره صاد و تفسیر سوره های دیگر از اواخِر قرآن .  همه اش تفسیر انحرافی بود .

بدانیم که اگر حواس ما نباشد از جایی که انتظارش نیست منحرف می شویم .... ؟!!!
عموما کسانی که به علماء و اهل علم دهن کجی و بی ادبی و هتّاکی  کردند دچار شر شدند .
سعی کنیم نصایح و سخنان خیرخواهانه اهل علم و علماء را  با جان و دل گوش کنیم  و ....
 .... بزرگان ما اگر اشتباهی هم داشته باشند باید حرمت جایگاه حقیقی و حقوقی شان حفظ گردد. حرمت حریم بزرگان نباید شکسته شود . .. . اگر به بزرگان احترام کردیم در واقع به خود احترام نمودیم . . .
فریاد و داد و اعتراض ما باید برای خدا و با رعایت شءونات اخلاقی و دینی و منطقی و....باشد نه برای تظاهر و جلب افکار این وآن  .....
به نظر می رسد که برخی از انقلابیون ما باید یک دوره اخلاق اسلامی و دینی را آموزش ببینند و بارها مرور فرمایند تا نسبت به رفتارهای ضداخلاقی مصونیت پیدا کنند . . امیدوارم   تذکرات خیرخواهانه ما مورد توجه برخی از  انقلابیون و... قرارگیرد . ..
«اخلاق و ادب اسلامی مادر همه خیرات و خوبی ها است » این پیوندها را فراموش نکنیم : انقلابی بودن + اخلاق – انتقاد و اعتراض کردن + اخلاق – سخنرانی کردن + اخلاق – اظهار نگرانی کردن + اخلاق – عزل و نصب کردن + اخلاق – ……..


شاعر چه نیکو سرود :
اقوام روزگار به اخلاق زنده اند قومی که گشت فاقد اخلاق مردنی است....


سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی


پنجم مهر 1395 ه.ش



 



نتیجه تصویری برای گل های زیبا نسیم معرفت

***نسیم معرفت***

به نام خدا


عوامل هیجده گانه  موفقیت  در دنیا و آخرت :

 

1- اخلاص

2- یاد خدا

3- خودشناسی و تهذیب نفس که اساس سعادت و خوشبختی در دنیا و آخرت است .

4- تفکر

5-همت و تلاش .  قوله تعالی :  وَ أَنْ لَیْسَ لِلْإِنْسانِ إِلاَّ ما سَعی‏ سوره نجم آیه 39 .

6-دور اندیشی

7- برنامه و هدف داشتن

8- مشاوره و مشورت با دیگران

9- همنشینی با خوبان

10- رفتار و برخورد نیکو با مردم

11- گرهگشایی از کار مردم

12- مطالعه آثار سودمند مثل آثار شهیدآیت الله مرتضی مطهری و شهیدآیت الله عبدالحسین دستغیب و...

13-یاد داشت مطالب مفید و سودمند

14- توکل به خداوند متعال

15- توسل به اهل بیت (علیهم السلام)

16- امید به آینده

17-پیوسته در محضر قرآن و اهل بیت (علیهم السلام) بودن .

18- تَوَلّی و تَبَرّی  با در ک درست از این امر مهمّ

 

سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی

 

 



<      1   2   3   4      >
.: Weblog Themes By Pichak :.



بازدید امروز: 239
بازدید دیروز: 74
کل بازدیدها: 246273

تمامی حقوق این وبلاگ محفوظ است | طراحی : پیچک

  • خرید رپورتاژ آگهی دائمی | خرید رپرتاژ آگهی
  •